تهران باید از تنش پکن و مسکو با واشنگتن نهایت استفاده را ببرد

نیاز مبرم چین، روسیه و امریکا به ایران در نظام جدید بین الملل

۲۰ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۷:۰۰ کد : ۱۹۹۹۸۷۷ آمریکا آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
مهدی مطهرنیا در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی بر این باور است که اکنون که جو بایدن مانیفست سیاست خارجی خود را تقابل با چین و روسیه قرار داده است و فصل جدیدی در رقابت‌های ابرقدرت‌ها شکل خواهد گرفت نباید جمهوری اسلامی ایران این گونه تصور کند که با سرسپردگی کامل به چین، روسیه می تواند منافع خود را تضمین کند. ما باید با هوشمندی و خرد دیپلماتیک به این درک و باور برسیم که بهترین و بیشترین منافع ما در برقراری روابط با همه کشورها و به خصوص ابرقدرت ها، آن هم به شکل متوازن و موازی است.
نیاز مبرم چین، روسیه و امریکا به ایران در نظام جدید بین الملل

دیپلماسی ایرانی – پنجشنبه هفته گذشته جو بایدن با حضور در وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا اولین نطق دیپلماتیک خود را ایراد داشت؛ نطقی که به نحوی رونمایی از مانیفست سیاست خارجی دولتش در ۴ سال آینده بود. در جریان این سخنرانی رئیس جمهور آمریکا به تلاش برای پایان دادن به جنگ یمن اشاره کرد. بایدن اذعان داشت که جنگ یمن یک فاجعه انسانی و استراتژیک ایجاد کرده است. این جنگ باید پایان یابد. ساعاتی پس از این سخنرانی بایدن یک مقام‌ وزارت امور خارجه آمریکا عنوان داشت آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه این کشور، به کنگره خبر داده که بنا دارد حوثی‌های یمن را از فهرست تروریستی این کشور خارج کند. به موازات این نکات دیروز یکشنبه شاهد حضور مارتین گریفیتس، نماینده سازمان ملل در امور یمن در ایران بودیم. هر چند که محمدجواد ظرف، وزیر امور خارجه شب گذشته درباره سفر مارتین گریفیتس به تهران گفت که آمدن وی (گریفیتس) به ایران از مدت ها قبل برنامه ریزی شده است و ربطی به موضع گیری بایدن ندارد. اما با این وجود به نظر می رسد که تیم سیاست خارجی و امنیتی جو‌بایدن به دنبال پایان دادن هر چه سریع‌تر به جنگ یمن هستند. حال سوال اینجاست که این میزان از تعجیل دولت جدید آمریکا برای پایان دادن به این جنگ پنج ساله چیست؟ اساساً اهمیت یمن در تبیین و تعریف راهبرد دیپلماتیک و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه چیست؟ آیا بایدن خواهد توانست به این جنگ پایان دهد؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت و گویی با مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه، آینده پژوه و کارشناس مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:

آن چه کمتر انتظار می رفت کشیده شدن پای پرونده جنگ یمن به سخنان پنج شنبه هفته گذشته رئیس جمهوری آمریکا در جریان رونمایی از سیاست خارجی دولتش در چهار سال پیش رو بود. پیرامون این نکته جو بایدن پنجشنبه‌شب طی سخنرانی خود، مدعی شد که قصد دارد به جنگ یمن پایان دهد. اما با وجود این، ایالات متحده به عربستان کمک خواهد کرد تا از «تمامیت ارضی» خودش دفاع کند. چرا که سعودی ها با حملاتی از جانب نیروهای تحت حمایت ایران مواجه است. ساعاتی پس از این سخنرانی بایدن یک مقام‌ وزارت امور خارجه آمریکا عنوان داشت آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه این کشور، به کنگره خبر داده که بنا دارد حوثی‌های یمن را از فهرست تروریستی این کشور خارج کند. این در حالی بود که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده، در آخرین روز کاری خود در واشنگتن، ۱۹ ژانویه، از افزدون نام این گروه به فهرست تروریستی وزارت خارجه خبر داده بود. اگر چه ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در بیانیه ای هشدار آمیز خواهان توقف حملات حوثی ها و انصارالله یمن به عربستان سعودی شد. به موازات این نکات دیروز یکشنبه شاهد حضور مارتین گریفیتس، نماینده سازمان ملل در امور یمن در ایران بودیم. هر چند که محمدجواد ظرف، وزیر امور خارجه درباره سفر مارتین گریفیتس به تهران گفت که آمدن وی به ایران ربطی به موضع گیری بایدن ندارد. به باور شما این میزان از تعجیل آمریکا برای پایان دادن به پرونده جنگ یمن برای چیست؟

