توان بهره برداری بیشتر واشنگتن از «فرصت کرونایی» نسبت به تهران

برای برون رفت از بحران کرونا راهی جز مذاکره نیست!

۳۰ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۰:۰۰ کد : ۱۹۹۰۷۸۳ اقتصاد و انرژی انتخاب سردبیر
علی بیگدلی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی ضمن تاکید بر این نکته که ایران هیچ راهی به جز «مذاکره با آمریکا» برای برون رفت از بحران کنونی را ندارد، پیرامون میزان موفقیت دیپلماسی کرونایی ایران به منظور شکستن فضای تحرم های آمریکا بر این باور است که اگر چه شیوع ویروس کرونا، هم برای ایران و هم برای ‌آمریکا تهدید و فرصت هایی داشته است، اما در عالم واقعیت و در سایه توان و ظرفیت اثرگذاری سیاسی، اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک پررنگ تر آمریکا این دونالد ترامپ خواهد بود که از فرصت کرونا استفاده بهینه تری برای کسب منافع خود خواهد داشت.
برای برون رفت از بحران کرونا راهی جز مذاکره نیست!

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – به تداوم شیوع ویروس کرونا ایران هم مانند دیگر کشورهای درگیر با این بیماری اکنون با چالش های عدیده‌ای هم در حوزه بهداشت و درمان و مهمتر از آن در حوزه اقتصاد و معیشت دست پنجه نرم می کند. البته نقطه تفاوت ایران با این کشورها در آن است که تهران با چالش مضاعفی به نام تحریم‌های ایالات متحده آمریکا مواجه است. در این راستا صندوق بین‌المللی پول اقتصاد ایران را ۶ درصد کوچک‌تر، بیکاری ۱۶/۳ درصد و تورم ۳۴ درصد پیش بینی کرده است. همچنین این صندوق در ارزیابی وضع اقتصادی کشورها برای سال ۲۰۲۰ پیش‌بینی کرد که اقتصاد ایران در سال جاری رشد منفی ۶ درصدی را تجربه کند. این در حالی که رشد اقتصادی ایران سال گذشته حدود منفی ۷.۶ درصد بود. حال با این چشم انداز نه چندان روشن برای اقتصاد کشور در سال جاری به نظر می رسد که تهران تلاش جدی برای شکستن فضای تحریم‌های ایالات متحده آمریکا را در دستور کار قرار داده است تا بتواند حداقل با تعدیل بخشی از چالش‌های ناشی از تحریم‌ها مدیریت بهتری در تقابل با ویروس کرونا داشته باشد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر میزان اثر گذاری و درصد موفقیت این تلاش‌ها در شکستن فضای تحریم ها، گفت‌وگویی را با علی بیگدلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل اروپا و آمریکا ترتیب داده است که در ادامه می‌خوانید:

با اوج گیری شیوع کرونا تلاش جدی از جانب سران و مقامات کشور برای شکستن فضای تحریم های ایالات متحده آمریکا در قالب دیپلماسی کرونایی شکل گرفت و در این راستا از شخص حسن روحانی، رئیس جمهوری گرفته تا محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، برخی از نمایندگان مجلس و حتی سید ابراهیم رئیسی، رئیس دستگاه قضا در قالب دیپلماسی قضایی و پارلمانی نیز نامه نگاری ها، تماس های تلفنی و تلاش های سیاسی برای رفع تحریم ها و یا تعدیل بخشی از فشارهای اقتصادی ایالات متحده، ولو به صورت موقت برای مبارزه هرچه بیشتر و موثرتر با شیوع کرونا در دستور کار خود قرار دادند. پیرو این تحرکات دیپلماتیک هر سه قوه برخی از کارشناسان معتقدند که علیرغم این که شیوع کرونا تهدیدات، تبعات مخرب و آثار سوئی، هم بر سلامت و بهداشت جامعه و به خصوص بر اقتصاد و معیشت کشور داشت، اما این فرصت دیپلماتیک طلایی را در اختیار تهران قرار داد تا بتواند جامعه جهانی را با خود علیه تحریم‌های ایالات متحده آمریکا، حتی به‌صورت مواضع سیاسی و دیپلماتیک غیر موثر همراه کند، به گونه ای که علاوه بر سران و مقامات برخی از کشورها، حتی آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد در دو مقطع رسما خواستار رفع تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران شد. اما در آن سوی داستان، برخی هم معتقدند که کرونا یک فرصت بسیار مغتنمم را در اختیار دونالد ترامپی قرار داده است که در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری به سر می‌برد، چرا که شیوع کرونا علاوه بر چالش‌های جدی در حوزه بهداشت و سلامت ایران توانسته است مشکلات پررنگی را برای اقتصاد و معیشت کشور، ایجاد کند و به باوری بسیار این مشکلات در دوران پساکرونا پررنگ تر هم خواهد شد. لذا قطعاً دونالد ترامپ از این فرصت نخواهد گذشت و علاوه بر نادیده گرفتن تلاش های ایران برای رفع تحریم‌ها، شدت و میزان آنها را در آینده بیشتر هم خواهد کرد. حال با این تفاسیر آیا جمهوری اسلامی ایران خواهد توانست بهره برداری بیشتری از فرصت دیپلماتیک کرونایی برای تحقق منافع خود داشته باشد و یا اینکه کفه این شرایط ناشی از شیوع کرونا بیشتر به سمت دونالد ترامپ و ایالات متحده آمریکا خواهد چربید؟ 

