جنون بیگانه هراسی
بیژن اشتری در یادداشتی می نویسد: تنها کشور جهان که در قرن بیستم در خیابان هایش چراغ راهنمایی وجود نداشت تیرانا بود زیرا اکثر مردم هنوز با گاری اسبی تردد میکردند و ماشین شخصی وسیله بورژوایی تلقی میشد.
ادامه مطلببیژن اشتری در یادداشتی می نویسد: تنها کشور جهان که در قرن بیستم در خیابان هایش چراغ راهنمایی وجود نداشت تیرانا بود زیرا اکثر مردم هنوز با گاری اسبی تردد میکردند و ماشین شخصی وسیله بورژوایی تلقی میشد.
ادامه مطلبمجتبی لشکربلوکی در یادداشتی می نویسد: چرخه یادگیری و تحلیل تجارب (عقلانیت ابزاری)، گفت وگو (عقلانیت تفاهمی) و انتخاب (عقلانیت جمعی) همواره باید ادامه داشته باشد. به جای آنکه درگیر توهین و تهمت شویم، چرخه تحلیل و تفاهم را شروع کنیم.
ادامه مطلبعلی موسوی خلخالی می نویسد: این مینی سریال در وهله نخست، یک تریلر جاسوسی است که توسط ایوان زاخاریاش و اوندژ گابریل ساخته شده است. در این سریال مارتین میشیکا و تاتیانا پاوهوفووا در نقش ویکتور و ماری، بازی میکنند. این دو تبعیدیهای سیاسی قدیمی از چکسلواکی، در آستانه انقلاب مخملی از انگلیس به کشور بازمی گردند، چرا که زن در نزدیکی زایمان خواهر زاده اش میخواهد در کنارش باشد. اما بلافاصله پس از بازگشت، به ناگاه خودرویی مشکی به آنها میزند و ماری مدت کوتاهی به کما میرود. هنگامی که او از کما خارج می شود، متوجه میشود ویکتور ناپدید شده است.
ادامه مطلببیژن اشتری در یادداشتی می نویسد: در ونزوئلای امروز، کشوری که مردمش در فقر مطلق غوطه می خورند و تورم وتحریم ها امانشان را بریده است. اما نیکولاس ارنستو مادورو، پسر سی و چهار ساله نیکولاس مـادورو، رئیـس جمهوری کمونیست ونـزوئلا، بی توجه به مصـائب مـردم کشورش حسابی خوش می گذراند. مـردم اسـم این آقا را گذاشته اند "نیکولاسیتو" کـه معـنایش می شود "نیکـولاس کوچولو". ایشان که خودش را کمونیستی مومن و متعـهد می نامد، رئیس بخش فلزات گرانبهای ونزوئلاست و کارش خرید طلا به قیمت ارزان از معدنکاران مستقل و فروش آن به قیمت های تورمی به بانک مرکزی ونزوئلا است.
ادامه مطلباسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اکنون در آغازین دهههای قرن بیست و یکم احیا یا رستاخیز سیاستها و الگوهایی را شاهد هستیم که چندین دهه از مرگ آنها سخن گفته شده است. سیاستها و الگوهایی که در کما بوده و مانند سایهای تاریک بر نظم نوین غربی سنگینی داشتند و اکنون احیا شدهاند و به جای ایجاد جنگ جهانی جدید، جهان را جنگی و خشن کردهاند.
ادامه مطلبعبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: روی همرفته، گورباچف با سیاست هایش چنین جهانی را برای ما به ارث گذاشت و خودش را به زعم دنیای غرب، قهرمان و برنده جایزه صلح نوبل اما در نظریات جامعه روس، جهان سوم و مناطقی که بیشتر در نتیجه فروپاشی این تحول گفتمانی ژئولتیکی، آسیب دیدند، یک خطاکار نابخشودنی، در ذهن ها ماندگار ساخت.
ادامه مطلبمهدی تدینی در یادداشتی می نویسد: مردی، با ریش بلند و چهرهای که آمیزهای از چهرۀ استادان فلسفه، روحانیان و رهبران فرقههای معنوی است. با آن «رسالتی» که دوگین غربستیز برای خود تعریف کرده بود، باید هم به همهجور ابزاری مجهز میشد: فلسفه، روحانیت، معنویت، دین، کلیسا، فرهنگ، اقتدار، مرجعیت، سنت... چهرۀ او، ترکیب همۀ این عناصر است.
ادامه مطلباحسان سپه وند در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ولادیمیر پوتین در شرایطی با پیشینه فعالیت های امنیتی در مارس ۲۰۰۰ قدرت را از بوریس یلتسین غرق در ابهام ربود که از منظر ویلیام جی برنز، دیپلمات عالی رتبه پیشین امریکایی و رئیس فعلی دستگاه اطلاعات مرکزی ایالات متحده، دلیل این انتقال قدرت از یلتسین به پوتین عدم توفیق یلتسین در ساختن یک نظام سیاسی و اقتصادی آزاد از دل خرابه های کمونیسم بوده است.