برخلاف تصور شما اتفاقاً این انتظار وجود داشت که حل و فصل برخی از چالش ها و مشکلات منطقه غرب آسیا به فوریت در دستور کار تیم سیاست خارجی دولت جو بایدن قرار گیرد. به همین دلیل هم در جریان اولین سخنرانی رئیس جمهور آمریکا برای تشریح سیاست خارجی ایالات متحده در چهار سال پیش رو یکی از محورها به پایان دادن به جنگ یمن اختصاص پیدا کرد. به عبارت دقیق تر جو بایدن با نگاه و برنامه مد نظرش برای سیاست خارجی به دنبال حل و فصل این چالش ها و بستن این پرونده ها است تا با پایان دادن به چالشی مانند جنگ یمن و عبور از هارتلندنو و نوهارتلند تمام هم و غم و انرژی خود را روی تقابل با چین و مدیریت هارتلند علیا بگذارد. من در جریان مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی عنوان داشتم که ایالات متحده آمریکا از آغاز دهه سوم قرن بیست و یکم به دنبال بازتعریف شرکای استراتژیک و راهبردی خود در تمام مناطق جهان به خصوص در منطقه غرب آسیاست تا بتواند یک بازنمایی و احیای جدی در قدرت ایالات متحده آمریکا و هژمونی این کشور برای آینده صورت گیرد. ذیل این نکته و با توجه به اهمیتی که هارتلندنو و نوهارتلند برای گذار ایالات متحده آمریکا به هارتلند علیا به منظور مهار چین دارد، پیش بینی کرده بودم که جو ‌بایدن هم در سند راهبرد امنیت ملی دولت خود هر دو مسئله مدیریت تحولات و افزایش نفوذ واشنگتن را، هم در منطقه خاورمیانه و هم آسیای جنوب شرقی به طور همزمان در دستور کار قرار خواهد داد، چنان که در جریان نطق پنج شنبه هفته گذشته خود برای رونمایی از مانیفست دیپلماتیکش این مسائل را مطرح کرد و پیرو این نگاه، به فوریت و با تعجیل به دنبال پایان دادن به جنگ یمن است. 

اهمیت یمن در تبیین استراتژی سیاست خارجی ایالات متحده چیست؟

واقعیت این است که شرکای استراتژیک ایالات متحده آمریکا در هزاره سوم بر اساس تئوری «هارتلند - ریملند بزرگ»،  تعریف خواهد شد و چون هلال این هارتلند و ریملند بزرگ از تنگه باب المندب، تنگه عدن و خلیج فارس می گذرد بنابراین خود به خود یمن برای تبیین استراتژی سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه هارتلندنو و نوهارتلند اهمیت پیدا می کند.

اما به نظر می رسد که اقضائات سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک خاورمیانه به‌گونه‌ای است که صرفا با حل و فصل پرونده جنگ یمن که آن هم با اما و اگرهای بسیار زیادی مواجه است، آمریکا نتواند به سادگی از خاورمیانه عبور کند و به فکر تقابل با چین باشد. چرا که چالش‌های دیگری از مسائل مربوط به جنگ سوریه گرفته تا امنیت اسرائیل و ... کماکان باعث خواهد شد که ایالات متحده بخشی از انرژی خود را در این منطقه صرف کند. ضمن این که واکنش تهران و صنعا متفاوت از واکنش ریاض بود. در همین راستا حسن ایرلو، سفیر ایران در یمن عنوان داشت که ما نسبت به سخنان آنها درباره تلاش برای پایان جنگ در یمن خوش‌بین نیستیم. آمریکا به‌دنبال تحمیل حضور مستقیم سیاسی و نظامی در یمن است، همانطور که در عراق و سوریه اتفاق افتاد. مضافا جنبش انصارالله یمن نیز در واکنش به اظهارات رئیس‌جمهوری آمریکا، مبنی بر اینکه بایدن از پایان یافتن جنگ یمن حمایت می‌کند، اعلام کرد که تا عملا اقدامی صورت نگیرد، موشک‌های یمن آماده پرتاب هستند. پیرو این نکات رسانه‌های عربستان سعودی شامگاه یکشنبه مدعی شدند که ریاض حمله پهپادی انصارلله را دفع کرده است. مجموعه این شرایط این واقعیت را گوشزد می کند که پایان دادن به جنگ یمن چندان ساده نیست؟

