بارزانی با نقش میانجی به صحنه آمد
بارزانی در لبه تیغ
سفر مسعود بارزانی به ایران
مسعود بارزانی یکی از رهبران گروه های معارض عراقی می باشد که دارای تجربیات گرانباری در حد بیش از 4 دهه مبارزه و سیاست ورزی است. برهمین اساس باید هرگونه اقدام و اعلام مواضع ایشان و افرادی از این دست را با دقت و نقطه به نقطه تحلیل کرد. نکته دیگر اینکه طی تقسیم کاری که دو حزب بزرگ مبارز کردها یعنی اتحادیه کردستان عراق به رهبری جلال طالبانی رییس جهمور کنونی این کشور و حزب دموکرات عراق به رهبری مسعود بارزانی که به لحاظ تبار شناختی از تبار مبارزی هم برخوردار بوده و می باشد و به آن می بالد، کرده اند و هم اکنون تسلط و استیلایی بر قلمرو شبه خودمختار و یا فدرال کردستان عراق دارد، با اعلام موضعی که نموده، نکات قابل توحهی قابل استنتاج و تحلیل است.
نکته اولی که پیش از آن باید مورد توجه قرار داد، این است که افراد معارض چه کسانی که در داخل عداق بوده و هستند و چه کسانی که در اروپا و در اقصی نقاط دنیا می باشند بدون تردید مبتنی بر نوعی هویت خوانی به دنبال بازتعریف هویت خود در فرصت های آتی معطوف به استقلال بر کردستان برزگ می باشند.اما واقیعت این است که شرایط فعلی عراق به گونه ای بوده و می باشد که طبعا شرایط مبنی طرح چنین خواسته ای با آن صراحت وجود ندارد. گرچه باید تاکید کرد که اکراد در طول سال های اخیر و به ویژه پس از سقوط صدام گام های قابل توجهی در این راستا یعنی معطوف به استقلال کردستان عراق در میان مدت و دراز مدت برداشتند. که از جمله این فعالیت ها می توان به کاربرد دو پرچم در این قلمرو و اختیارات نسبتا قابل توجهی که در فدرال دارند، اشاره کرد.
نکته دوم این است که سفر فعلی آقای مسعود بارزانی به ایران را تبعا باید متاثر از خواسته، تقاضا و فشار ایران قلمداد کرد. بدین معنا که بارزانی در لبه تیغی حرکت می کند که یک سوی آن منافع ملی و مصالح جهموری اسلامی ایران است و از سوی دیگر گروهای معارض پژاک و پ.ک.ک و دیگران می باشد. بنابراین این سفر را باید سفر مهمی تلقی کرد چرا که آقای بارزانی در طول سال های اخیر سفری به ایران نداشته و تمامی سفرها شامل سایر مقامات دیگر عراق بوده است. باید گفت که میان ایران و مسعود بارزانی روابط خوب و مطلوبی وجود نداشته است. این مساله هم به سوابق روابط ایران با او برمی گردد.
نکته ای که قصد تاکید دارم این است که بدون تردید اصلی ترین موضوع مورد مذاکره در این سفر به تحولات اخیر بر می گردد. به عبارت دیگر به حرکات ایزایی که چندی پیش گروه پژاک به آن اقدام کرده بود و عملیات متقابلی که ایران نشان داد. به طور خلاصه باید گفت آقای بارزانی دراین سفر تلاش می کند نقش میانجیگرانه ای ایفا کند. بدین معنا که از یک سو مطالبات این گروه را تببین کرد و از طرف دیگر هم به ایران قول دهد که فضای قابل توجهی را در اختیار این گروه قرار ندهد تا این گروه از طریق خاک عراق اقدامات نظامی علیه ایران انجام دهد. ضمن آنکه باید یادآور شد که پژاک طی روزهای اعلام کرده که آمادگی برای آتش بس دارد اما جهموری اسلامی ایران به این تقاضا اعم از اینکه تاکتیکی بوده یا خیر پاسخ مثبت نداده و به دنبال اضمحلال این گروه است.
علاوه بر نقش میانجیگرانه مسعود بارزانی در این سفر نکته دومی که برای ایران هم مهم است، روابط آقای بارزانی است. همانطور که اشاره شد روابط مناسبی با ایران نبوده و تبعا طرفین تلاش خواهند کرد که تا حدی فضای مذاکرات را به سمتی جهت دهی کنند که منجر به تلطیف روابط دو جانبه با ایشان شود.
پژاک و پ.ک.ک اهرم فشار غرب
ما منطقه ای داریم که چهار کشور سوریه، ترکیه، عراق و ایران با اقلیت هایی مواجه است که مهم ترین آن کردها هستند. کردها در دهه های اخیر همواره گروه معارض علیه حکومت مرکزی خود بودند، هم برای ایران و هم برای ترکیه و عراق و اخیرا هم در سوریه برای بشار اسد نیز مشکلاتی ایجاد کردند.
