نیمنگاه سارکوزی به انتخابات آینده فرانسه
با توجه به این که انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه نزدیک است و سارکوزی در مسئله لیبی به خصوص با توجه به سرنگونی رژیم قذافی و پیشگامیفرانسه در صدور قطعنامهها و انجام عملیات هوایی و کمک به انقلابیون لیبی و پس از آن به رسمیت شناختن شورای انتقالی، این اتفاقات را یک پیروزی برای خود محسوب کرد. وضعیت داخلی به خصوص وضعیت اقتصادی فرانسه هم وضعیت چندان خوشایند و مطلوبی نیست و بحران اقتصادی اثرات خود را بر این کشور هم بر جای گذاشته است. نرخ بیکاری در فرانسه هم چنان بالا است و قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده است.
سارکوزی با پیشگام کردن فرانسه در نقش آفرینی در تحولات منطقه ای این هدف را دنبال میکند که از طریق سیاست خارجی خود را در این زمینهها موفق نشان دهد. موضع گیریهای او در مورد سوریه و سخنان اخیر او در جمع سفیران علیه ایران را نیز میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
نکته مهم در این زمینه این است که در صحنه سیاسی فرانسه، اساسا مسائل سیاست خارجی چندان تاثیری در نتیجه آرا ندارد. مردم رای دهنده در فرانسه بیشتر وضعیت ملموس خود یعنی وضعیت داخلی و اقتصادی خود را برای رای دادن در نظر میگیرند. چون سارکوزی در این زمینه نتوانسته است چندان موفق باشد و وضعیت بحرانی اقتصاد اروپا و جهان نیز مزید بر علت شده است، سعی کرده است که از پیشگامیفرانسه در تحولات این چنینی به عنوان برگ برنده ای استفاده کند.
مخصوصا که سارکوزی همواره گفته است که باید وجهه فرانسه را در سطح بین المللی بالا برد و باید به مقامیکه شایسته فرانسه است بازگشت. یکی از انتقادات سارکوزی نسبت به دوره قبل یعنی دوره شیراک این بود که فرانسه در سیاست خارجی بسیار انفعالی عمل کرده است. او در این تحولات سعی کرده است که با یک رویکرد تهاجمیو فعال تر در سیاست خارجی، نفوذ و وجهه بین المللی فرانسه و بازیگری این کشور را در معادلات بین المللی دوباره احیا و فعال کند.
اما شرایط بین المللی نیز در ایفای چنین نقشی توسط فرانسه بی تاثیر نبوده است. در مورد لیبی دیدیم که امریکا با توجه به این که در افغانستان و عراق درگیر است و هم چنین فشارهای داخلی و وضعیت اقتصادی داخلی این کشور که بسیاری علت این وضعیت اقتصادی را بدهیهایی میدانند که در اثر این جنگها به وجود آمده و امریکا را مجبور کرده است که تا پایان سال جاری از عراق و تا پایان سال 2014 از افغانستان خارج شود، در وضعیتی نبود که بتواند نقش چندان فعالی بازی کند. چرا که افکار عمومیداخلی امریکا این مسئله را نمیپذیرفت.
این مسئله به فرانسه کمک کرد نقش پیشگام را در مسئله لیبی بازی کند. از این نظر این مسئله به نفع فرانسه تمام شد. چرا که در اثر درگیریهای مختلف امریکا در مسائل اقتصادی خود دارد، میدان مانوری پیدا کرد و توانست در مسئله لیبی، سوریه و بعد هم ایران مواضعی نسبتا متفاوت از خود بروز دهد.
نظر شما :