در پاسخ به این سوال شما باید اشاره کرد که اگرچه پایان دادن به جنگ یمن باعث ایجاد ثبات کامل در منطقه غرب آسیا نمی شود، اما اگر جو بایدن بتواند به این جنگ پنج ساله پایان دهد بستر برای کاهش تنش در منطقه غرب آسیا و به خصوص حوزه خلیج فارس به شکل چشمگیری ایجاد خواهد شد. چون آمریکا برای پیگیری اهداف و منافع خود در خاورمیانه به ویژه بعد از آغاز روابط دیپلماتیک امارات متحده عربی و بحرین با اسرائیل ناگزیر به حمایت از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است. لذا کاخ سفید سعی دارد این حمایت با صرف کمترین انرژی صورت گیرد. در این شرایط اگر ایران و نیروهای همسو در یمن خواهان تداوم سیاست کنونی شان باشند فضا برای افزایش فشارهای منطقه‌ای و جهانی را برای خود هموار کرده اند که اتفاقا مطلوب نگاه واشنگتن، ریاض و تل آویو است. پس می بینید که بایدن با یک تیر دو نشان زده است. هم با پایان دادن به جنگ یمن، حمایت کشورهای حاشیه خلیج فارس را با کاهش ناامنی علیه آنان و با صرف کمترین هزینه به دست آورده است و هم دست ایران را در این منطقه محدود خواهد کرد. مجموعه اینها باعث خواهد شد که فضا خودبه‌خود برای عبور آمریکا از هارتلندنو و نوهارتلند به هارتلند علیا شکل گیرد. در خصوص جنگ سوریه هم باید این نکته را خاطر نشان کرد که از ابتدای آغاز این جنگ، ایالات متحده آمریکا کمترین دخالت و حضور را داشت و سعی کرد با نقش حمایتی و نظارتی و صرف کمترین انرژی، بیشترین بهره برداری را از این جنگ داشته باشد. اکنون جنگ سوریه در حال خاتمه یافتن است و زمان تقسیم غنایم است ایالات متحده آمریکا بیشترین بهره برداری را در جهت حفظ منافع خود و همچنین منافع امنیت اسرائیل خواهد داشت. لذا ایران در وضعیتی قرار می گیرد که خود را در یک حصر می بیند. پیرو این نکات با تامین منافع در جنگ سوریه و جنگ یمن و نیز حفظ امنیت اسرائیل، ایالات متحده آمریکا به شکل جدی تری تقابل با چین را در دستور کار قرار خواهد داد. افزون بر این نکات زمانی که ایالات متحده آمریکا بعد از اعلام تلاش برای پایان دادن به جنگ یمن به جای نماینده‌ای از خود، مارتین گریفیتس، نماینده سازمان ملل را به ایران روانه می کند، نشان می دهد آمریکا با هوشمندی به دنبال تقابل خود با جمهوری اسلامی ایران در جنگ یمن نیست، بلکه سعی می کند دوباره زبان اجماع جهانی را علیه جمهوری اسلامی ایران احیا کند. چون اگر حتی بر اساس گفته های محمد جواد ظریف بپذیریم که سفر گریفیتس به ایران ارتباطی به مواضع اخیر جو بایدن ندازد، اما قطعاً نماینده سازمان ملل در امور یمن بدون هماهنگی با تیم سیاست خارجی جو بایدن روانه تهران نشده است. در این شرایط وضعیت ایران بسیار سخت، پیچیده و بغرنج خواهد بود که با کوچکترین اشتباهی تمام منافع جمهوری اسلامی ایران از بین خواهد رفت. پس اگر ایران و نیروهای نیابتی در یمن بخواهند خلل و یا تعللی در پایان دادن به این جنگ داشته باشند عملاً خود را در تقابل با جامعه جهانی قرار داده اند.