برای رسیدن به یک پاسخ درست باید گفت که شیوع ویروس کرونا، هم برای ایالات متحده آمریکا و هم برای جمهوری اسلامی ایران مانند دیگر کشورهای درگیر این ویروس، چالش ها و فرصت هایی را ایجاد کرده است. همان گونه که شما هم به درستی اشاره کردید اکنون کشور با مشکلات و چالش‌های جدی در حوزه بهداشت و سلامت به دلیل شیوع این ویروس درگیر است و نگرانی جدی تر دولت به مشکلات و معضلات حوزه اقتصادی و معیشتی، به خصوص در ماه های آتی و در دوران پساکرونا باز می گردد. اما در آن سو شیوع این ویروس موجب شده است که ایران برای به دست آوردن منابع مالی به منظور مدیریت و مقابله هر چه بهتر با ویروس کرونا به سمت شکستن فضای تحریم ها از طریق همراهی جامعه جهانی با خود، ذیل دیپلماسی کرونایی باشد. اما این پایان ماجرا نیست؛ ایالات متحده آمریکا هم که به صورت شدیدتری با ویروس کرونا درگیر شده است و تا کنون حدود بیش از ۶۷۰ هزار نفر از مردم این کشور به این بیماری مبتلا شده‌اند و حدود ۳۳ هزار نفر نیز جان خود را از دست داده اند، برای خود از دل شیوع این ویروس به دنبال شکار فرصت هایی به منظور تامین منافعش است. به عبارت دیگر اگر چه تداوم و احتمال تشدید شیوع کرونا باعث ایجاد وضعیت نابسامان اقتصادی، سیاسی و مدیریتی در کل ایالت های این کشور شده، اما دونالد ترامپ به دلایل مختلف به دنبال بهره برداری از فرصت های ناشی از شیوع کرونا است. در این راستا کاخ سفید با التهاب آفرینی داخلی در سایه بزرگ نمایی شیوع این ویروس در تلاش است همراهی و همسویی بیشتر جامعه و افکار عمومی آمریکا را با دونالد ترامپ فراهم کند. 

