پیامدهای روابط دیپلماتیک ابوظبی - تل آویو را جدی بگیریم

شعبده بازی سیاستگذاران امارات متحده عربی و تهدید منافع ایران؟

۲۸ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۴:۰۰ کد : ۱۹۹۴۴۶۶ خاورمیانه انتخاب سردبیر
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: سیاستگذاران امارات متحده عربی نشان داده‌اند که در سیاستگذاری عمومی خود بسیار زیرک و توانمند هستند و از هر روزنه کوچکی برای موفقیت و تقویت جایگاه کشور خود در مقابل سایر بازیگران منطقه‌ای و جهانی به خوبی استفاده می‌کنند. 
شعبده بازی سیاستگذاران امارات متحده عربی و تهدید منافع ایران؟

نویسنده: اسلام ذوالقدرپور، دانشجوی دوره دکتری سیاستگذاری عمومی

دیپلماسی ایرانی: از درون بی‌نظمی‌های پیچیده و نگران کننده عصر پسامدرن کنونی، نظم‌های نوین در حال شکل‌گیری و ظهور هستند که ضمن دارا بودن جلوه‌هایی از چالش‌برانگیزی، بروز تغییرات بنیادین در نظم منطقه‌ای را موجب خواهند بود.

سیاستگذاران بسیاری از کشورهای جهان در دوره تاریک و  هراس‌انگیز اقتصاد پساکرونا، گرفتار شده و برخی بازیگران بین‌المللی هنوز هم درگیر موج‌های سنگین شیوع کروناویروس هستند. در چنین شرایط تاریک اقتصادی و تبعات سنگین اجتماعی و سیاسی کرونا که همراه با اعتراضات شدید و مستمر شهروندان در بسیاری از کشورها ازجمله: ایالات متحده آمریکا، اسرائیل، لبنان و ... است، سیاست عادی سازی روابط میان امارات متحده عربی و اسرائیل با برقراری رسمی روابط دیپلماتیک را می‌توان یک رویکرد جدید برای تغییر معادلات منطقه‌ای در آسیای جنوب غربی قلمداد کرد.

ماجرای اعراب و اسرائیل که بر مبنای اصل اعتقادی آرمان فلسطین طی بیش از 7 دهه اخیر در جهان اسلام و به‌خصوص آسیای جنوب غربی به عنوان یک چالش و اصلی‌ترین مؤلفه بحران‌ساز و بلکه نزاع و درگیری در این منطقه از جهان شناخته شده، همچنان یکی از بنیان‌های سیاستگذاری خارجی کشورهای منطقه است.

سیاستگذاران کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی با حساسیت خاصی به مذاکره و تعامل با اسرائیل نظر داشته اند و از تبعات سیاسی و اجتماعی برقراری روابط نزدیک و استراتژیک با این رژیم هراس دارند. اما طی چند سال اخیر با تغییر معادلات در آسیای جنوب غربی و فروپاشی بسیاری ائتلاف‌های منطقه‌ای و جهانی، عادی‌سازی روابط اعراب با اسرائیل در چارچوب برقراری روابط دیپلماتیک و اقتصادی به یک فرآیند اجتناب ناپذیر تبدیل شده است.

فارغ از برخی اظهارنظرهای احساسی و آرمانی در نفی و مخالفت با تصمیم سران امارات متحده عربی که از آن به عنوان "ننگ" و "خیانت" امارات به جهان اسلام و آرمان فلسطین نام برده می‌شود، اعلام رسمی برقراری روابط دیپلماتیک امارات و اسرائیل را می‌توان یک فرایند جدید برای تغییر فضای جهان اسلام و بلکه یک شعبده بازی سیاستگذاری برای تغییر قدرت‌های منطقه‌ای و ظهور نظم نوین در آسیای جنوب غربی محسوب کرد.

