تنشهای تابستانی پاکستان و افغانستان
تهديد کرزاى به جنگ با پاکستان ؛ موضوع از چه قرار است؟
تحلیلگران معتقدند که آن چه کرزای بیان کرده تکرار پیشنهادهایی است که مقامات ناتو و نیروهای امریکایی در گذشته مطرح کردهاند و در کل ارتش افغانستان نمیتواند مستقل از فرماندهی ناتو و امریکا عمل کند.
دوشنبه در حالی که سفیر افغانستان در اسلامآباد به وزارت خارجه این کشور فراخوانده شده و وزیر خارجه پاکستان با شدیدترین الفاظ آخرین اظهارات حامد کرزای، رییسجمهور افغانستان را محکوم کرده بود، جرج بوش، رییسجمهور امریکا در آخرین روز از سفر خارجی خود که از یک هفته پیش آغاز شده بود، در کنفرانسی مطبوعاتی در لندن همراه گوردون براون نخستوزیر بریتانیا حاضر شد و اعلام کرد که ایالات متحده آماده میانجیگری در تنشهای سیاسی است که بین کابل و اسلامآباد پدید آمده است.
بوش در این سخنان از رهبران دو کشور خواست تا از طریق مذاکره مانع تشدید بحران شده و با شراکت در اطلاعات یکدیگر با قدرت بیشتری مقابل رهبران طالبان ایستادگی کنند. او گفت: «زمینههای مشترک بسیاری برای همکاری دو کشور وجود دارد و این به سود هیچ کس نیست که نیروهای شبهنظامی افراطی پناهگاه امنی به دست آورند که از طریق آن حملات خود را سازماندهی و اجرا کنند.»
زمانی که از رییسجمهور امریکا به طور مستقیم پرسیده شد که آیا از موضع حامد کرزای دفاع میکند یا خیر، بوش از دادن پاسخ صریح امتناع کرد اما گفت نگرانیهای کرزای را به خوبی درک میکند. کرزای صبح یکشنبه در کنفرانسی خبری در کابل گفت: «نیروهای ارتش افغانستان از این پس در صورت لزوم برای مبارزه با نیروهای طالبان وارد خاک پاکستان خواهند شد.» رییسجمهور افغانستان همچنین با اشاره به حق دفاع مشروع اضافه کرد: «نیروهای آشوبگر از مناطق مرزی پاکستان وارد کشور ما میشوند تا نیروهای افغان و نیروهای بینالمللی را هدف قرار دهند. این درست به منزله اعطای حق دفاع مشروع به ماست و ما نیز اجازه داریم به اعمال مشابه دست بزنیم.»
کرزای که شخصیتی آرام دارد طی کنفرانس خبری یکشنبه در حالی که برافروخته شده بود «محسود»، رهبر نیروهای طالبان در شمال پاکستان را تهدید کرد که در خانهاش هدف حملات نیروهای افغانی قرار خواهد داد. او با تکرار تهدیدهای مشابهی درباره ملا عمر، رهبر حکومت طالبان در افغانستان گفت: «انتقام تمام آن چه که طالبان طی این سالها بر سر افغانستان آورده است از آنها خواهیم گرفت.» کرزای پیشتر نیز از دولت پاکستان و مجامع جهانی خواسته بود که با نیروهای طالبان مستقر در مناطق مرزی پاکستان مقابله کنند اما در پی حوادثی داخلی که به نظر میرسد دولت پاکستان را دچار بیثباتی سیاسی بیشتر میکند و در نتیجه، در بهترین حالت، آن را در موضع انفعالیتری در برابر فعالیتهای درون و برون مرزی طالبان در شمال این کشور قرار میدهد، ظاهراً کاسه صبر کرزای نیز لبریز شده و در اقدامی بیسابقه پاکستان را به نقض حریم مرزی تهدید کرده است.