به جدی ترین محور سخنان بایدن در حوزه سیاست خارجی یعنی تقابل با چین و روسیه هم بپردازیم. در این راستا رئیس جمهوری امریکا عنوان داشت که واشنگتن در سیاست خارجی به موازات همکاری فعال با متحدان غربی، از چین و روسیه فاصله خواهد گرفت. بایدن گفت که ایالات‌ متحده در برابر جاه‌طلبی‌های روزافزون چین مقاومت خواهد کرد. او از رفتارهای تهاجمی چین در تجارت خارجی انتقاد کرد. هر چند که در دوران دونالد ترامپ نیز تنش کاخ سفید با مسکو و پکن افزایش پیدا کرده بود، اما به نظر می رسد با این سخنان جو بایدن فصل جدیدی در رقابت ایالات متحده با روسیه و چین آغاز شده است. حال سوال مهم اینجاست که بهترین رفتار ایران در این تنش ابرقدرت ها که در بردارنده بیشترین منافع برای کشور باشد، چیست. آیا لزوما ایران باید به یکی از این ابرقدرت ها سرسپردگی داشته باشد تا به منافع خود دست پیدا کند؟

به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. به نظر من اقتضائات ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئوانرژیک ایران در منطقه بسیار مهم خاورمیانه به نحوی است که نه روسیه نه چین و نه ایالات متحده آمریکا نمی‌توانند نقش ایران را نادیده بگیرند. لذا ایران قرار نیست برای اینکه به منافع خود در این تنش دست پیدا کند حتماً به جرگه و یا جبهه یکی از این ابر قدرت های بلوک غرب یا بلوک شرق بپیوندد. بلکه جمهوری اسلامی ایران با انعطاف سیاسی، خرد دیپلماتیک و هوشمندی می‌تواند با برقراری روابط با تمام طرف ها، بیشترین منافع را برای خود به دست آورد. قطعاً هر اقدام و تصمیمی برای وابستگی به یکی از کشورها و ابرقدرت‌های بلوک شرق یا غرب سبب خواهد شد که ایران از دیگر منافع طرف مقابل محروم شود. 

یعنی در این تنش می توان از آمریکا امتیاز گرفت؟

بی شک. چون همان گونه که اشاره کردم اقتضائات ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئوانرژیک ایران در منطقه بسیار مهم خاورمیانه به نحوی است که نه روسیه، نه چین و نه ایالات متحده آمریکا نمی‌تواند نقش ایران را نادیده بگیرند. پیرو این نکته چون ایالات متحده آمریکا به دنبال تعریف یک نظام جدید بین الملل در روابط امروز کشورهاست به نقش و نفوذ ایران نیاز دارد. به عبارت دقیق تر بر اساس تئوری «هارتلند - ریملند بزرگ»، شرکای استراتژیک ایالات متحده آمریکا عبارتند از کانادا، ژاپن، ایران، کره جنوبی و استرالیا است که یقینا نقش ایران در این تئوری یک نقش بسیار مهم و حیاتی برای ایالات متحده آمریکاست. چرا که ایران رابط و وصل کننده هارتلند بزرگ از شمال آفریقا و فلات تبت تا ریملند بزرگ یعنی کشورهای دارای ساحل چون ژاپن، کره و استرالیا است. به عبارت دیگر هلال این هارتلند و ریملند بزرگ از تنگه باب المندب، تنگه عدن و خلیج فارس می گذرد. بر این اساس مرکز ثقل و نقطه کانونی ارتباط بین هارتلند و ریملند، ایران خواهد بود. این فقط مربوط به نیاز آمریکا به ایران است. در سوی دیگر باید روسیه و چین را هم مد نظر قرار داد. در این رابطه اگرچه جمهوری اسلامی ایران در برخی از مسائل مانند جنگ سوریه و یا تحریم های اقتصادی وابستگی بیشتری به چین و روسیه پیدا کرده است، اما ایران از برگ برنده های بسیار مناسبی، هم در منطقه و هم در حوزه اقتصادی و تجاری برخوردار است که می‌تواند موازنه لازم را با پکن و مسکو برقرار کند. یعنی همان گونه که روسیه به نفوذ ایران در سوریه و منطقه خاورمیانه برای پیگیری اهداف و منافع خود نیاز دارد قطعاً چین نیز برای عملیاتی کردن ابر پروژه یک کمربند - یک جاده خود برای رسیدن به اروپا و آفریقا نیازمند برقراری ارتباط با جمهوری اسلامی ایران است. پس ما هم برگ برنده های خود را داریم و قرار نیست که حتماً خود را به صورت کامل به چین و روسیه بسپاریم. لذا همان گونه که می توانیم از پکن و مسکو امتیاز گیری کنیم بی شک می‌توان از آمریکا و اروپایی‌ها نیز امتیازگیری کرد. این بهترین سناریو است. خصوصاً که به نظر می‌رسد بایدن با تکرار نگاه سیاست خارجی دولت اوباما سعی در مهار چین و روسیه دارد و این فرصت مغتنمی برای ایران به وجود خواهد آورد که از شرایط پیش آمده به منظور کسب منافع حداکثری بیشترین بهره برداری را داشته باشد.