اعلام رسمی برقراری روابط دیپلماتیک اسرائیل و امارات متحده عربی و پیامدهای این توافق دارای جلوه‌هایی از یک شعبده‌بازی سیاستگذارانه است که برخی محورهای آن به شرح زیر است:

یکم – قدرت‌نمایی امارات متحده عربی: اعلام عادی سازی روابط اسرائیل و امارات را می‌توان بخشی از فرایند قدرت‌نمایی امارات در آسیای جنوبی غربی دانست که خود تکمیل کننده تلاش‌های این کشور برای دخالت سیاسی، نظامی و کسب قدرت در مناطقی مانند یمن، سودان، لیبی، سوریه و ... است.

سران امارات متحده عربی که طی یک دهه اخیر به شدت در پی کسب قدرت سیاسی و نظامی در آسیای جنوب غربی بوده و در بسیاری از مسائل و به‌خصوص کشمکش‌های نظامی حضور داشتند، اکنون به نمایش قدرت خود در چارچوب اعلام ائتلاف جدید منطقه‌ای در قالب تعامل و اتحاد با اسرائیل متوسل شده‌اند تا رقیبان منطقه‌ای خود را در یک بازی از پیش باخته قرار دهند.

برقراری رسمی روابط دیپلماتیک امارات متحده عربی و اسرائیل را می‌توان تکمیل کننده سیاست دخالت فراگیر این کشور در منازعات و رویدادهای مختلف آسیای جنوب غربی طی چند سال اخیر دانست که اکنون به مرحله اعلام و نمایش رسمی قدرت‌نمایی رسیده است.   

دوم - چالش جذاب تعامل با اسرائیل در جهان عرب: اقدام امارات متحده عربی در اعلام رسمی برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل را می‌توان سرآغاز موجی از تغییر مسیرهای سیاسی و نظامی در آسیای جنوب غربی دانست که به‌زودی بازیگران مهم دیگری در جهان اسلام و به‌خصوص کشورهای عرب آسیای جنوب غربی را به اعلام عادی‌سازی روابط با اسرائیل و حتی توافقات استراتژیک با این کشور، تشویق می‌کند.

طی ماه‌های آینده، برقراری رسمی روابط و تعامل با اسرائیل به یک چالش جدی برای کشورهای جهان اسلام و به‌ویژه کشورهای عربی تبدیل خواهد شد.

چالش برقراری رسمی روابط کشورهای اسلامی و عربی با اسرائیل را می‌توان یکی از پیامدهای کوتاه مدت و میان مدت اعلام عادی‌سازی روابط دیپلماتیک امارات متحده عربی و اسرائیل بشمار آورد که با توجه به حمایت آمریکا و اروپا از این فرایند، به چالشی وسوسه انگیز و سودآور برای برخی کشورهای کوچک جهان اسلام تبدیل خواهد شد.
  
سوم - اعلام حضور امارات متحده عربی به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه‌ای: سیاستگذاران کشور کوچک امارات متحده عربی یکی از اثربخش‌ترین و کاراترین سیاستگذاری‌های چند دهه گذشته را در آسیا و به‌خصوص جنوب غربی آن طراحی و اجرایی کرده‌اند، به نحوی که این کشور کوچک و نقطه‌ای جهان اکنون به یک بازیگر توانمند و اثرگذار منطقه‌ای تبدیل شده و قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای مانند ایران، ترکیه، عربستان، مصر و ... را نیز تهدید کرده است و به مبارزه می‌طلبد!

سیاستگذاران امارات متحده عربی که سیاست نفوذ جهانی خود را با نفوذ اقتصادی در بازارهای مختلف جهانی و خرید شرکت‌های بزرگ اقتصادی و تجاری جهان مانند ورزشگاه‌ها، تیم‌های ورزشی، بنادر و ... در آمریکا و اروپا آغاز کردند، به مرور زمان به چنان میزانی از قدرت اقتصادی دست یافتند که توانستند از قدرت بلامنازع اقتصادی خود در آسیای جنوب غربی برای اهداف سیاسی و نظامی بلندپروازانه خویش نیز بهره‌برداری کنند.

چنین فرایند سیاستگذاری عمومی سران امارات متحده عربی را فارغ از هر گونه حب و بغضی باید یک سیاستگذاری بسیار کارامد و اثربخش در آسیای جنوب غربی و جهان اسلام قلمداد کرد که تا این مرحله از فرآیند سیاستگذاری مذکور، با موفقیت همراه بوده و این کشور را در جایگاه یک قدرت منطقه‌ای (هر چند شکننده و لرزان) قرار داده است.

