موقعیتی نه چندان جذاب برای پکن

آیا چین جای امریکا را در افغانستان خواهد گرفت؟

۲۹ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۰۱۸۴۶ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
رامین فخاری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: علاوه بر این چینی ها در مسیر جاده ابریشم جدید نیز به هیچ شکلی افغانستان را لحاظ نکرده اند و بخشی از این مسیر از آسیای میانه به ایران و بخشی از پاکستان به بندر گوادر لحاظ شده است و این می تواند موئید این مساله نیز باشد که چین برنامه ای برای حضور در افغانستان تسلط بر این کشور یا برقراری امنیت در مسیر جاده ابریشم از طریق افغانستان را داراسن زیرا همانطور که گفته شد بخش اعظم این کشور کوهستانی است. مورد بعدی این است که برقراری امنیت در مسیر جاده ابریشم مستلزم هزینه های سرسآم آور برای چین خواهد بود.
آیا چین جای امریکا را در افغانستان خواهد گرفت؟

نویسنده: رامین فخاری، دانشجوی ارشد مطالعات خاورمیانه دانشگاه علامه طباطبایی

دیپلماسی ایرانی: در حالت کلی، تاریخ نشان داده که هیچ کشور اشغالگری نتوانسته در کشوری که آن را تحت اشغال قرار داده تا ابد بماند و در نهایت کشور اشغال شده را ترک کرده است. ولی یکی از مشخصه بارز کشورهایی که پذیرای هیچ امپراطوری نبوده افغانستان است که نه اسکندر مقدونی، نه ایران،نه مغول ها و نه اتحاد جماهیر شوروی در این کشور نتوانستند هژمونی خود را تثبیت کنند. هم اکنون نیز بعد از گذشت بیست سال ایالات متحده در حال ترک افغانستان است.

شاید برخی از دلایل این مساله که این کشور تبدیل به گورستان امپراطوری ها شده کوهستانی بودن این کشور است که منجر به تقویت روحیه جنگ آوری در بین مردم این کشور می شود و علاوه بر این از دیدگاه استراتژیک شرایطی را برای مخفی شدن و ضربه زدن بیشتر به دشمن را فراهم می کند.

اما موضوعی که باید در این باره واکاوی کرد این است که بعد از آمریکا کدام قدرت بزرگ در افغانستان جایگزین خواهد شد؛ مساله اول درباره چین باید این مساله را واکاوی کرد که چینی ها از ابتدا به این مساله آگاه بوده اند که افغانستان گورستان امپراطوری ها بوده است، در نتیجه رفتارهای چینی ها در برابر افغانستان بسیار محتاط تر بوده و هیچ گاه سعی نداشتند که حضور دائمی در این مناطق داشته باشند، زیرا چین یک غول اقتصادی است و لازمه توسعه اقتصادی وجود امنیت است؛ در نتیجه چین چه در گذشته چه در آینده به اندازه در افغانستان حضور خواهد داشت که بتواند امنیت استان سین کیانگ خودش را تامین کند و تا حد امکان بین طالبان و ایغور ها سدی ایجاد کند. با این وجود که افغانستان دارای غنی ترین  و بکر ترین معادن و فلزات جهان است ولی لازمه استخراج و ایجاد معادن در افغانستان وجود امنیت است. این مساله را باید در نظر داشت که وقتی پس از بیست سال ایالات متحده آمریکا که بیشترین بودجه نظامی را در جهان دارد توانایی تسلط و ایجاد امنیت در افغانستان را نداشت چین هم این توانایی را نخواهد داشت،در نتیجه ناگزیر است از منافع خود در افغانستان چشم پوشی کند. برای مثال در سال 2019 افغانستان 1.1 میلیارد کالا از چین وارد کرده است و تنها 31 میلیون دلار به این کشور صادرات داشته است و تراز تجاری افغانستان با چین منفی است، یعنی چین به شکلی سالیانه حدود 1.1 میلیارد دلار به این کشور یارانه می دهد که احتمالا این یارانه برای تامین امنیت مرزهای خودش است ولی در برای مثال چین با کشور کوچکی مانند کویت سالیانه داری 14 میلیارد دلار تجارت خارجی است، که سالیانه در حدود 9 میلیارد دلار از این کشور نفت وارد می کند و آمارهای تراز تجاری چین با سایر کشورهای خلیج فارس نمی تواند از حضور اقتصادی چین در افغانستان حکایت داشته باشد.