ادامه مطلبموسی غنی نژاد در یادداشتی می نویسد: دولت سیزدهم اقتصاد را آنگونه تفسیر میکند که سیاستمداران شوروی در دهه ۱۹۷۰ میکردند و ایدههایی که در این دولت برای سیاستگذاری اقتصادی مطرح میشود از جنس سیاست های شوروی سابق است. در این چارچوب، به نظر می رسد تئوریسین های دولتی توصیه میکنند دولت به طرف خودکفایی و بستن اقتصاد گام بردارد.
ادامه مطلباحمد زید آبادی در یادداشتی می نویسد: ژاپن و هندوستان و کرۀ جنوبی و دهها کشور رو به توسعه در جنوب شرق آسیا نیز بخشی از "شرقِ جغرافیایی" به شمار میروند. البته محافلِ مدافعِ سینهچاکِ "چرخش به شرق" این دسته از کشورها را نیز بخشی از "غربِ سیاسی" به حساب میآورند و گویی آگاهانه در پی ایدئولوژیسازی از ماهیت نظامهای سیاسی چین و روسیه هستند، ماهیتی که در بهترین صورت، نوعی اقتدارگرایی متمرکز و سفاک است. در واقع همین محافل، اظهارات امیرعبداللهیان را در مورد ایجاد توازن در رابطه با غرب و شرق به باد انتقاد گرفتند و خواهان نگاه یک سویۀ وزارت امور خارجه به جهان شدند. به نظرم لازم باشد وزارت امور خارجه در برابر درخواست این محافل موضعی شفاف بگیرد.
ادامه مطلبمهدی تدینی در یادداشتی می نویسد: بوسۀ برژنف – هونکر داستان درازی دارد و در سنت «بوسۀ برادری سوسیالیستی» ریشه دارد. پیشینۀ «بوسۀ برادری سوسیالیستی» به بوسۀ برادری کارگری میرسد که از میانۀ قرن نوزدهم در طبقۀ کارگر پدید آمد؛ به نشانۀ همبستگی و تعلق متقابل اعضا به یکدیگر. پس از انقلاب روسیه این رسم در میان دوستداران این انقلاب که خود را به روسیه میرساندند باب شد.
ادامه مطلبصلاح الدین خدیو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در نظام توتالیتر که اکنون کره شمالی تنها نمونه آن در جهان است، هیچ گونه قرارداد و میثاق اجتماعی میان دولت و شهروندان وجود ندارد و افراد هر لحظه در معرض دستگیری و خشونت دولتی قرار دارند. نمونه شاخص آن، امحای کولاک ها – طبقه دهقان متوسط الحال – در روسیه و نابودی یهودی ها و کولی ها و توان خواهان در آلمان رایش سوم است. به بیان دیگر در دو کشور یاد شده یک طبقه اجتماعی و یک گروه قومی، بخاطر منویات ایدئولوژیک طبقه حاکم، به طور کامل نابود شدند.
ادامه مطلبحدود ۳۵۰ نفر از ساکنان نگران جورج تاون، دلاور، پایان هفته گذشته در در کلیسایی گردهم آمدند تا از هیئت کارشناسان درباره نظریه انتقادی نژادی بشنوند و یکی از این کارشناسان، توسعه این نظریه در سراسر فرهنگ آمریکایی را به انقلاب فرهنگی کمونیستی مائو تسه تونگ در چین نسبت داد. شی ون فلیت، یکی از سخنرانان در جلسه، گفت: «کمونیسم دارد در آمریکا ریشه می دواند.»
ادامه مطلبصلاح الدین خدیو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: امروزه به سختی می توان از چیزی بنام میراث کمون پاریس سخن گفت. سوسیالیسم واقعا موجود شوروی و اقمارش به تاریخ دوردست تعلق دارد و چین هم با تبدیل به بزرگترین سرمایه داری دولتی تاریخ و پلیسی ترین تجربه ممکن دولتی، عملا به آرمان های گذشته پشت کرده است.
ادامه مطلبحامد شفیعی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به نقد کتاب «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» پرداخته است و می نویسد: اسلاونکا دراکولیچ، روزنامه نگار کروات در کتاب خود به داستانها و ماجرای مرتبط با حضور کمونیسم در اروپای شرقی، با تاکید و توجه خاص بر زندگی زنان در آن دوران میپردازد. رویکرد ضد کمونیسیتی و منتقدانه با رنگ و لعاب فمینیستی اش را می توان در جای جای کتاب حس کرد. کتابی که حاصل تجربه های شخصی و مشاهداتش از زندگی دوستان و آشنایانش در دیگر کشورهای اروپای شرقی تحت حکومتهای کمونیستی است.
