فهمی هویدی در نقد سفر مرسی به عربستان

تهران را قربانی ریاض نکنید

۲۹ تیر ۱۳۹۱ | ۱۴:۲۶ کد : ۱۹۰۴۱۹۵ ترجمه برگزیده
اگر چند سال پیش صحبت از تشکیل هلال شیعی متشکل از ایران، عراق، سوریه و حزب الله در لبنان بود اکنون شاهدیم که دکتر مرسی قصد تاسیس یک‌ هم‌پیمانی سنی را دارد.
تهران را قربانی ریاض نکنید
 

دیپلماسی ایرانی: محمد مرسی کلامی را بر زبان راند که یا عمدی و با مقصود بوده و یا این که بر زبانش لعزیده شده است، این عبارت وی که در پایان سفرش به جده گفته است که "مصر و عربستان دو حامی میانه‌روی اسلامی سنی هستند" را تنها روزنامه الاهرام در روز جمعه گذشته (13 جولای) منتشر کرد. این عبارت از چند منظر توجه مرا به خود جلب کرد. از یک سو آن را خارج از پروتکل رایج در بیانیه‌ها و اظهاراتی که در روابط دو کشور وجود دارد، دیدم به گونه‌ای که برای نخستین بار صحبت از نقش مشترکشان در اسلام سنی زدند. از سوی دیگر اشاره‌ای است به این موضوع که مصر درصدد ورود به قطب‌بندی‌های مذهبی اهل تسنن برای رویارویی با شیعیان است. اگر چند سال پیش صحبت از تشکیل هلال شیعی متشکل از ایران، عراق، سوریه و حزب الله در لبنان بود اکنون شاهدیم که دکتر مرسی قصد تاسیس یک‌ هم‌پیمانی سنی را دارد. از منظر دیگر، با اکراه باید بگویم که صحبت رئیس جمهوری مصر مقدمه‌ای برای ورود به رویارویی با ایران و تشدید تحریم‌ها علیه آن است، بنابر این از جناب رئیس جمهور خواهش دارم با توجه به تنگناهای اقتصادی‌ای که کشور با آن مواجه است، از پیوستن به این مسیر اجتناب کند. اگر گفته می‌شود که این برداشت من صحیح نیست، تحولات پس از انقلاب ورود به این مسیر را تایید می‌کند. بر اساس اطلاعات من مسئولان امریکایی از مصر پس از انقلاب مطالبات مشخصی را خواسته‌اند، آنها به مسئولان مصری ابلاغ کرده‌اند که اگر این مطالبات را انجام دهند در گنج ثروت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به روی آنها باز خواهد شد و آنها را از بحران اقتصادی نجات خواهد داد.

موضوع چهارمی که ذهن مرا به خود مشغول کرد این است که مواضع شیعیان در چنین حالتی چه خواهد بود، به خصوص زمانی که عربستان و مصر بخواهند خود را حامی اسلام میانه‌روی سنی بدانند. می‌دانیم که در منطقه الشرقیه عربستان نزدیک به 50 هزار نفر شیعه زندگی می‌کنند، همچنین می‌دانیم که بیش از 45 درصد مردم عراق شیعه هستند و اکثریت جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل می‌دهند، همچنین 30 درصد از جمعیت کویت شیعه است و در لبنان نیز شیعیان قدرت عظیمی در اختیار دارند که در هزاران محاسبه سیاسی فعالند. این در حالی است که که جهان عرب متشکل از طوایفی است که اگر چه شیعی نیستند ولی به آنها گرایش دارند، مثل اباضی‌ها در عمان، زیدی‌ها در یمن، علوی‌ها در سوریه، دروزی‌ها در لبنان که بر خلاف مسیحی‌ها که اختلافات طایفه‌ای دارند این‌ها هیچ اختلافی با یکدیگر ندارند.