یعنی سران و مقامات در کاخ سفید با برجسته کردن تهدیدات ناشی از شیوع کرونا، هم در حوزه سلامت، هم در حوزه امنیت، اقتصاد، معیشت و دیگر حوزه ها ترامپ را درگیر چالش بی سابقه ای در تاریخ ایالات متحده نشان دهد تا بتواند مردم را به این سمت بکشاند که در این شرایط نباید پشت رئیس جمهور را خالی کرد. این بدان معنا است که دونالد ترامپ سعی دارد با پررنگ کردن آثار و تبعات ناشی تداوم و تشدید شیوع کرونا و تاکید بر ارقام بالای مبتلایان و مرگ و میر، اولا دولت های پیشین، به خصوص دولت باراک اوباما و حزب دموکرات را به دلیل بی کفایتی در تقویت زیرساخت های حوزه بهداشت و درمان مورد هجمه و انتقادات خود قرار دهد تا در انتخابات پیش رو با چالش عدم همراهی افکار عمومی مواجه شود و در عین حال باعث تقویت و افزایش نفوذ خود در میان مردم آمریکا شود. در ثانی دونالد ترامپ به دنبال بهره‌برداری از شیوع کرونا در دیگر حوزه هایی است که دستاورد چندان پررنگی در آن نداشته که مطمئنا مهمترین حوزه ای دست ترامپ در آن خالی است به حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی باز می گردد. در این خصوص اگرچه از ۱۸ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۷ دونالد ترامپ به منظور مذاکره با ایران و تحقق برگ برنده های بیشتر از برجام خارج شد و ذیل سیاست فشار حداکثری، تحریم های بی سابقه ای را بر ایران تحمیل کرده است، اما تاکنون نتوانسته تهران را وادار به نشستن پای میز مذاکره کند. با این اوصاف و اگر چه شیوع ویروس کرونا، هم برای ایران و هم برای ‌آمریکا تهدید و فرصت هایی داشته است، اما در عالم واقعیت و در سایه توان و ظرفیت اثرگذاری سیاسی، اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک پررنگ تر آمریکا این دونالد ترامپ خواهد بود که از فرصت کرونا استفاده بهینه تری برای کسب منافع خود خواهد داشت. به هر حال باید پذیرفت که توان ایران در همه حوزه هایی از آمریکا پایین تر است. با این توان محدود نمی توان در برابر آمریکا و به خصوص شکستن تحریم های این کشور ایستاد. حتی اگر ما شاهد تداوم تلاش های دیپلماتیک کشور برای لغو و تعدیل موقت تحریم ها باشم، نهایتا تنها می تواند همراهی سیاسی و دیپلماتیک بیشتر برخی کشورهای دوست و همراه ایران و یا برخی از سازمان و نهادهای بین المللی را با خود به همراه داشته باشد. این چیزی نیست که ایران بخواهد با آن به فکر مقابله با کرونا به ویژه در حوزه مدیریت چالش های اقتصادی و معیشتی باشد. با حمایت سیاسی دردی از کشور دوا نمی شود. 

یعنی شما تلاش کاخ سفید برای بلوکه ماندن یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از اموال و دارایی های ایران علیرغم پیروزی کشور در پروسه حقوقی «کلیر استریم بانک لوکزامبورگ» و یا برنامه جدی برای عدم موافقت با وام ۵ میلیارد دلاری ایران از صندوق بین المللی پول را ناشی از سنگین بودن کفه توان سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی ایالات متحده آمریکا و محدود بودن توان کشور در این عرصه ها می دانید. آن هم در شرایطی که به نظر می رسد ایران به کورسوی امیدی در نشست آتی و بهاره صندوق بین المللی پول، ذیل تزریق نقدینگی گسترده با ابزار «حق برداشت مخصوص» چشم دوخته؛ سیاستی که شبیه سیاست «چاپ پول» برای بانک مرکزی و یکی از راه‌های صندوق بین‌المللی پول برای افزایش منابع مالی خود است. لذا اگر این مسئله مورد بحث و بررسی جلسه آتی این صندوق صورت گیرد، این ابزار می‌تواند با افزایش صدها میلیارد دلار به منابع ارزی صندوق بین‌المللی پول و باعث تقویت توان آن و به تبعش اجابت وام مد نظر ایران و همه ۱۸۹ عضو این صندوق شود. در صورتی که کماکان محور تلاش واشنگتن عدم دستیابی ایران به منابع نقدی است؟ اما در آن سو اتفاقا در این راستا برخی معتقدند این تلاش های واشنگتن برای عدم دستیابی ایران به منابع نقدی به منظور شکل گیری بستر و فراهم آوردن زمینه‌هایی برای پررنگ کردن چالش های معیشتی و اقتصادی کشور در دوران پساکرونا به‌منظور ایجاد اعتراضات گسترده اجتماعی است. تحلیل شما در این رابطه چیست؟

بگذارید در این خصوص با صراحت بیشتری سخن بگویم. من معتقدم که واشنگتن محور تلاش خود را روی شکل گیری و تشدید چالش اقتصادی و معیشتی ایران، آن هم در دوران پساکرونا نگذاشته است، بلکه کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ می خواهد ایران را از هم اکنون به نقطه بن بست برساند. در این راستا آمریکا در تکاپوی جدی به منظور پررنگ تر چالش ها و در ادامه وقوع بحران های متعددی، آن هم قبل از دوران پساکرونا برای کشور است. 

