منافع ملى و حاکميت ملى

۲۹ آذر ۱۳۸۸ | ۱۸:۵۸ کد : ۶۵۰۳ اخبار اصلی
گفت و گو با دکترعبدالله عبدالله.
منافع ملى و حاکميت ملى

فرصت مصاحبه و گفتوگو با دکتر عبدا... عبدا... اين روزها براى کمتر رسانهاى ميسر مىشود اما با وجود اين، دوستان هفتهنامه پنجره در کابل، موفق شدند مصاحبهاى را با رقيب اصلى حامد کرزى در اين دور از انتخابات رياستجمهورى ترتيب دهند.

در صحنه سياسى افغانستان، دکتر عبدا... يکى از مهمترين چهرههاى جهادى و رهبران ائتلاف جبهه ملى محسوب مىشود. عبدا... فعاليت سياسى خود را از دهه 1360 و در اوج اشغال افغانستان توسط شوروى با پيوستن به حزب جمعيت اسلامى (شاخه اخوانالمسلمين در افغانستان) آغاز کرد.

در سالهاى پس از خروج ارتش سرخ و قدرتگيرى طالبان در دولت برهانالدين ربانى، سمتهاى مهمى را عهدهدار بود. بعد از حمله آمريکا به افغانستان مدتى در کابينه حامد کرزى بهعنوان وزير خارجه فعاليت کرد و بعد از آن به يکى از منتقدان برجسته کرزى تبديل شد. چندى قبل با آغاز دومين دوره انتخابات رياستجمهورى افغانستان، رهبران جبهه ملى کانديداتورى او را براى تصدى اين مقام اعلام کردند و بهعنوان رقيب اصلى حامد کرزى مطرح شد. خوددارى دکترعبدا... از پذيرش نتايج اوليه انتخابات و انصراف از شرکت در مرحله دوم انتخابات باعث شد که عبدا... بيش از پيش به چهرهاى منتقد تبديل شود. بررسى مسايل انتخابات رياستجمهورى اخير افغانستان، آينده جريان تغيير طلب و ظهور مجدد نيروهاى طالبان، از مهمترين موضوعاتى بود که در گفتوگوى پنجره با عبدا... مطرح شد.

جناب آقاى دکتر عبدا... از اين که وقتتان را در اختيار ما قرار داديد، سپاسگزاريم. اجازه بدهيد بدون مقدمه بحث را آغاز کنيم. آقاى عبدا... چندى قبل افغانستان، دومين دوره انتخابات رياستجمهورى تاريخ خود را برگزار کرد. انتخاباتى که شما بهعنوان يکى از دو کانديداى اصلى در آن حضور داشتيد و آراى زيادى به دست آورديد. در کل، اين دوره از انتخابات رياستجمهورى را چگونه ارزيابى مىکنيد؟


در افغانستان هم با همه مشکلاتى که دارد، تصميمگيرى از طريق انتخابات و از طريق راى مردم صورت مىگيرد. اين يک قدم مثبت تلقى مى‎‎شود، اما در عين حال دو نکته اساسى در انتخابات رياستجمهورى وجود داشت: اول دست زدن حکومت به استفاده از امکانات دولتى به نفع يک کانديدا و عدم استقلال کميسيون مستقل انتخابات و حمايت اين کميسيون از کانديداى خاص که باعث شد تا يک تقلب گسترده صورت گيرد و خوشبختانه کميسيون سمعى شکايات، توانست جلو بخشى از تقلب را بگيرد و انتخابات به دور دوم کشيده شود.
اوضاع امنيتى هم يکى از مشکلات فراروى انتخابات را تشکيل مى‎‎داد اما مسئله تقلب، از آن جدى تر بود. از آنجايى که در دور دوم هم شرايط براى تقلب فراهم شده بود، ما مباحث مختصرى را مطرح کرديم که اگر انجام مى‎‎شد، مى‎‎توانست بسيارى از مشکلات انتخابات را برطرف کند اما مباحث مطروحه مورد قبول کميسيون واقع نشد. لذا من تصميم گرفتم در انتخابات شرکت نکنم. مردم افغانستان بسيار به انتخابات اميدوار بودند اما تقلب باعث مايوس شدن آنها شد.
 