علاوه بر این چینی ها در مسیر جاده ابریشم جدید نیز به هیچ شکلی افغانستان را لحاظ نکرده اند و بخشی از این مسیر از آسیای میانه به ایران و بخشی از پاکستان به بندر گوادر لحاظ شده است و این می تواند موئید این مساله نیز باشد که چین برنامه ای برای حضور در افغانستان تسلط بر این کشور یا برقراری امنیت در مسیر جاده ابریشم از طریق افغانستان را داراسن زیرا همانطور که گفته شد بخش اعظم این کشور کوهستانی است. مورد بعدی این است که برقراری امنیت در مسیر جاده ابریشم مستلزم هزینه های سرسآم آور برای چین خواهد بود.

نکته بعدی این است که از دیدگاه اشتراکات فرهنگی نیز هرچند چین و افغانستان در یک قاره هستند و در همسایگی یکی دیگر قرار دارند ولی هر دو کشور دارای دو جهان مجزا و کاملا متفاوت با یک دیگر هستند و اگر چین بخواهد از دیدگاه فرهنگی حتی به شکل گسترش تکنولوژی هم در افغانستان حضور داشته باشد با مقاومت رو به رو خواهد شد زیرا قدرت طبقه شهری افغانستان که دید بازتری نسبت به مسائل دارند و از تکنولوژی های روز استفاده می کنند در برابر طالبان برتری ندارد. این نکته حائز اهمیت است که آنها دارای اندیشه های عقب افتاده هستند و برخلاف داعش که از تکنولوژی برای جذب نیرو و نمایش قدرت استفاده می کرد، با تکنولوژی مقابله کند، در نتیجه فرآیند نرمالیزاسیون طالبان چه از سوی چین چه هر کشور دیگری با شکست مواجه خواهد شد.

در نهایت باید به یک نتیجه گیری رسید و آن این است زمانی که ایالات متحده با بودجه نظامی سرسام آور خودش نتوانست بر افغانستان مسلط شود و از معادن و فرصت های اقتصادی این کشور بهره ببرد دور از ذهن است که چین بتواند سهم بیشتری از افغانستان داشته باشد. تنها جنبه مسلط چین که فرصت را برای این کشور در جهت حضور بیشتر در افغانستان مهیا می کند همسایگی این کشور با افغانستان است که این نکته را باید مد نظر داشت با رفتن آمریکا رقابت بین هند و چین در این کشور بالا خواهد گرفت و با رقیب منطقه ای اش هند در افغانستان مواجه خواهد شد. همچنین هند نشان داده در مواجهه با پاکستان اقدام به تقویت نیروهای تجزیه طلب بلوچ کرده،در نتیجه یحمتل است در افغانستان نیز اقدام به تقویت نیروهای تندرو که از دیدگاه های تندروانه خودشان علیه "کومونیست های کافر چینی"می جنگند خواهد کرد که این مساله نیز می تواند نامنی های بیشتری را در افغانستان دامن بزند. این گمانه زنی درباره هند نیز صدق می کند و هند هم توانایی نفوذ در این کشور را نخواهد داشت و انتظار می رود چین نیز از طریق مستقیم و از طریق غیر مستقیم یعنی پاکستان بطور غالب به تامین منافع امنیتی خودش در این ناحیه بپردازد.