این تعجیل آمریکا را برای شکل گیری بحران های متعدد و شکل بحران و بن بست در داخل ایران در چه عاملی می بینید؟

چون دونالد ترامپ کمتر از ۸ ماه تا انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا فاصله دارد. این زمان فرصت بسیار کوتاهی است که ذیل آن ایالات متحده بخواهد ایران درگیر بحران های اقتصادی دوران پساکرونا شود و در سایه تداوم این بحران بخواهد به مذاکره با آمریکا تن دهد. لذا چون ترامپ می خواهد قبل از شروع انتخابات یک مذاکره، ولو یک نمایشی با ایران را به منظور کسب برگ برنده انتخاباتی داشته باشد از تمام ابعاد و تبعات منفی ویروس کرونا برای افزایش فشار بر کشور استفاده خواهد کرد تا در کوتاه‌ترین زمان ممکن افزایش فشارها بر کشور سبب ایجاد بن بست و بحران بهداشتی و معیشتی شود. یعنی ایالات متحده آمریکا تنها به پررنگ شدن معضلات اقتصادی و معیشتی دوران پساکرونا برای شکل گیری شورش های گسترده اجتماعی و اعتراضات مردمی چشم ندوخته است. خلاصه کلام ترامپ نقد را به امید نسیه رها نمی کند. پس واشنگتن تلاش های جدی برای پررنگ تر شدن چالش ها و به تبع آن وقوع بحران بهداشتی و سلامت ناشی از شیوع کرونا در سایه تداوم تحریم‌ها را در دستور کار دارد تا از هم اکنون گسل حاکمیت و دولت با مردم در ایران جدی تر شود. متاسفانه این واقعیت را هم باید دید در کشور چالش ها و مشکلات بهداشتی و معیشتی در کنار هم سبب شده که روز به روز میزان انتقادات،  واکنش‌های منفی و مهمتر از آن عدم اعتماد جامعه نسبت به عملکرد مسئولین پررنگ‌تر شود و این یک زنگ خطر برای مقامات داخلی است. به هر حال باید این را گفت که نمی‌توان با شعار نمی توان چالش های کنونی حوزه بهداشت و درمان و به خصوص معضلات اقتصادی و معیشتی ناشی از تداوم شیوع کرونا را مدیریت کرد. آن هم در شرایطی که متاسفانه کشور با معضل مضاعفی به نام سیاست فشار حداکثری آمریکا مواجه است. بنابراین باز هم گفته های پیشین خود را در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی را مطرح تکرار می کنم که ما هیچ راهی به جز «مذاکره با آمریکا» برای برون رفت از این چالش نداریم. 

البته برخی از دلواپسان این جمله من را عَلَم نکنند و دوباره به نام عزب زده، وابسته به فلان و یا بهمان کشور اروپایی و یا خائن، من را مورد هجمه قرار دهند. گفته من برای پیگیری مذاکرات با آمریکا دارای تعریف، چارچوب و برنامه‌ریزی خاصی است. ما هم به اندازه تمام ایرانیان دوست دار و نگران کشورمان هستیم. ما هم قلبمان برای ایران می تپد. لذا نباید به واسطه تجربه تلخ برجام از مذاکره و دیپلماسی عقب‌نشینی کنیم. ما هیچ راهی جز دیپلماسی و مذاکره برای تحقق منافع خود، آن هم در این برهه حساس و بحرانی کرونایی نداریم. البته مذاکره به معنای دادن تمام امتیازات به آمریکا و غرب نیست، بلکه تهران با یک هوشمندی سیاسی، برنامه ریزی دقیق و با در نظر گرفتن تمام ابعاد و نیز درس عبرت گرفتن از برخی کم کاری های برجام باید از امتیازات خود، به خصوص امتیاز نفوذ در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه نهایت استفاده را در مذاکرات ببریم. اگر ما در تمام طول این سال ها به ویژه در یک دهه اخیر به دنبال پررنگ کردن نفوذ خود در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن و دیگر کشورها بوده ایم، اکنون فرصت مناسبی برای بهره‌برداری از این امتیاز نفوذ است. اگر نتوانیم از این برگه برنده نفوذ منطقه ای خود در راه کسب منافع کشور استفاده کنیم پس این نفوذ منطقه ای ما، آن هم با این میزان از هزینه های مالی، انسانی، تسلیحاتی و لجستیکی، آن هم در این دوره تحریم که بار هزینه ها چند برابر کرده است به چه درد می خورد؟! نفوذ ایدئولوژیک و گسترش انقلاب مادامی که در بردارنده منافع کشور نباشد، توجیهی برای ما ندارد. ضمن این که تحرکات معنادار امارات متحده عربی در سوریه و باز شدن سفارت ابوظبی در دمشق نشان می دهد که تلاش های جدی برای بازگشت سوریه به دنیای عرب و فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی ایران در دستور کار است. نمونه همین تلاش ها می تواند برای یمن، لبنان، فلسطین و عراق در دستور کار قرار گیرد. پس نباید با بینشی سطحی فکر کنیم که نفوذ منطقه‌ای ما در خاورمیانه ابدی خواهد بود.