اما بوش در حالی با گفتن این جمله که «ما میتوانیم به آرام شدن شرایط کمک کنیم» بر توانایی امریکا برای ایفای نقش میانجی در این قضیه تاکید کرد که گفته میشود در پی حمله اخیر نیروهای امریکایی به خاک پاکستان که به ادعای مقامات دولتی و محلی پاکستان موجب کشته شدن 11 تن از نیروهای شبهنظامی هوادار دولت در شمال پاکستان شده، روابط اسلامآباد – واشینگتن به پایینترین سطح خود در هفت سال گذشته تنزل کرده است. امریکا در تعقیب نیروهای طالبان که پس از انجام عملیات در خاک افغانستان به آن سوی مرزهای میگریزند، در یک سال اخیر بارها حریم مرزهای پاکستان را شکسته و با ورود به خاک این کشور اهداف منصوب به طالبان را در خاک پاکستان هدف قرار داده است. اکنون مقامات عالیرتبه ارتش امریکا معتقدند که این ادعای اسلامآباد بیاساس است و خواستار تشکیل کمیته بازرسی مشترکی با طرف پاکستانی در این زمینه شدهاند.
با این حال نتیجه تحقیقات هر چه باشد در این مساله تغییر چندانی ایجاد نخواهد کرد که در مقطع فعلی شرایط ایالات متحده برای میانجیگری بین کابل و اسلامآباد چندان مناسب نیست. از سوی دیگر متحد اصلی امریکا در جنگ با ترور، یعنی پرویز مشرف، رییسجمهور پاکستان، در حالی که پس از استعفا از ارتش و از دست دادن دوستان خود در پارلمان پس از انتخابات عمومی فوریه گذشته به نوعی در فضای سیاسی پاکستان منزوی شده است از اواخر هفته گذشته با ورود وکلا و فعالان سیاسی معترض که در راهپیمایی بزرگ از اقصی نقاط پاکستان به اسلامآباد آمدهاند، با بحران جدی و تازهای مواجه شده است که نه فقط او را حتی در مقایسه با ماهها اخیر به لحاظ سیاسی بیشتر فلج کرده است بلکه از اعتبار ایالات متحده به عنوان بازیگر سیاسی در روابط خارجی پاکستان نیز بیش از پیش کاسته است. جمعیت معترض که اطراف پارلمان و کاخ ریاست جمهوری تحصن کردهاند شعار «مشرف را دار بزنید» سر دادهاند و خواستار ابقای قضات معزول دیوان عالی کشور هستند.
تهدیدهای کرزای؛ تاکتیک فشار یا واقعیت
اما با گذشت حدود 24 ساعت از تهدیدهای کرزای که واکنش دولت پاکستان را نیز در همین مدت در پی داشت، تحلیلگران در برداشتهای خود از این تهدیدها اغلب به این نتیجه واحد رسیدند که اظهارات کرزای بیش از آن که جنبه عملی داشته باشد، بیشتر نوعی تاکتیک فشار بر دولت پاکستان به شمار میرود. در واقع پیش از هر چیز هر چند تهدیدهای کرزای به مثابه رویایی ارتشهای دو کشور نیست، اما مقایسه دو ارتش (با توجه به واکنشهای اسلامآباد) میتواند تا حدودی از میزان واقعی بودن تهدیدهای کرزای پرده بردارد.
ارتش ملی افغانستان که با کمک نیروهای چند ملیتی پس از سقوط طالبان از سال 2003 تشکیل شده است بر اساس آخرین آمار اندکی بیش از 76 هزار نفر نیرو دارد، که زیر رده 52 جهانی قرار میگیرد و از لحاظ تجهیزات بیشتر از ادوات نظامی قدیمی به جا مانده از دوران اشغال اتحاد جماهیر شوروی استفاده میکند در حالی که پاکستان به عنوان یکی از انگشتشمار قدرتهای هستهای جهان، ارتشی متشکل از 619 هزار نیروی فعال دارد که در رده هفتم جهانی قرار میگیرد. ارتش پاکستان از 10 لشگر، 19 واحد پیاده، 2 تیپ زرهی، 2 تیپ مکانیزه، 2 تیپ توپخانه، 2 بریگاد نیروهای ویژه، 8 واحد پدافند هوایی، 23 اسکادران هوایی و بسیاری تجهیزات و تقیسمات دیگر تشکیل شده است که در مجموع هر ساله بودجه نظامی بالغ بر 8/7 میلیارد دلار صرف آن میشود.