در قالب رقم ها اگر صحبت کنیم در طول سه چهار دهه در طول چند سال اخیر کشورهایی که نام برده شدند،در مقاطع مختلفی تلاش کردند که:
1. از این گروه ها استفاده ابزاری کنند. این امر واقعیتی انکارناپذیر است.
2. هر زمان که شرایط اقتضا کرده، منافع این گروه ها را وجه المصالحه روابط دو یا چند جانبه قرار دهند.
3. با توجه حقوق اقلیت ها در جهان و به ویژه مساله ای که از آن با عنوان رژیم بین المللی نام می برند و آنچه که حمایت از حقوق اقلیت ها و توجه به قومیت ها و اقلیت ها روز به روز در حال افزایش است. بنابراین این مساله سبب شده که بازیگران منطقه ای همانند امریکا و اروپا بهانه بیشتری برای دخالت در مناسبات منطقه ای داشته باشد.
برای نتیجه گیری می توان گفت این منطقه در آینده همچنان کانون بحران خواهند بود. همچنین این گروه ها هیچگاه از بین نمی روند و در نهایت از یک حالت به حالت دیگر تبدیل می شوند. اتفاقی که می افتد این است که مناسبات آن نیروها و کشورهای حامی آنها دچار شدت و حدت و یا تغییرمی شود. همانند آنچه که امریکا انجام می دهد ،برخی مواقع این گروه ها را در لیست سیاه گروه های تروریستی قرار می دهد، گاهی از لیست خارج می کند.
قدر مسلم این است که برای امریکا بسیار بسیار مهم است( مهم از این جهت که هر اندازه لازم باشد هزینه می کند) از این رو از سازمان مجاهدین و پژاک نهایت حمایت خود را اعلام می کند و در نهایت اگر مجبور شود باید به دنبال کشور جایگزین همچون آذربایجان، بلژیک برای استقرار این گروه ها باشد.
این اتفاق بستگی کامل دارد به نوع و کیفیت روابط میان مسوولین کردستان و دولت ملی عراق با مسوولین جمهوری اسلامی ایران که پیش بینی می شود گرچه همکاری و یا کاهش سطح همکاری گروه پژاک کاهش پیدا کند اما بنا به دلایل زیادی حمایت یا مناسبات این کشور با این گروه به صفر نخواهد رسید.
نکته مهم دیگر این است که این گروه ها به مسوولین عراقی می گویند که شما نیاز به حمایت مشابه داشتید، مگر شما نبودید که جمهوری اسلامی ایران حدود سه چهار دهه از شما حمایت کرده شما را در درون خودش جای داده، امروزه هم ما انتظار داریم که شما از ما حمایت کنید.
احتمالا این سفر منجر به توافق مسعود بارزانی با ایران معطوف به عقب نشینی گروه پژاک و کاهش فعالیت های شبه نظامی و ایزایی آن خواهد شد. اما بدون تردید آقای بارزانی نمی تواند راسا تکلیف این گروه را حل کند.
بایدهای سیاست ایران
1. ایران باید با شدت و حدت بیشتری حملات خودش را تا زمین گیر شدن این گروه ادامه دهد
2. همچنان فشار خودش را بر دولت ملی عراق یعنی آقای مالکی و بارزانی ادامه دهد
3. باید تلاش کند سیاست های معطوف به ایجاد توسعه متوازن را در کشور اعمال و پیاده کند. به عبارت دیگر عدم توسعه و یا کمتر توسعه یافتگی مناطق مرزی ما عامل موثر برای ایجاد انگیزه و رشد و نمو این گروه ها در این مناطق می شود.
4. گروه های معارض مختلف ازجمله کوموله دموکرات در زمانی، پس از دو خرداد که فضای سیاسی را باز دیدند اعلام کردند که حرکت های آنها معطوف به نوعی سیاست مسالمت آمیز غیر نظامی است. اما پس از چند سال یعنی در اوایل سال 80 به این جمعبندی رسیدند که فضایی ایجاد خواهد شد که قدرت سیاسی آنها از طریق روش های مسالمت آمیز بیشتر خواهد شد، سرابی بیش نبوده، دوباره به سمت رویکردهای شبه نظامی روی آوردند.
به باور من اگر فضای سیاسی به گونه ای هدایت شود که اقلیت های سیاسی و مذهبی احساس کنند که زمینه ارتقا آنها در زمینه قدرت در مقام مقایسه با گذشته نزدیک، بیشتر شده بدون تردید این واقعیت منجر به این خواهد که این گروه ها دست از اقدام نظامی بردارند.
نظر شما :