تهران – قاهره در امتداد تهران ریاض

دیپلماسی سردرگم است

۰۵ دی ۱۴۰۱ | ۰۶:۰۰ کد : ۲۰۱۶۶۳۰ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
گر به پالس های مثبت دیپلماتیک مصر و اردن در کنار عربستان برای احیای روابط با ایران نگاه شود، مشخص است که تلاش ریاض، امان و قاهره به موازات آغاز مذاکرات وین و تقویت احتمال احیای برجام مطرح شد؛ اکنون که شاهد بن بست تمام عیار در گفت وگوها هسته ای هستیم و احیای توافق هست ای مطرح نیست، نمی توان به خروجی و دستاوردی در زمینه مناسبات منطقه ای به خصوص با کشورهای عربی امید داشت.
دیپلماسی سردرگم است

دیپلماسی ایرانی: «نخست‌وزیر عراق پیشنهاد داد که با وساطت بغداد گفت‎وگوهای ایران و مصر در سطوح امنیتی و سیاسی آغاز شود.» این ادعایی بود که حسین امیرعبداللهیان با اعلام آن، بیان داشت: «در گفت‎وگویی که با آقای السودانی، نخست‌وزیر عراق، در حاشیه برگزاری اجلاس بغداد ۲ در اردن داشتیم، وی ایده‎هایی را مطرح کرد که عراق بتواند نقش منطقه‎ای خود را برای تقویت همکاری‎های منطقه‎ای ایفا کند.»

وزیر امور خارجه با بیان اینکه نخست‌وزیر عراق در این نشست تمایل و پیشنهادی مبنی بر اینکه گفت‎وگوهای ایران و مصر در سطوح امنیتی و سیاسی آغاز شود و منجر به تقویت روابط تهران و قاهره شود، مطرح کرد، گفت: من از این ایده نخست‌وزیر عراق استقبال کردم.» امیرعبداللهیان در مصاحبه با خبرگزاری میزان افزود: «آقای السودانی قرار است که در این رابطه در هفته‎های آینده اقداماتی را انجام دهد.» وزیر امور خارجه در بخش دیگری از صحبت‌هایش در این ارتباط گفت: «قرار است که این موضوع را در راستای نقش منطقه‎ای عراق برای کمک به تقویت گفت وگو و همکاری‎ها پیگیری کنیم.» 

ادعایی که محلی از اعراب ندارد

با در نظر گرفتن اقتضائات سیاست خارجی ایران، هم در منطقه و هم در سطح جهان و بحرانی تر شدن سه موضوع پرونده هسته ای و مذاکرات احیای برجام به موازات چالش ارسال پهپاد به روسیه و حقوق بشر سبب شده است که این دست ادعاهای امیرعبداللهیان در این شرایط محلی از اعراب نداشته باشد. اگر چه در ماه های اخیر اردن و مصر پالس های مثبتی را برای ازسرگیری روابط با ایران ارسال کردند و حضور ایران در نشست امان هم می تواند مویدی بر این نکته باشد، اما شرایطی که در سه ماه اخیر شکل گرفته صفحه تازه ای را در صحنه دیپلماسی کشور کشوده است.

در وضعیتی که موج تازه و بی سابقه تحریم های جهانی، فشار سیاسی، هجمه رسانه ای، انزوای دیپلماتیک و تنش علیه تهران شکل گرفته است، به نظر می رسد که اردن و مصر هم تا تعدیل این فضای ضدایرانی نه توان و نه تمایلی برای بهبود روابط با تهران نداشته باشند. اساسا مناسبات منطقه ای ایران به خصوص در خاورمیانه عربی به شکل مستقیمی به دیگر موضوعات ایران گره خورده است. در منظر اول عربستان سعودی، اردن و مصر در دوره عبدالفتاح السیسی وضعیت بغرنجی در زمینه حقوق بشر داشته باشند، با اینحال فعلا تمرکز جهانی روی ایران است، لذا تا زمانی که این تقابل با تهران در این مسئله (حقوق بشر) تداوم یابد بستر اولیه تحرکات میانجی گرایانه از سوی بغداد یا هر بازیگر دیگری برای ترمیم روابط قاهره – تهران وجود ندارد، کما اینکه لاینحل ماندن موضوع جنگ اوکراین و موضوع ارسال پهپاد هم تبعات مخربی را برای دیپلماسی ایرانی رقم زده است که می تواند فضای لازم برای بهبود روابط با کشوری چون مصر را از بین ببرد. 

از وین تا بغداد

در ضمن اگر به پالس های مثبت دیپلماتیک مصر و اردن در کنار عربستان برای احیای روابط با ایران نگاه شود، مشخص است که تلاش ریاض، امان و قاهره به موازات آغاز مذاکرات وین و تقویت احتمال احیای برجام مطرح شد؛ اکنون که شاهد بن بست تمام عیار در گفت وگوها هسته ای هستیم و احیای توافق هست ای مطرح نیست، نمی توان به خروجی و دستاوردی در زمینه مناسبات منطقه ای به خصوص با کشورهای عربی امید داشت.