در واقع بسیاری از تحلیلگران معتقدند که آن چه کرزای بیان کرده تکرار پیشنهادهایی است که مقامات ناتو و نیروهای امریکایی در گذشته مطرح کردهاند و در کل ارتش افغانستان نمیتواند مستقل از فرماندهی ناتو و امریکا عمل کند.
رستم شاه مهمند، سفیر سابق پاکستان در کابل درباره اظهارات اخیر کرزای میگوید: «او در واقع این بار به زبان آنها [ناتو و ارتش امریکا] سخن گفته است.» او معتقد است کرزای که احتمالاً قصد شرکت مجدد در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان را در سال آینده دارد با این قبیل اظهارات میکوشد انتقاداتی را که به خصوص در کنفرانس «کمک به افغانستان» در پاریس علیه او مطرح شد، به نوعی منحرف کند.
او در این کنفرانس به رغم انتقادات بیشمار درباره فقدان اقدامات اساسی در ترویج حکومت قانون، توانست بیش از 20 میلیارد دلار کمک بلاعوض برای بازسازی افغانستان دریافت کند اما تنها یک روز پس از بازگشت او، طالبان در یکی از پیچیدهترین عملیاتهای این گروه به زندانی در قندهار حمله کرد و 1000 زندانی از جمله 400 نیروی طالبان را فراری داد. گفته میشود این ضربه سخت بر وجهه کرزای از دیگر عواملی بوده که او را برای انحراف افکار عمومی به حمله لفظی به پاکستان تشویق کرده است.
برخی دیگر از تحلیلگران نیز علت حمله لفظی کرزای به پاکستان را فقدان ارتباطات و گفتگوهای درست بین دولتهای دو کشور میدانند. افراسیاب ختاک، از اعضای بلند پایه حزب «عوامی نشنال گوند» (حزب ملی عوام) که از احزاب حاضر در ائتلاف حاکم در پاکستان به شمار میرود در این باره میگوید: «زمانی که راه ارتباطات و گفتگوهای درست بسته میشود راه شکلگیری افکار و عقاید اغراق شده و افراطی باز میشود.» او که عضو حزبی پشتون است و مشترکات فرهنگی بسیاری با جامعه پشتونهای افغانستان دارد معتقد است که اکنون حساسترین موقعیت برای آغاز گفتگوهاست و در غیر این صورت خطر افزایش تنشها بین دو کشور وجود دارد.
عدهای دیگر از تحلیلگران نیز آغاز تابستان را به که طور سنتی در هفت سال گذشته با افزایش حملات طالبان همراه بوده دلیل اتهامات و تهدیدهای کرزای علیه اسلامآباد میدانند و معتقدند که رییسجمهور افغانستان امسال با نوعی پیشدستی که هیاهوی فراوانی نیز به دنبال داشته، کوشیده است پیشاپیش انتقاداتی را که در پی افزایش حملات در ماههای آینده متوجه او میشود، به سمت همسایه جنوبی، یعنی پاکستان، منحرف کند.
واکنشها در دوی سوی مرز
در پی انتشار اظهارات کرزای، پیش از همه سید یوسف رضا گیلانی، نخستوزیر پاکستان با موضع گیری کلیشهای در قبال تهدیدهای رییسجمهور افغانستان واکنش نشان داد. او تنها تاکید کرد که پاکستان اجازه هیچ گونه مداخله خارجی را نخواهد داد. اما با توجه به این که این جمله تکراری بارها در واکنش به عملیات ایالات متحده داخل خاک پاکستان اعلام شده و هیچ پیامدی را نیز در عمل نداشته است، اظهارات گیلانی چندان از پوشش خبری مطبوعات و رسانهها برخوردار نشد.
اما در مقابل شاه محمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان پس از احضار انور انورزای، سفیر افغانستان در اسلامآباد و ابلاغ شدیدترین مراتب اعتراض دیپلماتیک به وی، بیانیهای منتشر کرد که در آن اظهارات کرزای «غیر مسئولانه» خوانده شده است. او در این بیانیه نوشت: «مایلم به خوبی این را روشن کنم که پاکستان به هر قیمتی از تمامیت ارضی و حق حاکمیت خود در حیطه درون مرزی دفاع خواهد کرد.» در بخش دیگری از بیانیه وزارت خارجه پاکستان آمده است: «از آن جایی که دو کشور با دشمنی مشترک رو در رو هستند، بیش از همیشه لازم به نظر میرسد که مقامات افغانی از بیان اظهارات غیر مسئولانه و تهدیدآمیز خودداری کنند.»