کلید واژه ها: افغانستان چین خروج امریکا از افغانستان چین و افغانستان


( ۷ )

نظر شما :

ایرج ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۰:۳۱
فقط مسله مهمی فراموش کردید از دو قطبی بودن مردم افغانستان ( سنی‌های پشتو ) و تاجیکها و هزارها و ترک زبانان ،در آینده طالبان عرصه را تنگ کند باعث تجزیه افغانستان خواهد شد ،مانند زمزمه آن در هرات افغانستان و مرز با ایران ،اکثریت بالای ۸۰ درصد مردم افغانستان خواستار حکومت فدرالی یا تجزیه از افغانستان و مستقل بودن هستند ، نفرت قومیتی پشتو هزاره تاجیک ازبک ترکمن و.....باعث درگیری‌های قومیتی خونبار در این کشور خواهد شد نه طالبان و نه ارتش خارجی قادر به خاموش کردن آن نیستند ،((چین با خرید شرکتهای ورشکسته فورتسکیو آسترالیایی که در اصل در اختیار چینایی‌ ها است، بخشیده‌اند. . در ضمیمه سند چارچوب توافق بخشش معادن آمده است که حکومت افغانستان ساحه‌های سنگ آهن را در ولایت‌های بامیان، پنجشیر، هرات، بدخشان و قندهار به این شرکت آسترالیایی_چینایی واگذار خواهد کرد. همچنان معدن مس و طلا را در ولایت‌های هلمند، قندهار، لوگر، کابل، هرات، بدخشان، تخار و سرپل در اختیار همین شرکت قرار خواهد داد. افزون بر آن؛ معدن لیتیم و فلزهای کمیاب را در ولایت‌های نورستان، کنر، لغمان، پروان، بدخشان، دایکندی، هرات، نیمروز، غزنی و هلمند به این شرکت واگذار خواهد کرد. در بخشی از این توافق‌نامه آمده است که دیگر مواد معدنی و سایت‌های معدن در سراسر کشور به مدت پنج سال در اختیار این شرکت قرار خواهد گرفت. بربنیاد این سند، به صورت مجموعی معدن‌های هفده ولایت کشور به شرکت فارتیسکیوفیوچر آسترالیایی واگذار خواهد شد. همچنان در این سند آمده است که این شرکت آسترالیایی در جریان مطالعات و زمان پروژه‌های مرتبط مکلف به گرفتن جواز خاص برای ساحه‌های معدن‌ها نبوده و هیچ شخص و یا نهاد دیگر نمی‌تواند مجوز مربوط به پروژه‌های معدن‌کاری را برای مدت پنج سال به‌دست بیاورد. این در حالی ا‌ست که نفت و گاز سرپل به یک شرکت چینی و بدتر مس لوگر به شرکت «ام.سی.سی» چین، سال‌ ها است که واگذار شده و هیچ کاری در آنها تا اکنون شروع نشده است. این احتیاج به دانش اقتصادی ندارد، متشبث عادی سیاسی هم می‌داند که چینی‌ها، منابع جهان را انحصار می‌کنند و از بسیاری از آنها در کشورهای فاسد و فقیر هر‌گز کار نمی‌گیرند))
shahram ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۲:۰۴
سلام چرا ایران به این موضوع فکر نمی کند این منطقه بخصوص شرق و شیعیانش برای ایران مهم است چرا ایران برنامه ایی برای حضور در آنجا ندارد؟ مانند حضور ایران در یمن و عراق ولبنان و سوریه
چنگیز تیموری ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۲:۵۵
