با توجه به فتح الله گولن ضدشیعی ضد ایرانی
کودتای ترکیه برای ایران چه معنایی داشت؟
نویسنده: شیرین هانتر، استاد دانشگاه جورج تاون
دیپلماسی ایرانی: در جریان کودتای نافرجام در ترکیه ایران جزء نخسین دولت هایی بود که از دولت برآمده با رای مردم در ترکیه حمایت کرد. همچنین مقام های ارشد ایرانی از جمله رییس جمهوری، وزیر امور خارجه و رییس مجلس ایران با همتایان ترکیه ای خود گفت وگو کردند.
با توجه به روابط نه چندان گرم ایران با ترکیه به ویژه شخص رجب طیب اردوغان در این چند سال اخیر، چرا ایران چنین مشتاق مخالفت با کودتا بود؟ یکی از دلایل این مخالفت، عدم قطعیت درباره هویت کودتاچیان بود. اگر کودتاچیان کمالیست ها بودند، ایران نمی توانست به نسبت رجب طیب اردوغان، انتظار رفتار بهتری را از جانب حاکمان جدید در ترکیه داشته باشد. رهبران ایران روابط پرتنش خود را با ترکیه در دهه 1980 و 1990 به یاد دارند، زمانی که ژنرال های نظامی در این کشور آشکارا یا در پشت صحنه قدرت واقعی را در دست داشتند. در این دوره، حیات کوتاه دولت نجم الدین اربکان (از ژوئن 1996 تا ژوئن 1997) یک استثنا بود.
همچنین اگر آن طور که اردوغان ادعا می کند، توطئه گران حامیان فتح الله گولن باشند، در صورت موفقیت کودتا روابط ترکیه با ایران قطعا و بدون هیچ تردیدی بدتر می شد. فتح الله گولن در نظرات خود فردی شدیدا ضدشیعی است. بخشی از تمایلات ضدشیعی اردوغان هم که به علویان ترکیه گسترش پیدا کرده، ناشی از این است که اردوغان خود روزگاری گولونیست و از حامیان گولن بوده است. بنا بر گزارش های منتشر شده، گولن علاوه بر ضدشیعی بودن، ضد ایرانی هم هست. او در یکی از اظهارنظرهای خود درباره ایران (که در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود،) گفته "اگر رفتن به بهشت مستلزم این باشد که از ایران بگذرد، از رفتن به بهشت خودداری می کند."
شاید این گزارش ها درست نباشد، اما یک چیز روشن است فتح الله گولن و حامیان او هیچ علاقه ای به ایران ندارند. در حقیقت، برخی روزنامه های ترکیه ای حامی گولن در گذشته از ایران به عنوان "شیطان پارسی" یاد کرده اند. بنا براین، روی کار آمدن یک رهبری گولنیستی می توانست به معنی سیاست های ضدایرانی شدیدتر در آنکارا و همکاری به مراتب بیشتر ترکیه با رقبا و دشمنان منطقه ای ایران باشد. خلاصه اینکه، یک دولت گولنیست می توانست امنیت سیاسی و موقعیت منطقه ای ایران را تضعیف کند.
یک دلیل دیگر پافشاری تهران در حمایت از دولت اردوغان می تواند این باشد که ایران متوجه شده که در همین چند ماه گذشته اردوغان با موانع جدی در سیاست خارجی خود روبه رو بوده است. اردوغان ترمیم روابط با همسایگان از جمله سوریه را آغاز کرده بود. حتی برخی از احتمال ترمیم روابط با بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، خبر می دادند. بنابراین، برای ایران وجود اردوغانی با تمایلات ضدشیعی و ضدپارسی اما فروتن و آشتی جو بهتر از روی کار آمدن دولتی جدید است.
اکنون این پرسش مطرح می شود: حال که اردوغان پایه های قدرت خود را احیا کرده، آیا به اعلام حمایت ایران واکنش مثبت نشان می دهد یا به سیاست های گذشته خود باز می گردد؟
واقعیت این است که یک سیاست به مراتب مثبت تر در قبال ایران، فواید زیادی ـ از جمله در حوزه اقتصادی ـ برای هر دو طرف خواهد داشت. به عنوان مثال، ترکیه می تواند وارات گاز خود از ایران و سرمایه گذاری اش را در صنایع این کشور افزایش دهد. ایران نیز می تواند برای کاهش تنش ها میان ترکیه و عراق میانجیگری کند و سه کشور می توانند سرمایه گذاری های اقتصادی مشترک و سودآوری داشته باشند. همکاری بیشتر ایرانیان و ترکیه ای ها می تواند در برخی کشورهای منطقه قفقاز جنوبی، به ویژه جمهوری آذربایجان، نیز ادامه پیدا کند. به طور مشابه، ترکیه، ایران و روسیه می توانند در همکاری های مشترک با یکدیگر سهیم شوند. روابط بهتر میان ترکیه و ایران همچنین می تواند موقعیت ایران در برابر عربستان سعودی و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را بهبود بخشد. اگر آن طور که برخی رسانه های محلی گمانه زنی کرده اند، برخی دولت های عربی در تلاش برای کودتا نقش داشته اند، ترکیه احتمالا به ایران نزدیک تر خواهد شد.
با این حال، محدودیت هایی هم برای روابط نزدیکتر ترکیه ـ ایران و همکاری این دو کشور در امور منطقه ای وجود دارد. این کودتا، فرقه گرایی عمیق اردوغان و عدم علاقه او به نژاد ایرانی را تغییر نداده است. همچنین تحولات اخیر ترکیه انگیزه های رقابت او با ایران را نیز از میان نبرده است. از همه مهتر این که، ترکیه باید هوای متحدان غربی خود را هم داشته باشد. بخشی از قدرت اخیر و پرستیژ ترکیه ناشی از روابطش با غرب از جمله عضویت این کشور در ناتو است. بنابراین ترکیه و اردوغان باید مراقب باشند که تغییر سیاست ها روابط آنکارا را با غرب به خطر نیندازد.
کودتای ناکام در ترکیه فراتر از پیامدهای بالقوه آن برای آینده روابط آنکارا و تهران، می توانست رویکرد اروپا در برابر ایران را نیز تحت تاثیر قرار دهد. با ورود ترکیه به آینده ای دشوار و نامطمئن، حداقل در میان مدت، نگاه اروپا به ایران ممکن بود که دستخوش تغییر شده و به دنبال بهره برداری از این موقعیت باشد. این می توانست به معنی در پیش گرفتن سیاست های اقتصادی سختگیرانه بیشتر در قبال ایران باشد.
تحولات ترکیه به همراه تحولات دیگر خاورمیانه مانند بحران اجتناب ناپذیر جانشینی در عربستان سعودی، باید اروپایی ها را از اینکه تمام تخم مرغ های خود را در یک یا دو سبد قرار دهند منصرف کرده و آنها را متوجه این موضوع کند که "بازی کردن در چند زمین"، استراتژی بهتری است.
با این حال، تحولات ترکیه تاثیر چندانی بر رویکرد ایالات متحده در برابر ایران نخواهد داشت چرا که مخالفان بهبود روابط با ایران در ایالات متحده به مراتب قوی تر از اروپا هستند.
منبع: لوب لاگ / تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 30
نظر شما :