این موضوع را درک می‌کنم که عربستان در یک معرکه تمام عیار با شیعیان و با ایران در افتاده است. مذهب وهابیتی که بر این کشور مستولی است از قرن نوزدهم تا کنون خصومتی شدید با شیعیان داشته است. کما این که ریاض از زمان آغاز انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979 همواره علیه ایران موضع داشته است. این درگیری با هماهنگی نزدیک عربستان با سیاست‌های امریکا در منطقه دنبال می‌شود که تلاش دارد ایران را در تحریم اقتصادی قرار داده و حلقه محاصره بر آن را تنگ‌تر و تنگ‌تر کند. اما مواضع مصری‌ها کاملا فرق داشته است، به ویژه الازهر که روابطی کاملا متفاوت با مذهب شیعه اثنی عشری دارد. در بدترین حالت هیچ گاه این روابط به هیچ نوع خصومتی نرسیده است. بله، اختلاف وجود داشته، اما هیچ گاه به زدوخورد یا خصومت نرسیده است. مذهب تشیع همواره در الازهر در چارچوب بررسی فقه مقارن مورد مطالعه قرار گرفته است. به گونه‌ای که محمود شلتوت، امام اکبر الازهر تبعیت از مذهب تشیع را مجاز شمرده و آن را کاملا شرعی دانسته است. در مصر دعوت از تقریب بین مذاهب شده و در این رابطه مجله "رساله الاسلام" منتشر می‌شود که در آن علمای هر دو طرف در آن می‌نویسند. همچنین وزارت اوقاف دایرة المعارف اسلامی‌ای را منتشر کرده که در آن مذهب شیعه را استثنا نکرده و به طور کامل به اصول این مذهب با احترام کامل اشاره شده است.

اگر مصر قصد دارد در این مساله کارساز باشد باید با همه مذاهب با روی خوش برخورد کند، اظهارات دکتر محمد مرسی مبنی بر حمایت مصر از سنی میانه‌رو بدون توجه به دیگران در حقیقت در تناقض با مواضع سنتی الازهر است و پیمودن راهی جدا از تاریخ غنی مصر محسوب می‌شود. به عبارت دیگر آن‌چه جناب رئیس جمهور گفته یک گام رو به عقب است نه یک گام رو به جلو.

این از بعد مذهبی، اما درباره روابط سیاسی قاهره و تهران، باید بگویم همچنان سیاست خارجی مصر اسیر نگرش نظام سابق است که همواره تلاش داشته برقراری این رابطه را از دریچه منافع امریکا دنبال کند، در حالی که لازم است که پس از انقلاب مصر این سیاست تغییر کرده و اراده مصری بر آن حاکم شود و آثار تسلط امریکایی و اسرائیلی بر آن دیگر مشاهده نشود.

ایران شیعی بزرگترین حامی جنبش سنی حماس محسوب می‌شود، جنبشی که فقط در رسانه‌های اسرائیلی و امریکایی آن را تندرو توصیف می‌کنند، بنابر این به روشنی دیده می‌شود که تا چه اندازه فساد اندیشه در مطرح کردن دیدگاه‌های مذهبی در خطابه‌های سیاسی مشاهده می‌شود. با علم بر این که میانه‌روی فقط شامل حال سنی‌ها نمی‌شود، در میان شیعیان اثنی عشری نیز جریان‌های معتدلی وجود دارند کما این که افراد تندرویی نیز در میان آنها یافت می‌شوند.

یک قرائب بی‌طرفانه از مساله مذهبی در نتیجه سفر رئیس جمهوری مصر به عربستان این است که وی یک خطای کلامی در این رابطه مرتکب شده است، اما من معتقدم که کشورهای بزرگ باید بر ضرورت حمایت از حقوق ملت فلسطین توافق کنند، چرا که تنها میانه‌روی اسلامی است که می‌تواند از این موضوع حمایت کند. این را هم مخفی نمی‌کنم که من رایحه عدم بی‌طرفی در رویارویی مسائل مذهبی که در هیچ چارچوبی قابل توجیه نیست را احساس می‌کنم، و آن‌چه مرا می‌ترساند این است که این مساله باعث ورود مصر به رویارویی‌های بزرگ‌تر و خطرناک‌تر حتی از مسائلی که نظام سابق با آنها درگیر بود، شود، مساله‌ای که در حقیقت با سیاست ایرانی و نه مذهب شیعی درگیر است. اگر این برداشت صحیح باشد، من این سوال را می‌پرسم که آیا پرزیدنت مرسی با رضایت خود وارد این درگیری شده یا وادار به ورود به آن شده است؟  

منبع: روزنامه الشروق


نظر شما :