امریکا و عربستان مجبورند با ایران کنار بیایند
احمد عز العرب، نایب رئیس حزب الوفد مصر در یادداشتی که در وبسایت این حزب منتشر کرده به همین موضوع پرداخته است و مینویسد: به رغم همه کارهایی که امریکا میکند و با وجود این که همانند یک سگ نگهبان در دفاع از اسرائیل به حصر و تهدید ایران مبادرت میورزد و به بهانه برنامه هستهای ایران علیه تهران دائما صحبت از جنگ میزند، ایران همچنان به پیشبرد برنامههای هستهای خود میپردازد و به پیشرفتهای خود در این زمینه ادامه میدهد. پس از انفجار انقلاب بهار عربی در مصر و تونس و شعلهور شدن انقلاب در یمن، سوریه و لیبی سرنوشت این سه کشور نیز رو به تغییر نهاده است. اکنون تغییر در این کشورها نیز اجتنابناپذیر است. پس از این زلزله که هم جامعه عرب را دگرگون کرده و هم نفوذ امریکایی – اسرائیلی را در منطقه به محاق برده است، دیگر تهدیدهای امریکا و اسرائیل علیه ایران که میگویند برای توقف برنامههای هستهایاش به فکر حمله نظامی به آن هستند، کوبیدن بر طبل تو خالی است که نه کسی را میترساند و نه کسی به آن باور دارد.
نایب رئیس حزب وفد در ادامه یادداشت خود به یادداشتی از سایت استارفور اشاره میکند و مینویسد: در 19 ژوئیه تحلیلی در سایت استارفور منتشر شد که به خوبی نشان میداد که امریکا و همپیمانش عربستان سعودی تا چه اندازه از قدرت گرفتن و نفوذ ایران در منطقه و ایجاد یک نظام سیاسی وابسته به خود در منطقه نفتخیز خلیج فارس متحیر و متعجب شدهاند. در این یادداشت که ریفا بللا، نوشته، آمده است، یک اتفاق غیر عادی ولی قابل پیشبینی در منطقه خلیج فارس رخ داده است و آن این که امریکا هیچ استراتژی برای همکاری و تعامل مسالمتآمیز با ایران در اختیار ندارد. وقایعی که رخ میدهد نیز همگی ناشی از همین نبود استراتژی است. این در حالی است که امریکا همه تلاش خود را میکند که با زیر پا گذاشتن توافقنامه امنیتی خود با عراق نیروهای نظامیاش را در این کشور حفظ کند. همزمان عربستان از توانایی امریکا برای مهار قدرت گرفتن روز افزون ایران دچار تردید شده است. به ویژه این که میبیند که امریکا ناگزیر است با ایران بر سر تحولات منطقه به توافق برسد.
در ادامه این یادداشت آمده است: بیشک ایران از این وضعیت در کوتاه مدت استفاده میکند و تلاش خواهد کرد که در شریانهای نفتی جهان موازنه قوای سابق را باز گرداند. البته قدرت ایران مطابق با عمق یا قدرت مدعیان قدرت در منطقه نخواهد بود. ایران خود را فراتر از زمان میبیند و نه تنها گمان میکند که امریکا به دلیل جنگهای پیش رو روزهای آخر قدرتش را میگذراند و در نهایت مجبور است از ایران ستیزی و رویکرد خصمانه علیه آن دست بردارد بلکه از سوی دیگر این حقیقت را نیز میبیند که ترکیه توانسته جایگاه منطقهای خود را بازیابد و به دوران تاریخ طلایی خود باز گردد. به اعتقاد ایران همه معادلات سیاسی، اقتصادی، نظامی و دینی منطقه در شرف تحول شگرف است و در نهایت همه چیز به نفع آن و شیعیان تمام میشود. از نگاه ایران این تحول یک تحول طبیعی است که سالها منتظر آن بوده است. اگر نگاهی به تحولات منطقه بیندازیم میبینیم که غیر از قدرت گرفتن ایران در منطقه در عراق، لبنان و حتی شرق عربستان کنترل اوضاع به دست شیعیان افتاده و دیگر آن قدرت سنی مسلط به آنها وجود ندارد. از عجایب است که به فضل فعالیتهای القاعده سنی و حوادث 11 سپتامبر 2001 علیه امریکا این شیطان بزرگ، دشمنان ایران در افغانسان و عراق سرنگون شدند و همه چیز به نفع ایران تمام شد و این کشور توانست خلاء قدرت در عراق را به کمک همپیمانان عراقیاش پر کند و نفوذ خود را تا مرزهای شش کشور هم مرز با عراق گسترش دهد تا بدین ترتیب بر قسمت اعظم خلیج فارس نفتخیز مسلط شود.
