دومینوی تغییر و زوال برساخته‌ها

از نبرد اوکراین چه می‌توانیم بیاموزیم؟

۲۸ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۱۰۶۴۲ اروپا انتخاب سردبیر
سید محمد عیسی نژاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: روسیه معتقد است ناچار به آغاز جنگ در اوکراین شده تا به‌زعم خود از پیشروی ائتلافِ دشمنان در عمق تاریخی و هویتی‌اش ممانعت کند و ارتش خود را روانۀ نبردی نامتقارن در مکانی آشنا اما زمانه‌ای دگرگونه کرده است. اما جبهۀ مقابل به دنبال برخورد مستقیم نیست و خوش دارد تقابل را از الگوی قدیمی بازی با حاصل جمع صفر به چیزی شبیه فنون مبتکرانۀ آیکیدو و جودو بدل کند که حریف علی‌رغم آمادگی، قدرت و مهارتش، در شرایطی قرار می‌گیرد که راهی جز تحمیل شکست به خود و پذیرش تحقیر نمی‌تواند داشته باشد.
از نبرد اوکراین چه می‌توانیم بیاموزیم؟

نویسنده: دکتر سید محمد عیسی نژاد، دکترای جغرافیای سیاسی - ژئوپولیتیک خاورمیانه 

دیپلماسی ایرانی: علوم تجربی فرزند عصر مدرن بود و فنآوری‌های نو، ثمرۀ آن. رشد پرشتاب علم و فنآوری از جنگ جهانی دوم تا سال‌های ابتدائی هزارۀ جدید چنان حیرت‌انگیز بود که فرهیخته‌ای چون سائول کوهن، کتاب خود را با تلاش برای اثبات این نکته آغاز می‌کند که به‌رغم پیشرفت‌های نوع بشر، عامل جغرافیائی و به تبع آن ژئوپولیتیک همچنان مؤثر و واجد توجه است. قریب به دو دهه پس از اولین چاپ کتاب ژئوپولیتیک نظام جهانی، نبرد روسیه در اوکراین به ما نشان داد که حق با کوهن بوده است.

برآورد تحلیلگران این است که در صورت رسیدن خطّ نبرد از مناطق هموار شرقی به مناطق کوهستانی غرب اوکراین، ارتش روسیه در میدان، دچار وضعیت بغرنجی خواهد شد و این امر در کنار نبرد شهری و بی‌میلی مردم اوکراین به اشغال کشورشان توسط سربازان روس، عرصه را بیش از پیش بر قوای روس تنگ‌ خواهد کرد. در مقیاسی بزرگ‌تر چنین تحلیل می‌شود که اوکراین دامی بوده که برای روسیه پهن شده بوده تا این فدراسیون وسیع دچار دومین تجربۀ فروپاشی‌اش شود و زمینه برای سدّ نفوذ چین در استپ‌ها، معادن و گذرگاه‌های کشورهای آسیای مرکزی (با محوریت قزاقستان) مهیا شود و با فشار و مهیا شدن امکان گشودن جبهه‌ای از سمت شمال، بستر تجزیۀ قوا و برهم خوردن تمرکز چین و مهار آن در دریای چین جنوبی میسر گردد. همچنین برخی تحلیلگران واداشتن روسیه به جنگ در اوکراین را با پیدا شدن ذخایر و میدان‌های عظیم گازی در مدیترانۀ شرقی، دریای سیاه و نیز خزر مرتبط می‌دانند. تمامی این تحلیل‌ها دست‌کم در یک نقطه، اتفاق نظر دارند و آن چیزی نیست جز پوچی مدعیات طرفداران نیهیلیسم جغرافیائی و منکران ارزش ژئوپولیتیک. با این حساب، ما نیز به جهت موقعیت ژئوپولیتیکی لولائی خود نمی‌توانیم سرنوشتی چون سوئیسِ محصور در خشکی و کوه‌ها داشته باشیم؛ ما یا باید از این مواهب بهره بگیریم و یا دیگران با بهره‌گیری از آن ما را وادار به کرنش و عقود کامله‌الودادی کنند، که در طول دو قرن گذشته تکرار شده‌اند. تاریخ درس دیگری نیز به ما می‌دهد: هیچ‌کس در بهره‌گیری از مواهب ژئوپولیتیکی، منتظر دیگری نمی‌ماند.

