ترامپ و فجایعی که می تواند در سیاست خارجی مرتکب شود

لحظات حساس امریکا در ۱۵۰ روز زمان باقی مانده به انتخابات

۱۳ شهریور ۱۳۹۹ | ۰۹:۰۰ کد : ۱۹۹۴۹۴۰ آمریکا انتخاب سردبیر
۱۵۰ روز تا انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده باقی مانده و اگرچه برخی امیدوارند که این چند ماه تا نوامبر، آخرین زمان دونالد ترامپ در کاخ سفید باشد، اما هنوز اتفاقات زیاد و مناقشه آمیزی در زمینه سیاست خارجی آمریکا وجود دارد که او می تواند در این فرصت رقم بزند.
لحظات حساس امریکا در ۱۵۰ روز زمان باقی مانده به انتخابات

نویسنده: ویلیام جی. برنز

دیپلماسی ایرانی: ماه های قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری به ویژه در رابطه با سیاست خارجی دوره بسیار حساسی به شمار می روند. همه 5 روسای جمهوری که در دوره آنها خدمت می کردم و گروه هایشان به خوبی اهمیت این دوره زمانی را درک می کردند. آنها جدای از سیاست و میراثی که برجا می گذاشتند، سعی می کردند مسیری هموارتر برای رئیس جمهوری بعدی فراهم آورند. همه آنها در نهایت کشور را در برابر حزب در اولویت قرار می دهند. اما این مساله در رابطه با ترامپ صدق نمی کند. اگر 150 روز آتی روزهای پایانی ترامپ در کاخ سفید باشد، او هنوز هم می تواند فجایع زیادی در سیاست خارجی آمریکا رقم بزند.

در دسامبر 1988 که رونالد ریگان مجوز اولین گفت و گوی ایالات متحده با سازمان آزادیبخش فلسطین را صادر کرد، من یک کارمند جوان شورای امنیت ملی در دفتر ریاست جمهوری بودم. او بعضا این کار را راهی برای رهایی رئیس جمهوری بعدی، جورج اچ. دابلیو. بوش، از گذراندن سرمایه سیاسی گرانبها در دولت خود بر برداشتن گامی اساسی و احتمالا مناقشه برانگیز در جهت ایجاد صلح در خاورمیانه می دید.

در ژانویه 1993در اواخر دولت جورج اچ. دابلیو. بوش، من در مقام رئیس ستاد برنامه ریزی-سیاست گذاری وزارت امور خارجه، یادداشت طولانی انتقالی برای وارن کریستوفر، وزیر امور خارجه، نوشتم. این یادداشت با پیش نویسی که شش پیش تحت عنوان «سیاست خارجی برای دوره دوم بوش» نوشتم، تفاوت چندانی نداشت. هدف از این اقدام عنوان یا حتی محتوای آن نبود، بلکه بیشتر تعهد به یک انتقال مسئولیت پذیرانه و منافع ملی بود.

در تابستان 2008 که در رده سوم وزارت امور خارجه کار می کردم، کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه را در دیدار او با جورج دابلیو. بوش، رئیس جمهوری، و دیک چنی، معاون رئیس جمهور، و گفت و گوی آنها درباره ادامه سیاست خودشان یا پیوستن به شرکای بین المللی بر سر میز مذاکره با ایران، همراهی کردم. حس مسئولیت پذیری در اتاق وجود داشت. مساله این نبود که تصمیم گیری در این زمینه منطقی است یا نه، بلکه مساله این بود که چنین تصمیمی می توانست به تقویت یک میراث دیپلماتیک کمک کند و فضای بیشتری برای مانور دولت بعدی به وجود آورد یا خیر. بوش تصمیم خود را گرفت و من برای مذاکرات راهی ژنو شدم. چنی اعتراض کرد، اما بوش دستی تکان داد و گفت تصمیم خود را گرفته است.

فکر نمی کنم ترامپ با دوره انتقال جدی و مسئولانه برخورد کند. جان بولتون، مشاور امنیت ملی پیشین او، گفته رئیس جمهوری نمی تواند به هیچ موضوع سیاست خارجی در چارچوبی غیر از چشم انداز پیروزی مجدد خود در انتخابات یا راضی کردن حس خودبینی خودش بنگرد.