آیا مواضع دیشب (یکشنبه شب) ظریف در خصوص نهایی شدن توافق ۲۵ ساله با چین موید این نکته شماست. چرا که وزیر امور خارجه عنوان داشت در پیشنهاد، هر دو طرف (تهران و پکن) در اینکه ایران باید یک بخشی از کمربند راه باشد و خطوط مواصلاتی مد نظر چین به دلیل ویژگی های منحصر به فرد ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی کشور باید از ایران بگذرد، به اجماع رسیده اند؛ آیا این همان برگ برنده ایران در رسیدن به منافعش است؟

به هیچ وجه چنین نیست. چون اگر قرارداد ۲۵ ساله راهبردی ایران و چین نهایی شود قطعاً ایران به طور کامل از نظر سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری و حتی امنیتی سرسپردگی کاملی به چین و بلوک شرق پیدا خواهد کرد. چرا که با این قرارداد خود را ملزم به اجرای برخی تعهدات می کند که بیشترین منفعت را برای چین خواهد داشت. آن هم در قبال برخی اهداف و منافع کوتاه مدت. مطمئناً این قرارداد ۲۵ ساله سبب خواهد شد که ایران خود را از برقراری روابط گسترده و همه جانبه با تمام کشورهای بلوک غرب و شرق به شکل متوازن محروم کند و به طور کامل در اختیار منافع و اهداف چین قرار گیرد. زمانی که از امتیازات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک برای کسب منافع حداکثری در تقابل با کشورهای بلوک غرب یا شرق سخن می گویم به این معناست که ایران باید از امتیاز نفوذ خود در شرق برای کسب منافع در تقابل با غرب و از امتیاز تعامل با غرب برای امتیازگیری از کشورهایی مانند چین و روسیه استفاده کند، نه این که با برخی قراردادهای طولانی مدت و راهبردی تمام منابع و امکانات خود را در اختیار اهداف بلند مدت و استراتژیک چین قرار دهد، بدون آنکه منافعی هم وزن با آن به دست آورد. اکنون که جو بایدن مانیفست سیاست خارجی خود را تقابل با چین و روسیه قرار داده است و فصل جدیدی در رقابت‌های ابرقدرت‌ها شکل خواهد گرفت نباید جمهوری اسلامی ایران این گونه تصور کند که با سرسپردگی کامل به چین، روسیه می تواند منافع خود را تضمین کند. ما باید با هوشمندی و خرد دیپلماتیک به این درک و باور برسیم که بهترین و بیشترین منافع ما در برقراری روابط با همه کشورها و به خصوص ابرقدرت ها، آن هم به شکل متوازن و موازی است.

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: مهدی مطهرنیا ایران آمریکا جو بایدن عربستان سعودی خاورمیانه چین روسیه سوریه حوثی ها انصار الله اسرائیل قرارداد ۲۵ ساله میان ایران و چین مارتین گریفیتس


( ۱۶ )

نظر شما :