به نفوذ منطقه‌ای ایران اشاره داشتید. در این استان و علیرغم فضای شیوع کرونا اخیرا زمزمه تنش‌هایی میان ایران و ایالات متحده آمریکا، به خصوص در خاک عراق بعد از انتصاب عدنان الزرفی شنیده شد. البته در کنار آن چهارشنبه هفته گذشته نیز فضاسازی های رسانه ای گسترده ای برای برخی اقدامات مانند گشت زنی ۱۱ شناور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کنار ناوهای آمریکایی پولر، پال همیلتون، فایربولت، سیروکو، رنگل، و یو اس سی جی سی مائوی در آب‌های بین‌المللی و همچنین ورود به محدوده ۱۰ یاردی (حدود ۹ متری) کشتی «مائوی» شکل گرفت که کماکان نیز ادامه دارد. پیرو این فضاسازی ها مایک پمپئو، وزیر امور خارجه طی سخنانی صراحتاً از برگزاری جلساتی در وزارت دفاع این کشور به منظور بررسی واکنش‌های مناسب در قبال این اقدام سپاه سخن گفت. حتی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید برخورد قاطع با دست اقدامات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را خواستار شد. مضافا دیوید نورکیست، معاون وزیر دفاع ایالات متحده هم در این راستا عنوان کرده آنهایی که فکر می کنند بخاطر مشغول شدن ما با کرونا، الان زمان درگیر شدن با ارتش آمریکا است، به طرز خطرناکی در اشتباه هستند. ارتش ما آماده دفاع از مردم و منافع کشور است. حال با این اوصاف آیا این شرایط در موازنه قوا میان تهران و واشنگتن به نفع ایران در فضای کرونایی موثر خواهد بود؟

خیر نه تنها این دست اقدامات ما در موازنه قوا میان تهران و واشنگتن به نفع ایران در فضای کرونایی موثر نخواهد بود، بلکه کمک شایانی به فضاسازی مد نظر ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و عربستان در نشان دادن ایران به عنوان تنها بازیگر مخرب در امنیت منطقه غرب آسیا و خلیج فارس است. این یک گل به خودی است. از طرف دیگر چون برخی شرایط در همان چهارچوب گذشته پیگیری می‌شود، قطعاً نمی‌تواند باعث تغییر رفتار در ایالات متحده آمریکا شود. متاسفانه تنش های اخیر در عراق و همچنین اقدام تحریک آمیز چهارشنبه گذشته ما در خلیج فارس به فضاسازی‌های مد نظر آمریکا و تخریب چهره ایران در جهان کمک می کند و به همان میزان تلاش های دیپلماتیک وزارت امور خارجه و دیگر نهادها را به منظور شکستن فضای تحریم های آمریکا به حاشیه می‌برد. مادامی که ایران در حوزه نفوذ منطقه‌ای خود دست به تغییر رفتار نزند، آمریکا دلیلی برای تعدیل و یا تعلیق بخشی از تحریم‌های خود در خصوص ایران نمی بیند. این یک واقعیت انکار ناپذیر است. لذا نمی‌توان از یک سو به فکر تنش با آمریکا بود و از سوی دیگر امیدی به شکسته شدن فضای تحریم ها داشت. اگرچه اقدام و تحرکات ایران در عراق به تنش نظامی با آمریکا منجر نشده و زمینه های برخورد میان تهران و واشنگتن در عراق کاهش پیدا کرده و همچنین گشت زنی های شناورهای سپاه پاسداران در آب‌های خلیج فارس تبعاتی برای کشور در پی نداشته است، اما اتفاقا همین دست اقدامات ما باعث می شود که کاخ سفید برخی تلاش های خود را برای ممانعت از رسیدن منابع نقدی به ایران را توجیه پذیر جلوه دهد و جامعه جهانی را به این باور برساند که قطعاً هدف تهران از دستیابی به این پول های نقد، چه در قالب وام ۵ میلیارد دلاری از صندوق بین‌المللی پول و چه در قالب خارج کردن برخی از منابع مالی بلوک شده ایران در دیگر کشورها مانند پرونده «کلیر استریم» برای مدیریت بیماری کرونا و حل چالش‌های اقتصادی نیست، بلکه ایران این منابع را در دیگر حوزه‌های مد نظر خود برای تنش با آمریکا، کشورهای عربی و به خصوص اسرائیل به کار خواهد برد. اینجاست که صدای همراهی و حمایت جهان از ما در شکسته شدن فضای تحریم ها کمتر و کمتر شنیده خواهد شد.