با این حال، هیچ یک از اینها به این معنی نیست که دولت ترامپ توانایی در پیش گرفتن اقدامات سازنده در سیاست خارجی را ندارد یا قابلیت آنها برای بر جا گذاشتن میراثی به یاد ماندنی نادیده می گیرد. موفقیت اخیر گروه ترامپ در عادی سازی روابط بین اسرائیل و امارات متحده عربی یک موفقیت قابل توجه در این زمینه است که می تواند دستاوردهای دیپلماسی بزرگ تری در رابطه با مساله اسرائیل و فلسطین یا چالش ایران در منطقه داشته باشد. عقب نشینی بیشتر نیروهای آمریکایی از افغانستان طبق توافق مذاکره شده با طالبان و در هماهنگی نزدیک با دولت افغانستان، گام مفیدی در جهت رهایی از یکی از جنگ های ابدی آمریکا خواهد بود. تمدید توافق «استارت جدید» با روسیه که اوایل سال آتی منقضی می شود نیز اهمیت دارد. بدون این توافق ساختار کنترل تسلیحات هسته ای فرو خواهد پاشید. هیچ یک از این موارد میراث نابود شده سیاست خارجی ترامپ را بازنویسی نخواهد کرد و تاثیری هم در انتخابات نوامبر نخواهد داشت؛ اما همه این موارد برای منافع آمریکا بسیار مهم هستند.

هر گونه اهرم فشاری که توافق امارات و اسرائیل در برابر ایران ایجاد کرده، در پی اقدامات متوالی اشتباه در کارزار اعمال فشار حداکثری که بیشتر در راستای تغییر نظام در ایران بودند تا تغییر رفتار این کشور، از بین رفت. اصرار بر یک سیاست شکست خورده یک ادراک دیپلماتیک هوشمندانه نیست و به همین دلیل بود که بوش تصمیم گرفت به مذاکره با کشوری بپیوندد که پیشتر آن را «محور شرارت» توصیف کرده بود. اما ظاهرا دولت ترامپ چنین ادراکی ندارد و به همین دلیل است که تصور می کند ایالات متحده توانایی پیشبرد بخش های تنبیهی توافق هسته ای را دارد. ایالات متحده پیشتر این استراتژی را آزموده و شکست خورده است. تلاش هایی مشابه ارائه قطعنامه جدید به شورای امنیت یا بازگرداندن تحریم های سازمان ملل نه تنها احمقانه است، که باعث شرمگین شدن بیشتر آمریکا و انزوای آن می شود و خطر مواجهه با ایران را افزایش می دهد. تلاش برای بازگرداندن تحریم ها علیه ایران مغایر با منافع ایالات متحده است و تنها نتیجه اش ناهموار ساختن زمین دیپلماتیک برای جانشین ترامپ خواهد بود و این درست همان چیزی است که رئیس جمهوری می خواهد.

در همین حال، باقی جهان به دور زدن آمریکا به جای همکاری با آن ادامه خواهند داد و بدین ترتیب، «اول آمریکا» معنی پیروزی در همه دسته بندی های نادرست می یابد. اگر ترامپ در ماه نوامبر مجددا رای آورد، آنچه در 150 روز آینده در سیاست خارجی اتفاق می افتد، پاورقی ناچیزی برای پایان یک نظم بین المللی به رهبری آمریکا خواهد بود. اگر او در انتخابات شکست بخورد، بعید است که به ناگاه به تعهد همه روسای جمهوری پیشین از هر دو حزب به دوره انتقالی موثر روی آورد. در بهترین حالت، او صرفا درصدد توجیه شکست هایش برخواهد آمد. در بدترین حالت، او به دنبال رقابت یا تحت تاثیر قرار دادن نتیجه انتخابات خواهد بود. همانند بسیاری از دیگر مسائل مربوط به دولت ترامپ، بعید است که دوره انتقالی او مشابه روسای جمهوری پیشین باشد. و هزینه های این سردرگمی، اشارت های ضد و نقیض و آشوب ها می تواند بسیار زیاد باشد.

دوران ترامپ تا اینجا، یک قرنطینه طولانی برای عقل سلیم و منطق در سیاست خارجی آمریکا بوده و 150 روز آینده به احتمال زیاد استثنا نخواهد بود. دولت تحت فرمان رئیس جمهوری نامناسب به تغییر و تفسیر «حقایق» به نفع خود تا جای ممکن تمایل پیدا می کند و این مساله تنها به نفع بازیگران خارجی خواهد بود. حتی اگر چند ماه باقی مانده تنها فرصت ترامپ در کاخ سفید باشد، او هنوز هم برای نابود کردن بسیاری از منافع سیاست خارجی ایالات متحده زمان زیادی دارد.

منبع: آتلانتیک / مترجم: طلا تسلیمی

کلید واژه ها: سیاست خارجی ترامپ دوره انتقالی منافع آمریکا اول آمریکا


( ۴ )

نظر شما :