چهارم - تهدید اسرائیل و اعراب علیه ایران و ترکیه: برقراری رسمی روابط دیپلماتیک امارات متحده عربی و اسرائیل را می‌توان یک سیاستگذاری برای تهدید و محدود سازی قدرت رقیبان بزرگ منطقه‌ای مانند ایران و ترکیه قلمداد کرد که در نهایت به تقویت محور عَربی، عِبری و غربی در آسیای جنوب غربی منجر شود و قدرت‌های غیر عَربی منطقه یعنی ایران، ترکیه و حتی پاکستان را با بحران مواجه خواهد کرد.

کشورهای عربی منطقه از جمله عمان، قطر، عربستان و حتی عراق طی چند سال گذشته هر کدام به گونه‌ای خاص و البته به صورت غیررسمی با دولت اسرائیل روابط اقتصادی و ... پنهانی برقرار کرده و در مسیر بهبود روابط با اسرائیل و عادی‌سازی روابط با این کشور قرار دارند. این فرایند عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل برای سه قدرت بزرگ غیر عرب جهان اسلام در منطقه یعنی ایران، ترکیه و پاکستان می تواند به منزله یک آتش زیر خاکستر باشد و از سوی دیگر تقویت محور عربی و عبری علیه این سه قدرت غیر عربی خواهد بود. موضع‌گیری نمایشی رجب طیب اردوغان علیه برقراری رسمی روابط دیپلماتیک اسرائیل و امارات متحده عربی را نیز می‌توان یک نیرنگ تاکتیکی دانست، زیرا همه ملت‌های منطقه به خوبی می‌دانند که ترکیه از روابط خاص اقتصادی، نظامی و ... با اسرائیل برخوردار بوده و اردوغان نیز به تقویت هر چند پنهانی این روابط کمک فراوانی کرده است. بنابراین موضع گیری اردوغان علیه سیاست خارجی امارات متحده عربی را باید در چارچوب مناقشه و نزاع دو کشور ترکیه و امارات در مناطقی چون لیبی، یمن، سودان و ... بررسی کرد نه در چارچوب دفاع از آرمان آزادی فلسطین از سوی رجب طیب اردوغان.

سیاستگذاران امارات متحده عربی نشان داده‌اند که در سیاستگذاری عمومی خود بسیار زیرک و توانمند هستند و از هر روزنه کوچکی برای موفقیت و تقویت جایگاه کشور خود در مقابل سایر بازیگران منطقه‌ای و جهانی به خوبی استفاده می‌کنند. 

اعلام عادی‌سازی رسمی و برقراری روابط رسمی دیپلماتیک (امارات متحده عربی و اسرائیل) که با دستاویز و توجیه انصراف اسرائیل از الحاق بخشی از کرانه باختری رود اردن به خاک اسرائیل بوده است را می‌توان یک سیاستگذاری زیرکانه برای کسب، حفظ، تثبیت و نمایش قدرت منطقه‌ای امارات متحده عربی در افکار عمومی قلمداد کرد که بهانه این عادی‌سازی را نیز در چارچوب دفاع از آرمان آزادی فلسطین اعلام کرده‌اند!

سیاستگذاران امارات متحده عربی، سیاست خارجی خود را بر مبنای تحولات واقعی منطقه و جهان طراحی و بروزرسانی کرده و از سیاستگذاری نمایشی و شعاری دوری می‌کنند، بنابراین قادر هستند تا در مواقع حساس به شعبده بازی سیاستگذارانه نیز دست بزنند و همه بازیگران نظام جهانی را متعجب و غافلگیر کنند. 

واکنش احساسی و شعاری ایران به سیاستگذاری خارجی جدید امارات متحده عربی و برخی دولت‌های عربی دیگر، می‌تواند شرایط نامطلوب اقتصادی و سیاسی ایران در منطقه را به شدت تحت تأثیر قرار دهد و سبب همکاری و همراهی بیشتر آنان با سیاست‌های تحریمی آمریکا علیه ایران شود.

