سه نفر و دو چالش: تحرکات انتخاباتی جمهوری خواهان
وضعیت جمهوری خواهان در انتخابات 2012 با توجه به اجلاس آیووا چگونه قابل تجزیه و تحلیل است؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید مفاهیم و فرهنگ انتخاباتی در امریکا، خصوصا در بین جمهوری خواهان را مد نظر قرار دهیم. در مرحله بعد به غربالگری پلکانی برای تعیین نهایی کاندیدای حزب جمهوری خواه بپردازیم و سرانجام به دو چالش عمده ای که سه کاندید برآمده در موقعیت کنونی با آن مواجه هستند، بپردازیم.
مفاهیم و فرهنگ انتخاباتی
انتخابات امریکا هم به لحاظ قوانین و مقررات و هم به لحاظ نحوه عمل و اجرا و عرف از مفاهیم و فرهنگ نسبتا پیچیده ای برخوردار است. اصطلاحات، واژهها و معانی مختلف و حتی نهادهای گوناگونی در روند انتخاباتی امریکا دخیل هستند که بدون توجه به آنها امکان فهم کامل پویایی انتخاباتی وجود ندارد.
یکی از این مفاهیم و جنبههای عرفی انتخاباتی مخصوصا در میان جمهوری خواهان برگزاری نظر سنجی موسوم به آمس استرا (Ames Straw Poll) است. اجلاس آیووا در حقیقت به همین نظر خواهی بر می گیرد که از 1979 تا به حال در حزب جمهوری خواه برای تایید اولیه کاندید حزب برگزار شده است. فی الواقع این یک نظرسنجی است که تعدادی از علاقمندان حزب جمهوری خواه در ایالت آیووا جمع می شوند و احتفال آیوا ( Iowa Caucus) که تعداد قابل توجهی حضور ندارند. انتقادهای زیادی وارد است که نتیجه این نظرخواهی نمایانگر تمایلات حزب جمهوری خواه نیست. اما هر چه که هست در چهار دهه گذشته به عنوان یک سنت انتخاباتی آغاز مراحل جدی تعیین کاندیداها را رقم زده و دوبار از پنج بار نظرسنجی که انجام گرفته، کاندیدی که در آیووا به بالاترین رای دست یافته در کل حزب جمهوری خواه هم به بالاترین مرحله رسیده است.
اما همان طور که مشخص است این به معنای آن نیست که این کاندیداها قطعی هستند و باید در نظر داشت که مراحل بعدی در پیش است. در زمره مراحل بعدی انتخابات موسوم به انتخابات اولیه(Primary Election) و بعد از آن کنوانسیون حزب جمهوری خواه است که آن چه در این مراحل انجام می شود نوعی غربالگری پلکانی است.
غربالگری پلکانی
منظور از غربالگری پلکانی این است که تعداد کاندیداها به مرور کم می شوند؛ یا خود به طور داوطلبانه کنار می کشند یا مجبور می شوند از حضور در انتخابات انصراف دهند. البته این مراحل پلکانی غربالگری، همراه با برگزاری مناظرات(Debate) متعدد است که این مناظرات اول بین کاندیداهای متعدد حزب جمهوری خواه انجام می گیرد و بعد دو نفر به سطوح بالاتر می رسند و در نهایت یکی از آنها به عنوان کاندیدای حزب معرفی می شود.
این غربالگری پلکانی در کنار مشخص کردن کاندیداها به مرور مواضع حزب را درباره مسائل جاری کشور تیز تر و روشن تر می کند و از همه مهم تر به استراتژی حمله به کاندیدای حزب دموکرات شکل و سامان می دهد که در چه نقاطی در انتخابات باید تاکید شود و از چه زاویه ای باید حمله صورت گیرد. در حال حاضر مراحل اولیه غربالگری در حال انجام است و از هفت ـ هشت کاندیدایی که مطرح است تعدادی کنار کشیده اند. منجمله آقای تیم پالنتی ( Tim Pawlenty) که کنار رفتن او زمینه را برای دیگران قراهم آورده است.
آن چه در نظر سنجی آیووا در مراحل آخر اتفاق افتاد، رای بالای خانم بکمن بود که به عنوان یک شورشی حزبی توانست مطرح شود و برخی از کاندیداها را به حاشیه برد. در حال حاضر نه فقط بر اساس آن چه در آیووا گذشته بلکه با مجموع نظر سنجیها، سنجش شخصیت، عملکرد کاندیداها، نقاط ضعف و قوت و هم چنین هیجان و میزان تحرک آنها در انتخابات، سه کاندیدا مطرح اند که عبارتند از خانم بکمن(Bachmann) ، آقای تری(Terry) و آقای رامنی(Rumney) . این سه نفر در این مرحله مقدماتی در کانون توجه هستند و از غربالهای اولیه عبور کرده اند. اما همه با چالشها و منازعات مشترکی رو به رو هستند.