به هر حال گزاره محوری آن است که سرنوشت بغداد برای احیای روابط عربستان به نشست وین و احیای برجام گره خورده است. حال که در وین، نشستی در کار نیست، نشست بغداد هم پادرهوا است؛ کما این که علیرغم اعلام آمادگی چند باره عراق و ایران، دور ششم نشست بغداد که قرار بود در سطح سیاسی برگزار شود با خرید زمان عربستان به در بسته خورده است. پیرو این نکته باید اشاره داشت که چون نشست بغداد با هدف احیای روابط ایران و عربستان به دلیل توقف نشست وین برای احیای برجام در فضای مبهمی به سر می برد، بدیهی است که تلاش موازی عراق برای احیای روابط ایران و مصر هم تا اطلاع ثانوی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید، به ویژه که برای همه عیان است، هم مصر و هم اردن عملا در مسیر عربستان سعودی گام برمی دارند. در نتیجه تا زمانی که ایران نشست وین را به سرانجام نرساند، نسشت بغداد و تلاش عراق برای احیای روابط ایران و عربستان درادامه بهبود روابط تهران – قاهره و حتی ایران و اردن را نمی توان مثمر ثمر دانست.   

سیاست خارجی بلاتکلیف

‌»شرق» در گزارشات پیشین تاکید داشت که با در‌نظرگرفتن شرایط کنونی در منطقه غرب آسیا و نیز اقتضائات داخلی ایران بدون‌شک عربستان سعودی «یک پروژه چند‌جانبه» را در قبال ایران پی گرفته است؛ مبنی بر اینکه از یک سو ذیل تجربه جنگ یمن و تداوم هزینه‌های آن از رودررویی مستقیم با تهران حذر دارد و در سایه آن به دنبال دادن پالس مثبت دیپلماتیک اس و در سوی دیگر لفاظی‌های دیپلماتیک و یک بازی سیاسی فرسایشی از جانب عربستان در قبال نشست بغداد با هدف احیای روابط با تهران در دستور کار قرار گرفته است,

نکته اینجا‌ست که ریاض در این با توجه به مسائل مربوط به تعلیق دوباره برجام و همچنین ذهنیتی که برای خود نسبت به مسائل داخلی ایران پرداخته‌اند ظاهرا به‌هیچ‌وجه تمایلی به احیای روابط با تهران ندارد؛ چرا‌که سعودی‌ها گمان می‌برند با با توجه به مسائلی داخلی و خارجی ایران، تهران در موضع ضعف قرار گرفته است و نباید با احیای روابط فرصت و فضایی را برای تنفس منطقه‌ای تهران ایجاد کرد. بر همین اساس ریاض در خفا با ادامه کمک‌های مالی به شبکه‌های رسانه‌ای ضدایرانی و فاقد هویت مشخص ر‌سانه‌ای و نیز تقویت جریان‌های تجریه‌طلب و ناسیونالیستی شرایط را به‌صورت کج‌دار‌و‌مریز ادامه می‌دهد. در عین حال عربستان اجماع‌سازی منطقه‌ای با کمک شورای همکاری خلیح فارس و نیز آماده‌شدن برای ایجاد ائتلاف عربی – اسرائیلی در سایه بازگشت نتانیاهو به قدرت را علیه تهران پی خواهد گرفت. در این بین تلاش ریاض برای بر‌هم‌زدن توازن دیپلماتیک پکن با سفر شی به عربستان امضای دو بینایه ضد ایرانی هم در همین راستا قابل ارزیابی است.

در این بین مطرح شدن دیدار هیات عربستانی با ایران در نشست بغداد 2 در امان از زبان وزیر امور خارجه هم مویدی بر این مسئله مهم است که سیاست خارجی ایران با چالش جدی «دوگانگی» مواجه است. یعنی همزمان با تلاش حسین امیرعبداللهیان برای دیدار با هیات عربستان سعودی، زمینه سازی برای کاهش تنش و احیای روابط و کوشش وزیر امور خارجه برای جا زدن این دیدار به عنوان یکی از دستاوردهای سفر اردن، در داخل کشور با «تفاله» خواندن عربستان، عملا تمام این تلاش ها بر باد می رود. همین دوگانگی به وضوح حکایت از آن دارد مسیر دیپلماسی کشور از منابع متعدد، متنوع و گاه متضاد هدایت می شود که سبب شده مناسبات سیاست خارجی، به خصوص روابط منطقه ای عربی با سردرگمی مواجه شود. در این شرایط بدیهی که کشورها ای منطقه از عربستان گرفته تا مصر و ... هم بر این دیپلماسی گیج و بلاتکلیف تهران واقف و آگاهند و به همین واسطه رغبت و تمایلی برای احیای روابط تا زمان تغییر این نگاه وجود نداشه باشد.