به‌نظر می‌رسد چین با ادراک واقعیات ژئوپولیتیک و فهمِ توان تخریب بمب اتم اقتصادی، بازی خود را به مرور از وسط میدان به سمت جبهۀ مقابل روسیه سوق می‌دهد. هموطنان سون تزو، عاقل‌تر از آن هستند که ندانند تمثیل «جنگ دو دشمن به سود ماست» زیاده کهنه و نمور شده است و در پسِ هر پاسخ ساده و دم‌دستی، یک نکتۀ انحرافی و سه امتیاز منفی نهفته است. با این حساب، تایوانی‌ها هم فعلاً می‌توانند نفس راحتی بکشند و به فرجِ ستون به ستون شدن امیدوار بمانند.

ما نیز به‌عنوان قدرتی خاورمیانه‌ای، دارای ذخایر عظیم انرژی و نقش بی‌بدیل موازنه‌سازی در جهان اسلام می‌بایست خود را با تحولات جدید ژئوپولیتیکی سازگار کنیم. هیچ بعید نیست که مردان کرملین تلاش کنند برای کاستن از تمرکز فشار جهانی بر روسیه و دشوارتر کردن تحریم بخش انرژی روسیه، آتش جنگ را به خرمن خاورمیانه و انبار انرژی آن یعنی خلیج فارس بکشانند و بخواهند در مقابل نرمشِ مقطعی متحدین آتلانتیکی در برابر تیم مذاکره‌کنندۀ ایرانی در وین، سیاستی دگر پیش گیرند و با تدبیری جدید حداکثر بهره را کسب کنند. حتی ولو ضعیف، اما محتمل است که پوتین پس از رویاروئی‌ای که بسیاری با بحران موشکی کوبا مقایسه‌اش می‌کنند سرنوشتی بهتر از خروشچف پیدا نکند.

موارد طرح‌شده در بند پیشین با تمامی ارزش‌شان هیچ یک به آن اندازه واجد توجه نیستند که پرسشی بنیادین، به این مضمون که در این عصر آشوب و گذار و غبار ما باید در کدام سمت بایستیم؟ بی‌شک یافتن پاسخی چنین مهم و تاریخ‌ساز که به حق می‌توان آن را پرسش قرن برای ایرانی‌ها نامید، مستلزم صرف وقت و انرژی گروهی از مدیران و متخصصان در محیطی بین‌الاذهانی و ثبت و تحلیل بازخوردها ممکن خواهد بود. با این حال و به‌عنوان گامی کوچک شاید بد نباشد در جهت نیل به نقطه‌ای آغازین، دوباره به چینش بازیگران در صفحۀ اوکراین بازگردیم. 

بزرگ‌ترین کشور جهان معتقد است ناچار به آغاز جنگ در بزرگ‌ترین کشور اروپا و انبار غلۀ جهان شده تا به‌زعم خود از پیشروی ائتلافِ دشمنان در عمق تاریخی و هویتی‌اش ممانعت کند و ارتش موحِش قرن بیستمی‌اش را روانۀ نبردی نامتقارن در مکانی آشنا اما زمانی بدیع کرده است. اما جبهۀ مقابل به دنبال برخورد مستقیم نیست و خوش دارد تقابل را از الگوی قدیمی بازی با حاصل جمع صفر به چیزی شبیه فنون مبتکرانۀ آیکیدو و جودو بدل کند که حریف علی‌رغم آمادگی، قدرت و مهارتش، در شرایطی قرار می‌گیرد که راهی جز تحمیل شکست به خود نمی‌تواند داشته باشد تا از این طریق از شکستن دردناک مفاصل و استخوان‌هایش فرار کند؛ فراری چون جام شوکران تلخ و عاقلانه. در این بین ضلع سومی به نام چین نیز وجود دارد که ثابت کرد دوست ندارد در موقعیتی مشابه با شرایط کنونی روسیه قرار گیرد. کشوری که علی‌رغم همسایگی و مشابهت‌های جغرافیائی، عقیدتی و نظامی‌اش با روسیه، صاحب اقتصادی پویا و جهان‌شمول است و این مؤلفه اجازۀ پذیرفتن کسب تمامیت سرزمینی به بهای تحریم‌های گسترده را نمی‌دهد. شاید برای پکن، دوم بودن همچنان بهتر از اول بودن باشد. و افق 2050 خوش‌یمن‌تر از 2022.

