ناامیدی جامعه عربی؛
ایران از پس آمریکا در عراق برآمد
پایگاه خبری تحلیلی ایلاف، وابسته به جریانهای لیبرال مخالف عربستان سعودی که مقر آن در لندن است، یادداشتی را به قلم یوسف الکویلیت، نویسنده عربستانی به نقل از روزنامه الریاض عربستان منتشر کرده که به این موضوع پرداخته است و مینویسد: سوریه و عراق کدام یک برای ایران بیشترین اهمیت استراتژیک را دارد؟ در حالی که عراق و سوریه از یک ویژگی کاملا متفاوت برخوردارند، ایران چگونه میتواند این اضداد را با یکدیگر جمع کند؟ در سوریه سنیها در اکثریت و علویهای شیعی در اقلیت هستند در حالی که در عراق شیعیان در اکثریتند.
وی در ادامه مینویسد: بیشک عراق را دیگر باید جزئی از دایره نفوذ ایران دانست. حکومت و احزاب آن آغوش ایران را امنترین مکان برای خود میدانند. عراق آن قدری هم ثروت دارد که هر کشوری را برای نفوذ در آن قانع کند. در حقیقت میتوان گفت از همین نقطه بود که درگیری میان ایران و امریکا نیز رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. درگیری فقط بر سر این که چه کسی بر اریکه قدرت در عراق بنشیند نبود، بلکه بهرهبرداری از امکانات بالقوه عراق نیز بود. مصالح ایران ایجاب میکرد که عراق را به طور کامل تحت اختیار خود در آورد و در این رقابت که امریکا نیز طرف دیگر آن بود، حقیقتا ایران توانست از پس امریکا و متحدان عربش بر آید.
در ادامه این یادداشت آمده است: نفوذ ایران در عراق ادامهدار خواهد بود و پیشبینی میشود تا سالهای مدیدی نفوذ ایران در عراق همچنان گسترده بماند. اگر چه در خفا اختلافهای بسیاری میان آن دو وجود دارد، اختلافهای عربی و فارسی و تعصبهای نژادی بر روابطشان تاثیر خواهد گذاشت، اما وجود یک عنصر باعث میشود که دو طرف به راحتی بتوانند از این اختلافها عبور کنند. وجود مذهب مشترک نزد اکثریت جامعه عراقی و ایرانی و حضور گسترده آنها در ارکان قدرت چیزی است که میتواند به راحتی بسیاری از مشکلات حاکم در روابط دو طرف را از بین ببرد.
الکویلیت سپس مینویسد: وجود ایران در عراق به معنای حضورش در دیگر مرزهای عربی است. ما به روشنی مواضع عراق در برابر آنچه در بحرین گذشت را دیدیم. بغداد همان مواضع و همان عباراتی را در قبال بحرین اتخاذ کرد و به کار برد که تهران اتخاذ کرد و به کار برد. همین سیاست را بر سر سوریه نیز شاهدیم. بغداد نیز همانند تهران در کنار دمشق ایستاده و اجازه نمیدهد که حکومت بشار اسد سقوط کند. این بدان معنا است که جبهه دیگری در مرزهای عربی گشوده میشود که یک طرف آن ایران، عراق و سوریه هستند. سوریه معتقد است حمایت تهران این امکان را به آن میدهد که بتواند جای پای خود را در لبنان مستحکم کند. همچنین پشتیبان قابل اعتمادی در برابر ترکیه، اسرائیل و حتی اردن محسوب میشود. این مساله باعث شده است تا حلقه قابل اطمینانی در اختیار ایران قرار بگیرد که حیطه نفوذی خود را تا دریای مدیترانه گسترش دهد. نفوذی که بیش از پیش بیانگر دوران قدیم امپراتوری ایران باستان است.
نویسنده این یادداشت سپس با اندوه مینویسد: عراق نقطه مفصلی و آرمانی جهان عرب در قبال شرق بود. کشوری که بر آن سنیها حکومت میکردند و یاد دوران حکومت بنی عباس را نگه داشته بودند. این دوران آرمانی در حال حاضر از بین رفته است. شیعیان به پشتیبانی ایران آرمان سابق جامعه عربی را از بین بردهاند. عراق اگر چه خروج نیروهای نظامی امریکایی را جشن میگیرد ولی امیدی را در دل جامعه عربی بر نمیانگیزد چرا که به دامان ایران افتاده است و تا مدتها هم خبری از رد پای دنیای عرب در آن نخواهد بود.
وی در اینجا ضمن اشاره به سوریه در پایان مینویسد: بدین ترتیب تا زمانی که ایران و عراق در کنار سوریه ایستادهاند حکومت سوریه نیز میتواند به آینده خود امیدوار باشد. هر چه باشد در سوریه نیز این علویها هستند که در راس قدرتند و همه میدانیم آنها تا چه اندازه به شیعیان نزدیکند. بدین ترتیب و در صورتی که بشار اسد بتواند از پس بحران جاری در آن بر آید، میتوان گفت که سوریه نیز دیگر از آن جامعه عربی نخواهد بود و او نیز در کنار عراق دومین کشور مهمی خواهد بود که از جامعه عربی خارج شده و در آغوش ایران قرار خواهد گرفت.
نظر شما :