بررسى تقلب تا اندازهاى براى مردم اميدوار کننده بود اما نتايجى که از سوى کميسيون انتخابات اعلام شد، جنبه قانونى نداشت.

جناب آقاى عبدا... با توجه به تحولات پيشآمده و درخواست آقاى کرزى از شما در مراسم تحليف رياست جمهورى بهعنوان همکارى در ساختار آينده کشور، شما چه تصميمى داريد؟ آيا در کابينه آقاى کرزى اشتراک خواهيد کرد يا به تعبير برخى روزنامههاى کابل در راس يک اپوزيسيون قوى در مقابل ايشان قرار خواهيد گرفت؟


وقتى مسئله مملکت و مردم مطرح است، ضرورتى ندارد که همه در حکومت نقش داشته باشند و داشتن يک اپوزيسيون که اهداف مردم را دنبال کند و صداى مردم را بهگوش ديگران برساند هم جزو ساختار دموکراسى است. از آنجايى که من يک برنامهاى را آغاز کردم که مورد استقبال مردم قرار گرفته است، لذا براى من دنبال کردن آن از طريق ايجاد يک اپوزيسيون که براى تغيير و اصلاح جامعه و کشور باشد اهميت بسزايى دارد.

برخى جرايد کابل، اين روزها از يک جبهه يا حزب سياسى که قرار است توسط شما تاسيس شود صحبت مىکنند. شما از يک اپوزيسيون سخن گفتيد. برخى بر اين باورند که اپوزيسيون، حزب و جبهه شما با توجه به شرايط فعلى، چندان اثرگذار نخواهد بود و اگر هم شکل بگيرد، دولت نفوذ بالايى در آن خواهد داشت و بيشتر يک جريان نمايشى خواهد بود تا يک حرکت سياسى منسجم. همانگونه که بسيارى از مسايل در افغانستان جنبه نمايشى دارد...

نه انتخابات ما فرمايشى بود و نه موقف و موقعيت ما و اگر مسئله آنطور بود که شما مى‎‎گوييد، مى‎‎توانستيم بدون شرکت در انتخابات، در حکومت نقش داشته باشيم. هدف من دنبال کردن برنامههايم و در راس آن، تغيير و اميد بوده و مبارزات انتخاباتى ما در نفس انتخابات با همه تجربيات تلخ آن، نقش بسيار اساسى داشته است. ما مبارزات انتخاباتى بسيار متفاوتى داشتيم و مردم افغانستان با شور و شوق حمايت کرده و آن را دنبال کردند. من فکر مى‎‎کنم ايجاد يک همچون فضايى در افغانستان، يک قدم بزرگ براى نهادينه شدن دموکراسى در اين کشور بود. طرح بحث تقلب هم به خاطر مخالفت با يک کانديدا و يا يک مسئله شخصى نبود. بلکه دفاعى بود از حق مردم. بنابراين ما در اين موضع باقى مانديم.
شرايط افغانستان با بسيارى از کشورهاى دنيا فرق مى‎‎کند اما همانطور که گفتم، مبارزات انتخاباتى ما جدى بود. لذا دنبال کردن اهداف ما از طريق يک اپوزيسيون نيز بسيار جدى خواهد بود.

در پاسخ به اتهام برخى رسانهها که جريان شما را به حمايت از برخى کشورهاى خارجى متهم مى‎‎کنند، چه حرفى داريد؟

خوشبختى در اين است که هدف ما موضعگيرى ما روشن بوده. من در طول زندگى در صف تامين منافع مردم افغانستان حضور داشتم، در زمان جهاد و تجاوز نيروهاى شوروى، در برابر تجاوز القاعده و طالبان و هميشه در بين مردم بودم و در بين مردم باقى ماندم. از اين تهمتها اجتناب نيست، وقتى نمىتوانند تصور کنند که يک دولت با آن همه امکانات و ائتلافها و معاملهها، چطور نتوانست برنده انتخابات شود، مسلم است که بهانهها و اتهاماتى را جستوجو کنند. اما آنچه که واضح است، اتکاى من به خداوند و به حمايت و پشتيبانى مردم است.