سیاستگذاران ارشد سیاست خارجی ایران که این‌چنین از عادی‌سازی روابط امارات متحده عربی و اسرائیل، ناراحت و خشمگین شده‌ اند باید به فکر اعلام رسمی روابط دیپلماتیک سایر کشورهای عربی منطقه و به‌خصوص عمان، عربستان و حتی عراق نیز باشند. 

به صراحت می‌توان گفت که در کنار و همسو با تحریم‌های فلج کننده اقتصادی ایالات متحده آمریکا علیه ایران، برخی کشورهای کوچک و بزرگ منطقه نیز در حال تغییر و بهبود سیاستگذاری خود برای محاصره و تضعیف جایگاه ایران به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه آسیای جنوب غربی هستند. سیاست عادی‌سازی روابط دیپلماتیک امارات و اسرائیل که گویا نقطه آغاز چنین تحولاتی در جهان عرب است را باید زنگ خطری برای موضع‌گیری شهروندان جهان عرب علیه ایران نیز قلمداد کرد.

به نظر می‌آید سیاستگذاران سیاست خارجی ایران باید به جای واکنش‌های انفعالی و احساسی علیه امارات متحده عربی و تهدید این کشور، به فکر یک سیاستگذاری اثربخش و کنش‌گرایانه برای محدود ساختن دامنه پیامدهای عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل باشند.      

کلید واژه ها: ایران و امارات متحده عربی ایران و اسرائیل اسرائیل و امارات متحده عربی عادی سازی روابط با اسرائیل فلسطین


( ۱۳ )

نظر شما :