چالش درونی و برونی
سه فردی که از این مرحله گذر کرده اند با دو چالش اصلی رو به رو هستند. چالش اصلی برای آنها چالش درونی است اما در عین حال با چالش بیرونی نیز مواجه هستند. منظور از چالش درونی این است که چگونه در حزب خود بتوانند سایر کاندیداها را شکست دهند و بر چه نقاطی برای شکست دادن رقیب تاکید کنند؟ نقاط قوت خود را چگونه برجسته کنند و چگونه نقاط ضعف خود را بپوشانند؟ این چالش کمی نیست به این دلیل که در عین حال باید به چالش دوم هم نظر داشته باشند. هرگونه زیاده روی و افراط در این رقابت بر چالش مشترک آنها که چالش بیرونی و از میدان به در کردن اوباما به عنوان منازعه گر اصلی دستیابی به کاخ سفید است، تاثیرگذار است.
در بین این سه نفر هر کدام برجستگیهای خاصی دارد. تری ادعا دارد که به دلیل سابقه طولانی مدت و حدود بیست و پنج سال سابقه کار در امور اقتصادی می تواند از عهده معضل و چالش بیکاری برآید و طراحیهای اقتصادی ای را در این زمینه در نظر دارد. رامنی در میان جمهوری خواهان یک کاندید سنتی و کلاسیک محسوب می شود و خانم بکمن همان طور که ذکر شد یک شورشی و کسی است که در عین حال که در چارچوب حزب جمهوری خواه است، نسبت به مجموعه عملکرد دستگاههای حاکم در واشنگتن مواضع تندی دارد. او فی الواقع از نسل جدیدی برآمده است که موضع گیری تند دارند و به جناح راست حزب جمهوری خواه نزدیک ترند.
البته در میان تحلیل گران امریکایی در مورد تری هم بحث است که این دو یعنی تری و بکمن از نظر مذهبی به گرایشهایی معتقدند که بر اساس آنها مسیحیان باید بر دنیا تسلط پیدا کنند و لذا تمایلات راست و افراطی در آنها وجود دارد. این برای حزب جمهوری خواه در مراحل اولیه کار راحتی نیست که از این مخمصه راست افراطی را به موضعی متعادل نزدیک کنند.
اما هر سه این افراد با ادعایی که دارند نقاط برجسته ای را دارا نیستند که بتواند آنها را کمک کند و دیگر جمهوری خواهان را متقاعد کند که بهترین کاندیدای حزب هستند. یعنی هیچ کدام ویژگی ای که بتواند برای همه جذاب باشد ندارند و هر کدام از آنها بخشی از حزب جمهوری خواه را تحت تاثیر قرار می دهند اما با این چالش روبه رو هستند که چگونه ثابت کنند رقبای دیگر اهمیتی ندارند.
مثلا خانم بکمن باید ثابت کند که برای اقتصاد امریکا برنامه دارد و صرفا به حمله به دیگران اکتفا نمی کند. او درباره موضعش در رابطه با مسائل شهروندی سخت مورد انتقاد محافل لیبرال و دموکرات امریکا قرار گرفت و در پاسخ به این فشارها گفت که مسئله مردم امریکا این نوع مسائلی که لیبرالها مطرح می کنند نیست. اما در عین حال از پس ارائه برنامه مشخص برنیامده است.
درباره بقیه کاندیداها هم همین مسئله صادق است. تری اگر چه سابقه اقتصادی دارد اما از سایر ابعادی که یک کاندید ریاست جمهوری خصوصا در زمینههای بین المللی باید برخوردار باشد، بی بهره است. رامنی هم با توجه به این که کاندیدای جناح سنتی حزب است، صرفا می تواند به بخشی از آرا دسترسی داشته باشد و متقاعد کردن بخش شورشی و انتقادی حزب کار ساده ای نیست.
اما به هر حال در درون حزب نوعی پویایی به وجود خواهد آمد و چالشی برای همه آنها وجود دارد تا خود را بهترین کاندید معرفی کنند. علاوه بر این که کاندیدهای دیگری نیز ممکن است وارد شوند. این سه در حال حاضر مطرح اند اما تا انتخابات مقدماتی وقت زیادی است.
اما چالش مشترک بیرونی آنها مهم تر است و آن پاسخ دادن به این سوال است که آیا اوباما شکست دادنی است یا نه؟ آروزی مشترک همه این افراد شکست اوباما است اما این که چه استراتژی ای انتخاب کنند حائز اهمیت است. آیا استراتژی اقتصادمحور باشد که بر نابه سامانیهای اقتصادی تکیه کنند یا بر نارضایتیها و سرخوردگیهای نژادی، فرهنگی و رفتارهای اجتماعی تاکید داشته باشد و یا ترکیبی از این دو باشد؟ خصوصا این که اگر در نظر بگیریم اوباما هم تحرک انتخاباتی خود را زودتر آغاز کرده و در همین هفته با اتوبوس به تعدادی از شهرهای امریکا سفر می کند.
اما هر چه که باشد، گرمای اولیه انتخابات همراه با گرمای تابستان شروع شده ولی این که این گرما می تواند نهایتا به وضعیت مشخص تر و روشن تری بینجامد هنوز کاملا تصویر واضحی خصوصا درمورد کاندید نهایی حزب جمهوری خواه نیست و حزب جمهوری راه پر پیچ و خمی برای تعیین چالشگر در مقابل اوباما دارد.
نظر شما :