مهمترين هدف جريان شما چه خواهد بود؟

 طبعا منافع ملى و حاکميت ملى مهمترين مسئله در نزد ماست و تعهد ما بر آن و برنامههاى ماست. به خاطر اينکه در مبارزات انتخاباتى خود، روى همکارى و حمايت مردم - اعم از مادى و معنوى - توانستيم نتايج انتخابات را به دور دوم بکشيم. بنابراين در اپوزيسيون هم مردم را حمايت و خواستههاى ايشان را دنبال خواهيم کرد.
بعضى از مسايلى که از طرف کشورهاى دنيا مطرح مى‎‎شود، باعث تشويشهاى مردم افغانستان است و لازم مىدانم دربارهاش صحبت شود: ايجاد اداره سالم، مبارزه با فساد ادارى، حاکميت قانون، عدالت و انکشاف متوازن خدمات براى مردم و رعايت حقوق مردم، خواستههاى مردم افغانستان است و براى اين خواستهها بايد يک صداى قوى باشد و اين صدا را در ظرفيت شخصى و در ظرفيت يک تشکل اپوزيسيون از طريق پارلمان افغانستان و از طريق امکاناتى که در اختيار ما باشد، دنبال خواهيم کرد.

ساختار و تشکيلات اپوزيسيون شما چگونه خواهد بود و برنامههاى شما در کوتاهمدت و درازمدت چيست؟

درباره تشکل و نحوه ساختار اپوزيسيون، در حال بحث و مشورت هستيم. اما دو برنامه تغيير و اميد، راس کل اهداف ما در اين تشکيلات خواهد بود. اهداف ما و خصوصا برنامه تغيير و اميد، چيزى نيست که در يک روز انجام شود. وقتى ما تعديل نظام را در افغانستان مى‎‎خواهيم، کار يکروزه و يکشبه نيست بلکه تعديل آن بايد از طريق قانون اساسى صورت گيرد. من مدتى در چند سال گذشته، فقط کار حکومتى کردم. قبل از آن، در حرکتهاى سياسى فعال بودم و با تشکيل نظام سياسى جديد کشور بعد از کنفرانس بن، در لباس وزير خارجه افغانستان عمل کردم تا در سياستهاى داخلى نقش داشته باشم و مدتى هم در «بنياد شهيد احمد شاه مسعود» فعاليت کردم تا اينکه وارد عرصه انتخابات شدم که ناشى از تغيير طلبى بود. اگرچه شروع اين عرصه با مبارزات انتخاباتى همراه بود اما پايانش با اعلام نتايج انتخابات نيست.

آقاى عبدا...! سواى از مسايل فوق، در سالهاى اخير شاهد احيا و ظهور مجدد نيروهاى طالبان در افغانستان هستيم. شرايط به گونهاى است که روز به روز به جغرافياى ناامنىها در افغانستان افزوده مى‎‎شود. در وضعيت کنونى، آنها حداقل بيشتر از پنجاه درصد کشور را در اختيار دارند. بهنظر شما مهمترين علل و عوامل ظهور طالبان را در چه مسايلى بايد جستوجو کرد؟


يک قسمت آن ناشى از ضعف خود حکومت بود که نتوانست در تأمين امنيت کشور و خواستهاى مردم موثر و مفيد واقع شود. قسمت دوم آن، نقش کشور همسايه پاکستان بود که تا مدت زيادى در تقويت و تجهيز دوباره طالبان تأثير داشتند. يک قسمت ديگر آن هم مربوط مى‎‎شود به اشتباهاتى که از ناحيه نيروهاى بينالمللىصورت گرفته است. در عينحال، تبانى طالبان با گروههاى تروريستى و منابعى که آنها را کمک مى‎‎کردند، باعث شد طالبان مجددا در صحنه افغانستان فعال شود. اما بهطور کلى و خلاصه، وقتى که فاصله بين مردم و دولت زياد شد، از طالبان استفاده کرده و خلاء بين دولت و مردم را با آن پر کردند و اوضاع به شکل کنونى در آمد.