این در حالی است که دولت پاکستان مذاکرات صلحی را با نیروهای طالبان از جمله بیتالله محسود از طریق ریشسفیدهای منطقه فدرالی قبایل آغاز کرده است. محسود چندی پیش در کنفرانس مطبوعاتی که در مناطق دور از دسترس نیروهای دولتی در استان وزیرستان جنوبی برگزار کرد، گفت آماده صلح با دولت پاکستان است اما جهاد در افغانستان ادامه خواهد یافت. این سخنان محسود در واقع تهدیدی مستقیم بر ضد دولت کرزای و مردم افغانستان است که نقش مخرب سیاستهای دولت پاکستان را نیز در این زمینه به خوبی نشان میدهد.
اما در آن سوی مرز اظهارات کرزای با تظاهراتهایی در حمایت از سخنان رییسجمهور مورد استقبال قرار گرفت. قامی محمد یار، سخنگوی فرمانداری استان پکتیکا در شرق افغانستان که با پاکستان هممرز است گفت صدها تن از ریش سفیدهای قبایل منطقه، به همراه روحانیها و مردم عادی مقابل دفتر فرمانداری جمع شده و از کرزای حمایت کردهاند. امین جان، یکی از رهبران قبایل افغانی که در این تجمع حاضر بود به خبرگزاری فرانسه گفت: «پاکستانیها [به طور غیر قانونی] وارد افغانستان میشوند و ما سندهای غیر قابل انکاری در این باره داریم و به همین خاطر از رییسجمهور کرزای حمایت میکنیم.» در همین حال محمد اکرم اخپلواک، فرماندار پکتیکا هم از برگزاری راهپیماییهایی در حمایت از سخنان کرزای در سه شهر دیگر از این استان خبر داد.
طرف سوم درگیر در این تهدیدها، یعنی نیروهای طالبان که تا صبح سهشنبه هیچ واکنشی از خود نشان نداده بودند، به نظر میرسد که ناگهان پاسخ این تهدیدهای کرزای را در عمل دادهاند. به گزارش منابع پاکستانی 500 نفر از نیروهای طالبان آخرین ساعات دوشنبه در عملیات گسترده در منطقه ارغنداب در 25 کیلومتری شمال شرق قندهار، کنترل هفت روستا را در این منطقه به دست گرفتند. به اعتقاد برخی تحلیلگران این عملیات واکنشی به تهدیدهای کرزای بوده است. هنوز خبری درباره واکنشهای مقامات و ارتش افغانستان در این باره منتشر نشده است.
تاثیر تحولات پاکستان بر اظهارات کرزای
همان طور که گفته شد هم اکنون پارلمان و کاخ ریاست جمهوری پاکستان در محاصره وکلا و فعالان سیاسی است که خواستار ابقای قضات معزول دیوان عالی این کشور هستند که در نوامبر گذشته در پی اقدام غیر قانونی مشرف مبنی بر اعلام وضعیت فوقالعاده (که خلاف قانون بدون تایید قضات دیوان عالی بود) از کار برکنار شدهاند. اما این در خواست در صورت اجرا به معنای تحولات عظیمی در فضای سیاسی پاکستان است که هر چند این کشور را شاید به دموکراسی حقیقی نزدیکتر کند، اما دستکم با شیوهای که مخالفان در پیش گرفتهاند، ماهها فضای سیاسی کشور را متشنجتر از قبل خواهد کرد، خصوصاً این که افرادی نظیر محمد نواز شریف، نخستوزیر اسبق پاکستان و رهبر حزب مسلملیگ نواز که همراه هواداراناش به جمعیت وکلای معترض پیوسته، به ابقا قضات و در نتیجه احتمالی آن سقوط مشرف بسنده نکرده و خواستار مجازات مشرف شده است.