تندر ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۷:۴۳
نگارنده مقاله بگونه ای مطالب رو بیان کردن که گویا همه مردم منطقه و مسلمانان خاورمیانه کاملا با دولتها هم نظر هستن اتفاقا این حرکت امارات باعث می شه که نگاه مسلمانان و نه فقط شیعیان به سمت ایران برای مسائل فلسطین چرخش پیدا کنه حرکت امارات تنها پرده ها رو از چهره نفاق آلود حکام عرب کنار خواهد زد و در دراز مدت به نفع ایران خواهد بود. عربستان با اعلام علنی ارتباط با اسرائیل چگونه می خواهد ادعای رهبری جهان اسلام رو داشته باشه؟ همه این دولتها سالهاست که با اسرائیل رابطه داشتن و در پس پرده برای این کشور ها منافع بیشتری وجود داشت این حرکت بیشتر سوزاندن برگه های جناح مقابل برای اهداف زود گذر انتخاباتی است خاورمیانه در حال پوست اندازی به نفع محور شرقی است.
خسرو ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۹:۴۳
کشور امارات متحده عربی با توجه به جمعیت کم و وسعت اندک کشورش و فقر بنیه صنعتی و علمی اش وداشتن هفت امیرنشین مجزا با اختیارات گسترده ، پتانسیل قدرت منطقه ای شدن را ندارد ، در جاهایی که دخالت کرده است مانند لیبی یا یمن و سوریه ، فقط با پول خرج کردن بوده است و برایش بهره ای نداشته زیرا در سوریه از ایران و روسیه در یمن از حوثی ها و ایران و در لیبی از ترکیه سیلی خورده است ، امرای کم سواد و جاهل امارات ، فقط پول نفت را هدر می کنند وگرنه از کارهایشان طرفی نبسته اند ، نویسنده محترم فریب جنگ روانی دشمنان ایران را خورده است ، دیر یا زود و با هر منطق عقلی حکومت صهیونیستها در اسراییل توسط جمعیت بزرگ فلسطینیها هضم خواهد شد و امریکا خاورمیانه را برای مقابله با چین به نفع کشورهای بزرگ منطقه مانند مصر و ایران و ترکیه و پاکستان ترک خواهد کرد ، سیاست خارجی ایران انفعالی و احساسی نبوده و در مقابله با اسراییل منطبق با منافع ملی کشور است و تنها بخاطر حمایت از آرمان فلسطین نیست و مخالفت با عادی سازی روابط اسراییل و امارات تاثیر بزرگی بر وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران نخواهد داشت دهه کنونی می تواند تغییرات مهمی را در توازن قدرت جهانی شاهد باشد ایران باید یکپارچه و قدرتمند بر مواضع و منافع ملی اش تاکید کند و به دنیا نشان دهد که سهم عادلانه ملت ایران از اقتصاد وسیاست و قدرت جهانی را خواستار است
افخمی ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۰:۳۵
نویسنده محترم احیانا در سفرهایش به دبی بدجوری مقهور ساختمان های مرتفع شده است که امارات را با چند خیابان در دل صحرای شن قدرت به حساب می آورد.در ساعت های اولیه نبرد با ایران همگی آنها باید از از موعودشان فراری شده ویا مانده همدیگر را بخورند.
ابراهیم قدیمی ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۳:۳۷
عشق در دانه است ومن غواص و دریا میکده سر فرو کردم خدایا تاکجا سر بر کنم. شما در ساحل دریا غواصی امارات را در این دریای بی کران وانحصاری اقتصادی کمک کنید.
محمد ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۱:۲۸
یک انتقاد سازنده ان است که در پایان یک راه کار هم ارائه دهد . و گرنه امروزه اکثر مردم ایران به مطالبی که شما نوشته اید کم وبیش اگاه هستند . پیشنهاد شما برای برون رفت از این تنگنا چیست؟
علی ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۲:۲۹
امارات شریک مهم اقتصادی برای ایران است و ایرانی‌های زیادی در این کشور و کشورهای عربی خلیج فارس هستند و تنها ارتباط ما با اقیانوس هند و آبهای آزاد است هرچند دلال هست مثل ترکیه اما بدلیل سرمایه گذاری هند و چین در این کشورها ایران رفتار مناسبتر ونه شتاب زده همراه با تهدید انجام میداد ترس عجیبی از ایران دارند بعید میدانم اقدامی علیه ایران انجام بدن بعد انفجار آرامکو و پهباد ترایتون
رضا ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۲:۴۸
عاقلانه رفتار کنید بیشتر واردات و صادرات از تنگه هرمز است و منابع نفتی و گازی مشترک و پالایشگاهها در جنوب ایران رگه اقتصاد ایران است و مهمترین شریک اقتصادی ایران است تهدید نکنید فقط مانند کشورهای دیگر اعتراض کنید ۴۰سال سنگ فلسطین به سینه زدید خواهشاً تحت تأثیر کشورهای اسلامی و امت اسلامی قرارنگیرید هیچ کدام ۴۰سال تحریم و تهدید و زیان مادی و جانی ندادند جامعه ایران ناامید بی انگیزه و ...شده
کیا مرتضوی دانشجوی ارشد علوم سیاسی ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۷
از قدیم گفته اند ؛ مورچه هر وقت مرگش فرا برسد بال پرواز در می اورد ،با هر معادله ومنطقی این اقدام در حد واندازه امارات نبود حتی اگر انرا از سوی کل دولتهای حاشیه جنوب خلیج فارس بدانیم .اگر چه در درجه اول یک هدیه انتخاباتی به ترامپ ونتانیاهو از سوی امارات وعربستان می باشد .لیکن بسیار بسیار حرکت جسورانه ویک جنون سیاسی برای بن زاید می باشد ،زیرا خود فلسطینی های ساکن در این کشورها به مرور یه مشکل سیاسی وامنیتی برای انها می شود .واین اقدام یک حرکت احمقانه جدید از سوی بن سلمان وبن زاید می باشد در کنار حمله به یمن وبیشتر هم یک دست وپا زدن مستانه از سوی این دو احمق سیاسی است
مرتضی ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۱:۴۴
این دکتر عزیز ما طوری مسایل رو تحلیل کرده که انگار ما سریعا باید با اسراییل آشتی کنیم تا از عرب ها جا نمونیم ...
نذیر ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۱:۲۴
جناب ذوالقدر شما چه پیشنهادی برای محدود کردن اثرات این عادی سازی بر کشورمان دارید؟