اما برخی وقایع نشان از این دارد که بازی واشنگتن هم در قبال تحریم های ایران در دوران کرونا متفاوت از گذشته پی گرفته خواهد شد. در این رابطه وزارت خزانه‌داری آمریکا، روز پنجشنبه ۲۸ فروردین فکت‌شیت (برگه اطلاعاتی) را منتشر کرد تا درباره مجوزها و معافیت‌های این نهاد در زمینه تحریم‌هایی که بر کشورهایی مانند ونزوئلا، کره شمالی و به خصوص ایران دارد، توضیح دهد. چنان که وزارت خزانه‌داری آمریکا در توضیح این فکت‌شیت آورده، نکات مطرح شده مشخصاً اقتضائات و وضعیت موجود را پیرامون مجوز و معافیت‌هایی که برای تجارت اقلام بشردوستانه مورد نیاز در دوران شیوع کرونا لازم است، روشن می‌کند. در همین فکت شیت تأکید شده است که صادرات محصولاتی چون ماسک‌‌های مخصوص (N95, N99, N100)، انواع مشخصی از دستگاه تنفس مصنوعی (ونتیلاتور) و دیگر امکانات به یک کشور تحت تحریم مانند ایران مجاز تلقی می شود. آیا این اقدام نشان نمی دهد که تهران توانسته است کاخ سفید را ذیل اقدامات میدانی خود در منطقه و نیز تحرکات دیپلماتیک کرونایی تحت فشار بگذارد که ناچار به در نظر گرفتن این معافیت ها شده است؟

بله اگر چه ذیل گفته شما وزارت خزانه داری آمریکا در سایه مواضع خود عنوان کرده اند که صادرات محصولاتی چون ماسک‌‌های مخصوص (N95, N99, N100)، انواع مشخصی از دستگاه تنفس مصنوعی (ونیتلاتور) و دیگر امکانات به یک کشور تحت تحریم مانند ایران مجاز تلقی خواهد شد. اما این را هم باید گفت که هر درخواستی برای در اختیار گرفتن این امکانات باید توسط آژانس فدرال مدیریت اضطراری (فیما) نیز بررسی ‌شود تا درباره لازم بودن یا نبودن آن محصول در خود آمریکا نظر داده شود؛ البته این بررسی تازه از سوی «فیما» تنها شامل درخواست مرتبط با کشورهای تحت تحریم نیست، بلکه شامل همه درخواست‌های صادرات از آمریکا می‌شود. حال در شرایطی که کشور با برخی اقدامات میدانی خود در منطقه به خصوص عراق و خلیج فارس به دنبال تقابل با ایالات متحده آمریکا در همه عرصه ها است به نظر شما آیا کاخ سفید اجازه خواهد داد این امکانات به دست ایران برای مقابله با کرونا برسد، آن هم در شرایطی که ذیل تحلیل قبلی خودم معتقدم که آمریکا به دنبال ایجاد بحران در حوزه بهداشت و درمان کشور در تقابل با کرونا است؟! پس باز هم تکرار می کنم مادامی که ایران دست به تعبیر رفتارهای خود و کم رنگ کردن تنش با آمریکا، اسرائیل و عربستان در منطقه نزند، واشنگتن هیچ گونه تغییری در رفتار خود برای افزایش تحریم ها و فشارها بر ایران نخواهد داشت. اگر چه کاخ سفید به دنبال برخی اقدامات نمایشی برای کاهش انتقادات رسانه‌ای و سیاسی داخلی و بین المللی در خصوص حمایت از مردم ایران و مسائل حقوق بشری است، اما در مقام عمل هیچ اتفاقی نمی افتد، مگر آنکه ایران دست به تغییر رفتار بزند. پس نمی شود دست به تحریک آمریکا زد و تلاش برای رفع تحریم داشت. اینجا است که لزوم پیگیری پروسه مذاکره پررنگ‌تر می‌شود. نمی توان مملکت را با شعار، آن هم در شرایط بحرانی اداره کرد. 