ادامه مطلبمحمود سریع القلم در یادداشتی می نویسد: تنها راهِ اثبات شدۀ تولیدِ ثروت به معنای توانایی و مازاد (Surplus)، ارتباط و یادگیری جهانی است. در این رابطه، متونِ بسیار غنی مربوط به مبادله (Trade)، ادلۀ فراوان تاریخی عرضه می کند. منابعِ قدرت و ثروت در جهانِ امروز بسیار متکثر شده اند و کشورهای کوچک و بزرگ فرصت دارند تا در این بازار متنوع و بزرگ، توانایی های خود را به نمایش بگذارند. بدون ثروت و مازاد نه فرهنگِ بومی حفظ می شود و نه امنیت ملی تأمین می گردد. ایدئولوژی عدمِ تعامل مجبور می شود امنیت الیگارشی را بر تولید ثروت اولویت دهد. ثروت و مازاد، ثبات سیاسی نیز به همراه می آورد. در مقابل، ایدئولوژی عدمِ تعامل، سیاست و زندگی را سینوسی و بی ثبات می کند.
ادامه مطلبمحمد مهدی بندرچی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ایدئولوژی یا فلسفه می تواند مبنای تئوری باشد اما به قول طباطبایی باید جای سفت بنا شود. این هشدار به خود دکتر جواد طباطبایی نیز قابل تسری است.
ادامه مطلبمرتضی مردیها در یادداشتی می نویسد: برخی عاقلان و دلسوزان در همان ابتدا اعلام خطر کردند ولی کسی جدی نگرفت، تا جهان به خود آمد و دید ویروس مساواتِ زوری تمام جهان را آلوده کرده است. لجاج در حدی است که بعضی از این قوم شادی میکنند از اینکه چرخ اقتصاد و سیاست و زندگی اینطور جدی تهدید شده است؛ کسانی که حاضرند جهان نابود شود و آنها در این نسوزند که چرا تمام پیشبینیهایشان از بینی به دیوار خورد؟ غرب لیبرال روزبهروز بر شوکت و برکت خود افزود و هم اخلاق و فرهنگ را ارتقا داد و حاصل کمونیسم شد کوبا و کره شمالی و کامبوج و ووهان.
ادامه مطلبمهدی تدینی در یادداشتی می نویسد: وقتی مردم یک کشور دیکتاتور پیشینشان را فقط به این دلیل که نام کشورشان را در جهان بلندآوازه کرده دوست داشته باشند، بزرگترین برنده کسی خواهد بود که خود را جانشین آن دیکتاتور بزرگ میداند. همه آن عشق و نوستالژی تاریخی ناخواسته و ناخودآگاه به سوی جانشین امروزی او سرازیر میشود. برنده اصلی استالیندوستی مردم روسیه هم کسی جز پوتین نیست؛ با این امتیاز بزرگ که پوتین میتواند مدعی باشد، فضایل استالین را دارد و رذایلش را نه. لِف گودکوف، مدیر مؤسسه افکارسنجی لِوادا، نیز معتقد است این استالیندوستی بیش از همه از کرملین و پوتین آب میخورد.
ادامه مطلببیژن اشتری: در شوروی، اصلاحطلبان واقعی در داخل حکومت حضور داشتند. نمونهی بارز آن گورباچف است. اما در ایران چنین نیروهایی وجود ندارد. ناامیدی من از نیروهای اصلاحطلب در ایران است که شباهت با ونزوئلا را برای من جدیتر میکند تا شباهت با شوروی. پس وقتی اصلاحطلب واقعی وجود ندارد، الگوی شوروی از دور خارج میشود و مصداق پیدا نمیکند.
ادامه مطلبتایمز به شکلی تکان دهنده بخشی به نام «قرن قرمز» به راه انداخت که به صدسالگی انقلاب بلشویک در روسیه و پیامدهای آن پرداخت و این انقلاب را برجسته کرد.
ادامه مطلببشیر اسماعیلی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی: نکته ای قابل توجه درباره پروژه بازنمایی هالیوود در دوران جنگ سرد وجود دارد و آن این که سینمای آمریکا پس از فروپاشی شوروی به یک باره روند بازنمایی پیشین خود را کنار نهاد و در مواردی حتی حسی نوستالژیک در رابطه با دشمن از پا در آمده خود به نمایش گذاشت .
ادامه مطلببشیر اسماعیلی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی: ساخت فیلمهای ضد کمونیستی در سالهای اولیه الزاما به این معنا نبود که تمامی شرکتهای فیلمسازی هالیوود مستقیما کارگزار دستگاه سیاست خارجی آمریکا هستند. هر چند در سالهای پس از جنگ اسنادی منتشر شد که دخالت آشکار سیا را در ساخت فیلمهای ضد کمونیستی بر ملا میکرد.
ادامه مطلببا تاکید فرانسیس بر مکتب مساوات و مبارزه با فقر، اهداف دو ایدئولوژی کوبا و واتیکان دستکم طبق خطابههای فرانسیس و کاسترو، شباهت بیشتری به یکدیگر پیدا کردند.
ادامه مطلب