آقاى عبدا... يکى از مسايلى را که در يکى دو سال اخير، نيروهاى خارجى، دولت مرکزى افغانستان و... در دستور کار قرار دادهاند، طرح مذاکره با طالبان است و در اين راستا مذاکراتى در عربستان ميان هيئتهايى از سوى دولت مرکزى و گروههاى طالبان برگزار شد. اساسا چقدر مى‎‎توان به اين طرح اميدوار بود؟ آيا مذاکره با طالبان بهمعناى مشروعيت بخشيدن به آنها نيست؟

من فکر مى‎‎کنم در قدم اول چيزى که ضرورت دارد، يک بحث در سطح ملى و در ارتباط با مصالحه ملى است. مسئله مذاکره با طالبان تنها مربوط به حکومت نيست بلکه مربوط به همه مردم افغانستان مى‎‎شود و همه مردم افغانستان بايد در جريان مذاکرات و تفاهمات با طالبان، قرار داشته باشند. ما بايد تعريف درستى از مصالحه ملى ارايه کنيم و مشخص کنيم چه قدمهايى بايد برداشته شود. در قدم دوم، ابتکارات صلح با طالبان است که بايد اين ابتکارات افغانى باشد اما با حمايت کشورهاى دوست. يعنى در ابتکار، خود افغانها پيشقدم باشند و از حمايت کشورهاى دوست هم استفاده شود.
در قدم سوم فکر مى‎‎کنم اين کار بيشتر در سطح محلى امکانپذير است. چرا که طالبان در شرايط فعلى، جنبه محلى دارد تا اينکه يک حرکت مجموعهاى و سرتاسرى.
بهصورت کلى، من بر اين عقيده نيستم که طالبان مايل و معتقد به صلح شده باشد. آنها هنوز هم فکر مى‎‎کنند که مشکلات را از طريق جنگ حل کنند. وقتى که فکر طالبان اين باشد، بايد از يک طرف مقابله نظامى صورت بگيرد و از طرف ديگر هم دروازهاى باز شود تا کسانى که نمىخواهند از خشونت کار بگيرند، از جنگ دست کشيده و به برنامه صلح بپيوندند. در کل در ظهور مجدد طالبان، مسايل منطقهاى و بينالمللى هم نقش دارند اما هر کارى - چه مذاکره و چه صلح - صورت گيرد، بايد با در نظر داشتن قانون اساسى افغانستان صورت گرفته و شفاف باشد و مردم در جريان آن قرار داشته باشند و با يک ديد روشن به آينده نگاه کنند.

جداى از طرح مذاکره با طالبان، استراتژىهاى ديگرى همچون افزايش نيروهاى خارجى، عمليات نظامى در پاکستان به منظور نابودى گروههاى بنيادگرا و عقبههاى طالبان، مسلحسازى قبايل پشتون و... نيز در دستور کار قرار گرفت. نظر و ديدگاه جناب عالى پيرامون کارايى و کارآمدى اين استراتژىها چيست؟ آيا مى‎‎توان با اتکا به طرحها و استراتژىهاى چهارگانه فوق، طالبان را در موقعيت ضعف و افول قرار داد؟

در اين مورد بخشى که مربوط به پاکستان است، به ايالات متحده آمريکا و پاکستان بازمى‎‎گردد. اما بهصورت کلى، قطع حمايتهاى خارجى از طالبان، يک مسئله بسيار اساسى را تشکيل مى‎‎دهند که بدون آن مبارزه با طالبان بىفايده است. در مورد اضافه کردن نيروهاى خارجى، مشخص شدن اين نکته ضرورى است که اضافه کردن نيروها بايد در شرايطى صورت گيرد که راه کاهش دادن اين نيروها هم واضح باشد. در کل، اضافه کردن نيروها نمىتواند يگانه راهحل باشد؛ هر چند براى امروز يک ضرورت است ولى راههاى ديگرى هم در کنار آن هست. مثل مشى مصالحه ملى که قبلا ذکر کردم، رسيدگى به خود مردم و از بين بردن فاصله بين مردم و حکومت از طريق تقويت نهادهاى ملى افغانستان و ساير تدابيرى که لازم است صورت گيرد. مسلحسازى قبايل هم بايد با دقت زيادى بررسى شود. چراکه مشکلات زيادى امکان بروز دارند.

 


نظر شما :