شرایط اسلامآباد در مقطع فعلی برای کابل و دیگر کشورهای جهان به ویژه ایالات متحده دو معنا دارد. اول این که فشار قضات و حزب مسلملیگ نواز که در یک سلسله روابط پیچیده موجب تضعیف دولت سید یوسف رضا گیلانی از حزب مردم میشود، موضع این حزب را در مذاکراتی که از چندی پیش بین دولت و گروههای شبهنظامی اسلامگرا در شمال پاکستان آغاز شده است، متزلزل میسازد و این به منزله افزایش احتمال واگذاری امتیازات بیشتر از سوی دولت به نیروهای شبهنظامی افراطی از جمله «حرکت طالبان» به رهبری بیتالله محسود است. این مساله خود به خود به معنای باز گذاشتن دست محسود در اجرای عملیات بیشتر در خاک افغانستان است.
در واقع برخی از دولتهای خارجی و در راس آنها واشینگتن معتقدند که تغییر سیاست پاکستان در دولت جدید این کشور و آغاز مذاکرات با گروههای شبهنظامی افراطی در شمال این کشور خود ناشی از ضعف دولت ائتلافی جدید است و خیانتی آشکار به جامعه جهانی محسوب میشود. آنها در اثبات این ادعای خود به قرارداد صلحی اشاره میکنند که در سال 2006 بین دولت پرویز مشرف و ریشسفیدهای منطقه فدرالی قبایل در مرز پاکستان و افغانستان امضا شد و فرصتی یک ساله به دست نیروهای افراطی این ناحیه داد تا با بازسازی نیروها عملیاتهای تروریستی مهلکتری را علیه دولت آغاز کنند.
اما دومین معنایی که از شرایط موجود برای کشورهای خارجی استنباط میشود تنها و تنها به شخصیت خود مشرف مربوط میشود. او که در سال 1999 با کودتایی دولت شریف را ساقط کرده و زمام امور را به دست گرفته بود از سال 2001 تا زمان شکست حزب حامیاش در انتخابات عمومی فوریه سال جاری میلادی، پیروی از سیاستهای امریکا را در راس سیاستهای خارجی خود قرار داده و به عنوان بزرگترین متحد امریکا در جنگ با ترور شناخته میشد.
اکنون اقدامات شریف که به نظر میرسد با هدف دو گانه سرنگونی مشرف و تضعیف آصف علی زرداری، رهبر حزب حاکم مردم انجام میشود در واقع متحد امریکا را در جنگ با ترور هدف گرفته است؛ یعنی شخصی که در تمام دوران زمامداریاش با گروههای شبهنظامی مستقر در مرز پاکستان و افغانستان مبارزه میکرد.
از سوی دیگر شخص نواز شریف با کمک و حمایت شیوخ عربستان سعودی از تبعید به پاکستان باز گشته است. او که پس از کودتای مشرف با وساطت خاندان آلسعود از محکامه و مجازات گریخت و در کاخ ملک فیصل (امیر عربستان سعودی در دهه 1970 که ترور شد) دوران تبعید مجللی را گذراند از بستگان دور ژنرال ضیا الحق، دیکتاتور پاکستان در اواخر دهه 1970 تا سال 1988 به شمار میرود که در دوران حکومت استبدادی خود با کمک دلارهای نفتی خاندان سعودی بنیان مدارس مذهبی بیشمار پاکستان را گذاشت از جمله مدراس تلاوت قرآن که از مدارس مذهبی کوچکتر بودند و شمارشان در مرز پاکستان و افغانستان بیش از هر جای دیگر بود.
این مدارس که در آن سالها تحت نظر سازمان اطلاعات امریکا نقش مراکز آموزش نیروهای جهادگر افغانی علیه نیروهای ارتش اشغالگر سرخ را بازی میکردند، در سالهای بعد به مرکز پرورش نیروهای طالبان تبدیل شدند و هنوز به فعالیتهای خود ادامه میدهند و هنوز از نظر لطف برخی اعضای خاندان سعودی دور نیستند.
در این شرایط بیتردید شریف که علم مبارزه و سرنگونی مشرف را برداشته در فضای سیاسی پاکستان آخرین چهرهای محسوب میشود که غرب و ایالات متحده بتواند به آن اعتماد کند ولو این که دولت گیلانی به قرارداد نهایی صلح نیز با طالبان دست پیدا کند.
نظر شما :