اگر پیرو نگاه شما تنها راه برون رفت از چالش های کنونی مذاکره است و نمی توان با شعار کشور را در این وضعیت اداره کرد، با متر و معیارتان برجام هم به دنبال برخی شعارها شکل گرفت، اما نه تنها آن شعارها محقق نشد که حتی اکنون خود برجام هم به شعار بدل شده است؟

اشتباه نکنید برجام شعار نبود، بلکه شعارش کردند. آیا تلاش های دیپلماتیک فشرده، پیچیده و سخت مقامات ما طی دو سال، آن هم با شش ابر قدت جهانی برای رسیدن به توافقی در خصوص برنامه فعالیت های هسته ای ایران شعار بود؟‍! چون اگر شعار بود که نیاز به این همه رفت و آمد، چانه زنی، بحث،  تفسیر سیاسی – حقوقی و جدل بر سر بندها توافق برجام نبود. آیا شکستن تمامی قطعنامه های شورای امنیت و قطعنامه های سازمان ملل با محوریت برجام هم شعار بود؟! آیا گشایش اقتصادی ایران بعد از عملیاتی شدن برجام شعار بود؟ آیا خروج کشور از انزوای سیاسی و دیپلماتیک جهانی و بازگشت به مناسبات بین المللی، ذیل تحقق توافق هسته ای شعار بود؟! و هزاران سوال دیگری از این دست؟! پس اشتباه نکنید برجام شعار نبود، بلکه برخی مخالفان آن قدر با مواضع، سخنان و عملکرد مخرب خود، چه در قبل از برجام و چه در حین مذاکرات و چه در دوران عملیانی شدن برجام ساز مخالفشان را زدند ‌و موشک شعار نویسی شلیک کردند که برجام هم شعار شد. باید بپذیریم آقایان تصور کرده اند که هم می توانند با همان نگاه سابق خود که قطعنامه پشت قطعنامه و تحریم پشت تحریم را برای کشور به ارمغان آورده می توانند به گونه ای عمل کنند که در عین حال از مواهب توافق هسته ای، به خصوص مزایای اقتصادی و تجاری برجام هم به صوت همزمان بهره مند شوند. این آقایان یا خود را خیلی باهوش و دست بالا گرفته اند و تمام جامعه جهانی را احمق فرض کرده اند و یا این که با همان تنگ نظری و عدم شناخت به مناسبات سیاسی جهان می نگرند؛ نمی شود با شعار محور مقاومت، تقابل با امریکا و انجام اقداماتی در برخی کشورها به خصوص اقدامات این روزهای عراق از مواهب همزمان برجام استفاده کنیم. 

نکته بسیار مهم تر دیگر به این واقعیت بازمی‌گردد که اگر جمهوری اسلامی ایران دل به این خوش کرده که دموکرات‌ها و جو بایدن در انتخابات پیروز شوند، اولا تحقق این امر بسیار دور از واقعیت است. در ثانی حتی در صورت پیروزی جو بایدن، دولت جدید با محوریت دموکرات‌ها رفتار دولت باراک اوباما را در خصوص ایران و برجام پیاده نخواهد کرد. چون مادامی که تغییر رفتاری در ایران شکل نگیرد، دست جو بایدن به عنوان رئیس جمهوری احتمالی آمریکا آن هم برای سال آتی میلادی به منظور پیگیری مذاکرات با ایران بسته خواهد بود. پس اولویت تغییر رفتار ایران است. پس چرا به جای امید بستن واهی به جو بایدنی که احتمالا در انتخابات پیروز نخواهد شد و حتی در صورت پیروزی حدود یک سال دیگر این دولت روی کار خواهد آمد. آن هم اگر سیاست دولت اوباما را در قبال ایران پیاده کند یا نکند، چرا از هم اکنون با خود دولت دونالد ترامپ وارد مذاکره نشویم؟!  