افغانستان که وطن وپایتخت غزنویان ،افشارها،ازبکها،ترکمنها،قزاق،قیرقیز، ودها قوم ترکتبار است،ودهها قرن ترکان در انجا حکومت کرده اند (( در شهر غزنه پایتخت سلطان محمود سبکتکین،والپ تکین، ۳۰۰ سال حکومت وبعدا تیموریان ۲۵۰ سال وبعد هم فرزندان نادرشاه افشار ۱۲۰ سال،وسلجوقیان، وووو حکومت وباعث ماندگاری افغانستان شده اند،وامروز هم مارشال دوستم وزیر جنگ افغانستان یک ترک است وتمام ولایات شمال افغانستان که همگی ترکتبارند ونزدیک نیمی از مردم افغانستان هستند، تحت امر مارشال دوستم هستند، واتفاقا از نظر مذهبی هم با پشتونها یکی هستند،ودولت ترکیه هم پایگاههای عظیمی در افغانستان دارد، واز بعد خروج قوای بیگانه ترکیه وترکان حاکمیت افغانستان را مثل هزاران سال پیش در دست میگیرند،واجازه دخالت احد الناسی را نمیدهند، (( لازم به ذکر است که اقوام بامیانی،هزاره ای،وتاجیکان هم خود را از نظر نژادی ترک میدانند،وحتی عبدالله عبدالله رییس دولت افغانستان در دیدار با اردوغان گفتند ما تاجیکان نژادمان ترک است،ولی زبانمان طی سالیان از ترکان جداشده وگفت که در افغانستان تاجیکان با ترکان در یک جبهه هستند،وتاجیکها همیشه در کنار ترکان بوده اند.) لذا نورمحمد ترکی که توسط روسها در افغانستان حکومت کومونیستی اعلام کرد وبا کودتای حفیظ الله امین ساقط شد واو هم توسط ملاعمر ساقط شد، ونهایت امریکا وروسیه ساقط شدند،وچین هم که ترسو ترین ملت جهان است نمیتواند به افغانستان چپ نگاه کند،ونهایت افغانستان مثل سابق مال ترکان است،والسلام.
در جواب به چنگیز تیموری ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ | ۰۵:۲۰
چنگیز جان تیموری انگار اوردوز دارویی کردی ،جمعیت ازبک ها و ترکمنها و ترکها زیر ۵ میلیون است ،تاحیکها و پشتوها و هزاره ها به مراتب جمعیت زیادتری نسبت به ترک تبار آن افغانستان دارند ،وزیر جنگ افغانستان هم مارشال دوستم نیست ،قضیه دوستم هم با اتهام تجاوز به ایشجی عملا منزوی کردند و از ترس کشته شدن از طالبان و اشرف غنی حاضر به خارج شدن از ولایت شمال نیست ،چند سو قصد صورت گرفته بر علیه خود دوستم ،پشتوها ضرب المثلی دارند که (( ازبکها بروند ازبکستان ،تاحیکها بروند تاجیکستان ،ترکمنها بروند ترکمنستان و هزاره ها یا ایران یا قبرستان یا سنی شوند ) طالبان هم نماینده همان مشریه فکری پشتو است ،رسانه های افغانستان هم چک میکردم آنها هم به نفوذ پان‌ترکیسم و پر کردن خلاء نظامیان آمریکا شاکی و نگران بودند و رفتار ترکیه با افغانستان را به سوریه تشبیه میکردند و اخوانی ها را مردار خوار و همردیف طالبان و القاعده و داعش می‌دانستند ( بعلت تعدادی اعضای طالبان محصل مصر و دارای تفکرات اخوانی بودند ) و طالبان هم نمی خواهد جبهه ترکان در افغانستان در برابر خود تقویت شود ،و جنگ قدرت و قومیتی در افغانستان شعله ور خواهد شد ،حمایتهای ایران از تاجیکها و جبهه شمال در زمان حمله طالبان باعث امیدواری تاجیکها و هزارها در برابر طالبان و انعطاف و ترس طالبان شده و سعی در عدم دخالت ایران با هدف حمایت از شیعیان هزاره بوسیله فاطمیون دارد ،تاجیکها تحت تاثیر زود قرار میگیرند اما آنی است و زود به اصل خود بر میگردند ( حس قومیتی کمتر از ترکها ندارد ) و حمایت کشورهای اروپایی با بیشترین پایگاههای ناتو در شمال دارند و حمایت روس‌ها ایرانیها و چینیها در مقابل اتراک ،