ذکر این نکته مهم است که باید تلاش عراق برای احیای روابط ایران – عربستان و یا ایران – مصر را نه به صورت مجزا و مستقل، بلکه در قالب یک بسته مناسبات عربی بررسی کرد. از این منظر آن گونه که مشخص است مجموعه کشورهای عربی ذیل منازعات پیشین هنوز به دیالکتیک سیاسی با تهران دست پیدا نکرده اند. زمانی که حساسیت این کشورها در خصوص پرده فعالیت ها هسته ای کماکان ادامه دارد و با ترک میز مذاکره، نگرانی ها پررنگ از قبل شده است، کشورهای عربی به صورت موردی و مجزا از روند نگاه عربی در مسیر تعامل با تهران حرکت نخواهند کرد.  

تقابل نرم، همزمان با نمایش تعامل با تهران

مجموعه نکات یاد شده این سوال بیشتر به ذهن متبادر می کند که اگر شرایط برای بهبود روابط با ایران وجود ندارد، اساسا ادعا و تلاش ریاض، امان، قاهره، کویت و یا اقدام ابوظبی برای بازگرداندن سفیر خود به تهران چه معنی می دهد؟! آیا در این میان تنافض تحلیلی وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت که هیچ تناقضی مطرح نیست. این بازیگران عربی به این هوشمندی سیاسی رسیده اند که از تقابل مستقیم با تهران تنها به یک روند هزینه زا و فرسایشی می رسند که نه تنها امنیت دو طرف، بلکه امنیت کل منطقه غرب آسیا تحت الشعاع قرار می گیرد؛ جنگ های نیابتی ایران و عربستان از سوریه تا عراق و یمن گواهی بر این موضوع است. لذا اکنون «موزانه سازی دیپلماتیک» به صدر و اولویت سیاست خارجی عربی بدل شده است.

این کشورها ضمن دادن پالس مثبت به تهران و به راه انداختن بازی سیاسی سعی دارند مناسبات خود با اسرائیل را هم تقویت نمایند تا از اهرم تهران برای مدیریت تل آویو و از برگه اسرانیل برای موازنه با ایران نهایت استفاده را ببرند. هم چنانی که امارات متحده عربی در این مسیر گام عملی خود را برداشت و با امضای پیمان ابراهیم به تدریج روابط با ایران را هم تا حدی بهبود بخشید که سفیرش را به تهران بازگرداند. این موازنه سازی در دستور کشوری مانند قطر هم قرار دارد. 

اما نمونه مهمتر این موازنه سازی به عربستان سعودی باز می گردد که نشان می دهد بن سلمان دیگر تمام تخم مرغ های سیاست خارجی را در سبد آمریکا نخواهد ریخت. پاسخ مثبت  5 اکتبر/ 13 مهر ولیعهد سعودی به درخواست پوتین برای کاهش دومیلیون بشکه ای نفت در اوپک پلاس و سفر «شی» به عربستان حکایت از آن دارد که ریاض با درک واقع بینانه ای از تحولات جهانی بعد از جنگ اوکراین بهترین راه حل برای تحقق منافع ملی را در پیشبرد «موازنه سازی سیاست خارجی» می بینند تا از پتانسیل و فرصت ارتقای روابط با همه کشورها و همه طرف ها نهایت استفاده را ببرند.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که تنها در یک مورد مشخص همسویی بن سلمان با کرملین در اوپک پلاس اگر چه در ظاهر باعث واکنش منفی دولت بایدن شد، اما در عمل شاهد بودیم که کاخ سفید 17 نوامبر/ 26 آبان رای به مصونیت قضایی ولیعهد سعودی در قتل جمال خاشقجی داد تا جایی که جان بیتس، قاضی فدرال در واشنگتن شکایت خدیجه چنگیز، نامزد جمال خاشقجی علیه محمد بن سلمان را با استناد به اعطای مصونیت بایدن، رئیس‌جمهور این کشور رد کرد. این نشان می دهد که عربستان به راحتی با اهرم فشار روسیه و چین می تواند غرب را کنترل کند، کما اینکه عکس آن هم صادق است. این موازنه سازی در مناسبات منطقه ای کشورهای عربی و به ویژه در قبال ایران، ذیل نوعی از «تقابل نرم، همزمان با نمایش تعامل با تهران» وجود دارد؛ خاصه آنکه در نکته پیشگفته ایران با نوعی دیپلماسی گیج و بلاتکلیف در منطقه با تمرکز بر مناسبات عربی دست به گریبان است./روزنامه شرق     
 

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران عربستان سعودی مصر چین آمریکا برجام تحریم نشست امان حسین امیرعبداللهیان محمد بن سلمان


( ۱ )

نظر شما :