محمد ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۷:۵۲
احتمالا جناب مطهرنیا در یک جهان موازی با ما زندگی مکنه که از رابطه متوازن ما با آمریکا و روسیه و چین صحبت می کنه. وگرنه جناب بایدن دموکرات هم عملا همون سیاست ترامپ در خصوص نابود کردن برگه های قدرت ایران رو پی گرفته. البته قبلا می گفتن با برجام رابطه متوازن ایجاد خواهد شد حالا با این وضع برجام و صحبت های بایدن در خصوص برجام دیگه این ادعاها بیش از علمی بودن کمدی است.
نیکو ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۸:۰۶
1-آنگونه که در تحلیل کارشناسان محترم بیان می شود احتمالا ایران دارای تمام ژئو های موجود در جهان است وهمه به ایران نیاز دارند. نتیجه :موضع گیری ها ووضعیت توسعه می شود آنچه که هست 2-با تجربه طولانی بهره برداری از ژئوها اگر تمام کشورها به خط شوند ومنتظر دستور هدایت سیاستهایشان از طرف آقای ظریف شوند آقای ظریف احتمالا10مرتبه به آنها بشین وپاشو خواهد داد 3- با پیشرفت تکنولوژی امکان جایگزینی ویا بلا استفاده شدن بعضی ژئوها وجود دارد ضمن اینکه هیچ چیز ابدی نیست وابد یک فرد 70 ساله حداکثر 20 سال آینده است
ایرانی ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ | ۲۰:۰۸
من این تجربه چند ساله را پیدا کرده ام که هر جا کلمه هارتلند نو و نو هارتلند را دیدم صد در صد نویسنده جناب مطهر نیاست !!!! چرا که گویا ایشان علاقه نوستالژیکی به این اصطلاحات دارد و مکررا مورد استفاده قرار مید هد .
سعید تبریزلی ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ | ۲۰:۳۳
کدام نظم جهانی جناب؟ شما هنوز در توهم دوران جنگ سرد هستید. نظم برتن وود در حال فروپاشی هست. ناوگان های ژاپن و کره را در آب های خلیج ندیدید؟؟؟؟نظمی که آمریکا برای همه بر پا کرد دیگر برای منافع امنیتی آمریکا کارایی ندارد. خبری از شوروی نیست روسیه رو به افول است و نسل روس ها رو به انقراض. ناوگان چین در برابر ژاپن چیزی شبیه به جوک است. بدون آمریکا چین نه دست رسی به بازاری برای کالاهایش دارد و نه دست رسی به نفت. اگر خیال می کنید چین می تواند نفکشش را بیاورد خلیج با نفت پر کند از تیرکش جنگ عرب ها با فارسها حفظش کند از چنگ هند در برود از تنگه مالاکا به سلامت عبور بدهد و در طول این مسیر با ناوگان ژاپن و یا کره رو به رو نشود به شما توصیه می کنم کمی از دوز شاهنامه خوانی کم کنید و کتاب غیر فارسی بخوانید. فریب این America is back های چپ های آمریکایی را نخورید آمریکا بر نخواهد گشت. با دموکرات ها این خروج با برنامه تر خواهد بود همین. تنها 8 درصد از جی دی پی آمریکا مربوط به تجارت بین المللیست که تازه نصف این رقم با کانادا و مکزیک است. آمریکا نمی خواهد سالانه 700 میلیارد دلار خرج امنیت دنیا کند تا اروپایی های دورو اقتصاد رفاه اجتماعی داشته باشند در حالی که پلهای آمریکا رو به فرو ریختن است و نیاز به سرمایه گزاری بر روی زیرساختهای کهنه اش دارد. همان طور که ترامپ بی پرده گفت اگر کسی امنیت می خواهد باید پولش را بدهد.
ناشناس ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ | ۰۰:۰۴
برقراری روابط متوازن و متعادل از نظر تئوریک مانند شنیدن آواز دهل از دور، خوش است. از جنبه عملی، این روش ریل گذاری راهی به ناکجا آباد است. اگر روسیه، چین، آمریکا و اروپا بدانند که ایران به هیچ سمتی تمایل راهبردی نخواهد داشت، هیچکدام هم تمایلی برای روابط راهبردی با ایران نخواهند داشت. برای درک بهتر این موضوع به سخنرانی پرفسور میرشایمر در اندیشکده استرالیایی و نقش استرالیا در رابطه حاصل جمع چین-آمریکا مراجعه کنید. لطفا بدون وارد شدن به جزئیات عملی، با تراوشات ذهنی تئوریک (و غیر کاربردی و ناقص) بحث های حیاتی و استراتژیک مملکت را مسموم نکنید.
Ali ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۵:۱۹
نویسنده ،در یک کلام میگه بهتر با آمریکا به جنگ چین وروسیه برویم(حتمان با ظریف ).خیلی ساده فکر میکونه،خیلی پیچیده توضیح میده. علی/مونیخ
خسرو ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۸:۵۴
موقعیت جغرافیایی و آرمانها ، جای خود را به اقتصاد و تکنولوژی تفکر و هوش مصنوعی و ...داده است که در هر دو مورد سرمایه داری جهانی و شرکتهای جهانی شده دست برتر را دارند و بر همین اساس بایدن را در مقابل ترامپ ملی گرا رییس جمهور امریکا کردند و چین جهانی شده را هدایت می کنند ، فریب نخوریم امریکای بایدن با چین گلاویز نخواهد شد چون بایدن و حکومت چین هر دو عامل سرمایه داری جهانی هستند بلکه رفته رفته در مقابل حکومتهای مستقل و ملی گرا نظیر روسیه و ایران و ترکیه و فرانسه و... قد علم خواهد کرد خطر فوری برای ایران ، رابطه یکطرفه با چین است