ناکارآمدی سازمان ملل متحد و مخصوصاً شورای امنیت، تسخیر حزب جمهوریخواه توسط ترامپ، فعالیت احزاب راست‌افراطی در اروپا، خیزش چین و روند تسلیح متحدینِ بازنده در جنگ جهانی دوم (آلمان و ژاپن) و ابراز رضایت دولت بایدن-هریس از چنین تصمیماتی، همگی خبر از یک واقعیت دارد: جهان پساآمریکائی. امری که فرید ذکریا در سال 2008 از آن خبر داد و توضیح داد که پیدایش چنین جهانی، بیش از آنکه ناشی از افول آمریکا باشد، به خیزش دیگران مربوط می‌شود. البته جنگ اوکراین فارغ از نتیجه‌اش یک کشور را تضعیف خواهد کرد: روسیه. کشوری که تا دو دهه قبل، داعیه‌دار ابرقدرتی در مقیاس کروی بود و در طول تاریخ ما، نقش همسایه‌ای با مرزهای در حال انبساط، غیرقابل کنترل و افزون‌طلب را ایفاء می‌کرد که تنِ فرهمندی چون عباس میرزا را رنجور و روان او را نقاد و پرسشگر می‌کرد. اکنون روسیه نه توسط تسلیحات هسته‌ای دشمن، بلکه به علت اقتصاد نومنکلاتوری، ناکارآمدی خطوط تأمین و پشتیباتی خود و ضعف و عدم هماهنگی نیروی هوائی و دریائی با قوای پیشروی زمینی‌اش توسط تسلیحات کوچک و ارزانی چون جاولین، استینگر و بایراکتار به چالش کشیده می‌شود. 

به‌نظر می‌آید زنجیرۀ تأثیر و تأثری ناشی از ضعف روسیه دو تالی مؤثر بر سرنوشت خاورمیانه و به‌خصوص ما خواهد داشت: ظهور یک اروپای غیرمنفعل (پس از 77 سال) و تقویت ائتلاف عبری-عربی (پس از 4 دوره جنگ نابرابر و تحقیر اعراب). این امور حاکی از آن است که تا اطلاع ثانوی، نگرش‌های واقع‌گرایانه و مبتنی بر امنیت و استقلال، بیشتر به کار راهبران و تحلیلگران خواهد آمد و نمودِ لیبرالی از جهان، دوباره به اذهان آرمان‌خواه و کتابخانه‌نشین پناه خواهد برد.

کلید واژه ها: جنگ اوکراین روسیه روسیه و اوکراین حمله روسیه به اوکراین ولادیمیر پوتین


( ۴۵ )

نظر شما :