عز العرب در ادامه مینویسد: خطی که ایران دنبال میکرد اکنون در شرف تحقق است. دیگر امریکا آن ابرقدرت منطقهای نیست و ایران میرود تا قدرت برتر نظامی را در منطقه خلیج فارس از آن خود کند. ایران میتواند تهدید خود برای بستن تنگه هرمز را هر وقت که اراده کند، عملی سازد و شبکهای گسترده از جاسوسهای خود را در منطقه ایجاد کند. ایران به رغم این که از وضعیت حکومت عراق نگران است، اما تاثیر شگرفی بر تصمیمگیریهای عراقیها دارد و میتواند بر تمامی تصمیمهای امریکاییها در عراق اثر بگذارد. اصرار امریکا بر تمدید توافقنامه امنیتی خود دلیلی روشن بر قدرت گرفتن ایران و نفوذ آن تا قلب جبهه غربی است. برنامه هستهای ایران برای این کشور یک مساله جانبی است و اگر بنا باشد ایران قدرت هستهای خود را تکمیل کند طبیعتا امنیت منطقهایاش نیز افزایش خواهد یافت. در حال حاضر مهمترین ضروریت برای ایران تثبیت موقعیتش در عراق است. تعقیب نیروهای شورشی در شمال عراق دلیل روشنی است که ایران هر وقت که اراده کند میتواند قدرت خود را به رخ دیگران بکشاند.
وی در بخش دیگری از یادداشت خود مینویسد: برای این که ایران بتواند به اهداف خود در عراق به طور کامل برسد لازم است که هماهنگیهای امنیتی خود را نیز کامل کند. از این رو پیشبینی میشود ایران دو عامل را برای حفظ قدرتش در منطقه مد نظر قرار دهد. یکی، در عراق با امریکاییها به طور غیر مستقیم به توافق برسد به ویژه این که قدرت نظامی و سیاسی سنیان در عراق بسیار ناچیز است و ایران میتواند حتی آنها را نیز به زیر چتر حمایتی خود بکشاند. امریکا مجبور است که ایران را مطمئن سازد که توان نظامی خود را در عراق به سود سنیها و دیگر جریانهای منطقهای، محدود خواهد کرد و مزاحمتی برای ایران به وجود نخواهد آورد، در مقابل ایران نیز توافق خواهد کرد که برای عبور نفت خام از تنگه هرمز مزاحمتی به وجود نخواهد آورد و به نفت عربستان نیز آسیبی وارد نخواهد آمد. دیگری، تفاهم با عربستان سعودی، رقیب اصلیاش در منطقه است. عربستان رفته رفته به این نتیجه میرسد که ناگزیر است با قدرت ایران کنار بیاید و آن را به رسمیت بشناسد، عربستانیها به این درک رسیدهاند که مقاومت در برابر ایران به هزینههایش نمیارزد. به ویژه که امریکا نیز در وضعیت فعلی بیش از هر زمان دیگری به کمکهای اقتصادی و انرژی عربستان نیاز دارد. عربستان خوب میداند به رغم خرید سلاح از کشورهای غربی هر گونه اعلام تهدید نظامی علیه ایران کوبیدن بر طبل تو خالی است.
در پایان این یادداشت آمده است: در نتیجه قدرتهای اصلی منطقه مجبورند در نهایت به نفوذ ایران در منطقه اعتراف کنند به ویژه این که میبینند نمیتوانند بر روی تضمینهای امریکا برای حفظ حکومتهایشان نیز حساب کنند. البته طبیعی است که میان ایران و عربستان و امریکا بیاعتمادیهایی وجود دارد ولی در نهایت هر سه کشور برای حفظ منافعشان مجبورند که پای میز مذاکره بنشینند و تضمینهای به یکدیگر بدهند حتی اگر این تضمینها محدود و نه چندان دل خوش کننده باشد. وقتی عربستان به این درک برسد که ناگزیر است با ایران بر سر تحولات منطقه به ویژه عراق به تفاهم برسد، مجبور است به دنبال راهکاری برای رسیدن به تفاهم با ایران بر سر بحرین نیز بگردد. عربستان خوب میداند که اگر کنترل بحرین از دستش خارج شود – تظاهرات شیعیان بحرین عرش حکومت در عربستان را به لرزه در آورد – سراسر عربستان متاثر از تحولات بحرین خواهد شد و چه بسا نظام این کشور دچار دگرگونیهای اساسی شود.
نظر شما :