محمدی ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۸:۳۰
یک تحلیل عالی. جناب عیسی‌نژاد لطفا در همین سبک و درونمایه بیشتر بنویسید.
فرامرز ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۹:۲۶
روسیه بد افتاد تو تله
انوری ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ | ۲۱:۱۸
خدا بیامرزه عباس میرزا رو. اگه زود نمیمرد و شاه میشد ایران امروز اقلا صد سال جلوتر بود
سرباز ولایت ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ | ۰۰:۳۷
آفرین به این میگن جهاد تبیین اجرت با خانم حضرت زینب
ملازهی ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ | ۰۲:۱۶
هر قدر پوتین کودن شده شی عاقل شده
داریوش ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ | ۰۲:۲۵
پوتین روسیه رو بدبخت کرد بدا بحال کسایی که طرف روسیه رو گرفتن
کاتب ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ | ۰۵:۱۳
از اولش هم لیبرالیسم زیادی نایس بود برا این دنیای بی رحم و ناحسابی
باقر ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ | ۰۵:۱۵
تشبیه سیاست غرب به آیکیدو خیلی باحال بود
فدوی ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ | ۰۵:۱۶
الان فرصت خوبیه ۱۷ شهر قفقاز رو آزاد کنیم
آرش ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۴:۰۰
روسیه ضعیف برا ایران تهدیدآفرینه باید به کمک روسیه فکر کنیم
عدنان فومنی ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۷:۰۰
بنظرم ما باید سمت چین بریم
Ayhan ۰۱ فروردین ۱۴۰۱ | ۰۳:۳۷
ما با روسیه همسایه هستیم و اونم به سواحل ما چشم داشته و داره پس بهتره با دوستی آمریکا بتونیم موازنه سازی کنیم پس جواب درست آمریکاس
مهران ۰۱ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۸:۴۱
خوب بود من فکر میکنم تا الان کنار روسیه بودیم بعد اینم بمونیم
ناشناس ۰۱ فروردین ۱۴۰۱ | ۲۰:۵۹
اونی که از طرف فدوی پیام گذاشته . طی چند مدتی که کامنتها رو سرچ می کنم ، فدوی رو داناتر از آن دیدم که این چرندیات را بنویسد . شاید پانترکی باشی که التماس وارونه می کنی و و فدوی چند بار حالت را گرفت و شاید عقده ی دیده شدن داشته باشی . این خط آخر رو از فدوی کپی گرفتم که الحق شمشیری تیزی داره کلامش .
مجید ۰۲ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۱:۲۱
تحلیل زیبایی بود اونم فقط در استفاده از کلمات زیبا روسیه 7سال برای این عملیات نقشه کشیده و پیروز میدان است تلفات برای قدرت های شرقی از اول هم مهم نبوده مهم نتیجه است که آروم آروم 90درصد خواسته های شرق محقق می شود.
تحلیلگر سیستمها ۰۲ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۴:۳۷
انرژی شاه کلید بحران اوکراینه هرکی الان گاز داره در کانون توجه روسیه ایران قطر و در آینده اسرائیل ترکیه لیبی اگه به رفقای روسفیل برنخوره روسیه بدجور بازی خورد
ریما ۰۲ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۴:۴۴
آدم وقتی میبینه این همه نظرات دایی جان ناپلئونی و همچنین چپگرایی از نوع روسفیلی در این سایت منتشر میشه واقعا نا امید میشه! چه از منظر مقالات چاپی و چه از نظر کسانی که زیر این مقالات نظر میدن. واقعا تاسف باره. با این طرز فکرها حداقل تا یک قرن آینده هیچ امیدی برای اصلاح وضع مملکت وجود نداره! بالاخره این سایت یکی از فنی ترین سایت های سیاست خارجی در مملکت هست و بازتاب نگاه کلی جامعه روشنفکری ایران امروز ماست.
ریحانه ۰۲ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۴:۴۶
اروپای فعال و اتحاد نامه جانبه اعراب و جهود اینا بوی جنگ میدن
معتمدی ۰۳ فروردین ۱۴۰۱ | ۰۰:۳۱
باور کنید روسیه این جنگ رو باخته و این تحلیل داره شرایط بعد از پذیرش اون از طرف روسوفیلها رو بیان میکنه
نگار ۰۳ فروردین ۱۴۰۱ | ۰۰:۳۹
چه قلم فاخر و گیرایی
Payam ۰۳ فروردین ۱۴۰۱ | ۰۱:۵۸
پوتین داره برژنف دوم میشه اوکراین افغانستانه پوتینه کارش تمومه
یوسف ۰۳ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۱:۲۹
بسیار عالی فکر نو و قلم شیوا بیشتر بنویسید
احمدی ۰۵ فروردین ۱۴۰۱ | ۰۲:۱۲
من موندم طرفداری روسیه چطور میخوان جواب خدا رو بدن واقعا شرم کنید از این تناقض به دین و وطن تون مشت نکنید
مهرسام ۰۶ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۹:۰۱
بسلامتی دیمیتری شویگو هم داره تلف میشه خخخ
جمالی ۰۸ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۴:۲۲
این جنگ با حضور نیابتی ها داره پیچیده تر هم میشه من فکر میکنم ما باید به آتیش این جنگ بنزین بریزیم تا بیشتر شعله ور شه و از لغو تحریما و نفت ۲۰۰ دلاری لذت ببریم دنیا دنیای نامردیه
اوج ۱۴ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۸:۴۱
گاردین بنقل از منابع خودش که به دمیتری پسکوف نزدیکن گفته روسیه تا روز نهم ماه جاری و همزمان با سالگرد غلبه بر آلمان نازی با گرفتن ثلث شرقی اوکراین جنگ رو تموم میکنه