در راستای تاکید چند باره شما بر لزوم مذاکره با ایالات متحده آمریکا آیا این مسئله در فضای واقعی سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی کشور، آن هم بعد از اقدام واشنگتن در ترور سردار سلیمانی که به رادیکال تر شدن شرایط انجامیده است، می‌تواند در دستور کار تهران قرار گیرد؟

ما در یک شرایط بسیار بغرنج، پیچیده و حساسی قرار داریم که هر لحظه می‌تواند کشور را بن بست و بحران بکشاند. بنابراین نمی توان این مسئله را در یک سطح خُرد و سطحی دید. ما باید یک نگاه کلان و گسترده به منافع ملی داشته باشیم. باید ما یک نگاه هزینه و فایده را در نظر بگیریم. باید یک بار برای همیشه بررسی کنیم که آیا هزینه های تقابل ایالات متحده آمریکا در این چهل سال بیشتر از فایده آن بوده است و یا کمتر از فایده آن. چون واقعیت‌های تلخ امروز کشور نشان می دهد که ما در این شرایط نه می توانیم به درآمدهای حاصل از فروش نفت به واسطه تحریم‌های ایالات متحده آمریکا و کاهش شدید بهای نفت در بازارهای جهانی به واسطه جنگ نفتی نمایشی عربستان و روسیه با مدیریت آمریکا نگاه داشته باشیم و نه درآمدهای مالیاتی ما در بودجه به واسطه رکود احتمالی ناشی از تعطیلی کسب و کارها در سایه تداوم شیوع کرونا محقق خواهد شد. پس اکنون کشور در یک بزنگاه و وضعیت حساسی قرار دارد که هر تصمیم اشتباه می تواند کشور را تا لبه نابودی پیش ببرد. بله من هم در راستای نکته شما معتقدم اقدام به شدت شرم آور و مذبوحانه آمریکا در ترور سردار سلیمانی وضعیت تنش میان ایران و ایالات متحده آمریکا را پیچیده تر، بغرنج تر و عمیق تر کرده است، اما وضعیت کشور در سایه اقتضائات بهداشتی و اقتصادی حکایت از آن دارد که ما باید در یک نگاه اهم و فی الاهم به فکر جان، مال و زندگی مردم باشیم. چرا با این دست سیاست ها و رفتار ها نمی توان کشور را تا ابد و به خصوص در سال جاری اداره کرد. ما باید گام بزرگ در تغییر رفتار و مذاکره با آمریکا برداریم.

اما نکته بسیار مهم تر ناظر بر این واقعیت است که در سال ۹۲ حتی با شعار نرمش قهرمانانه باز هم توجیهی کامل برای مذاکره با ایالات متحده آمریکا میان برخی از جریان های سیاسی شکل نگرفت. به نظر شما اکنون با چه شعار دیگری ایران می تواند مسئله مذاکره مستقیم با آمریکا را در دستور کار قرار داد. اگر چه باز هم معتقدم که اساساً مسئله مذاکره با آمریکا به این زودی ها و مخصوصاً با دولت دونالد ترامپ محقق نخواهد شد؟

ببینید به نظر من مشکلات کشور به شدت بغرنج تر و عمیق تر از سال ۱۳۹۲ و زمانی است که حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. بنابراین ما از مسئله نرمش قهرمانانه عبور کرده ایم. چون مشکلات ما از سال ۱۳۹۲ جدی تر است. آیا دلیلی برای توجیه مذاکره با آمریکا بهتر از رصد شرایط فعلی کشور، هم در حوزه بهداشت و درمان و هم در حوزه اقتصاد و معیشت وجود دارد؟ پس بهترین توجیه همین شرایط کنونی کشور است؛ کشوری که برخی از آقایان داعیه دلسوزی آن را دارند. ما باید این را در نظر داشته باشیم که حتی در صورت کنترل بیماری کرونا با وضعیت پیچیده‌تر و بغرنج در حوزه معیشتی به خصوص در ۶ ماهه دوم مواجه خواهیم بود. البته من معتقدم این چالش ها قبل از ۶ ماه دوم ظهور پیدا خواهد کرد. غرض آیه یاس خواندن نیست، بلکه دیدن واقعیات است. ضمن اینکه امام راحل در زمان خود صراحتا نیز عنوان کردند که اگر نمایندگان مجلس با مذاکره مستقیم با آمریکا موافق باشند، این امر می‌تواند در دستور کار قرار گیرد. مضافا اینکه بنیانگذار انقلاب عنوان کرده است که دشمنی ما با آمریکا نمی تواند تا ابد ادامه داشته باشد. پس می‌توان ذیل همین دو نکته بسیار مهم، اولاً مجوز مذاکره با ایالات متحده آمریکا را از طریق مجلس پیگیری کرد تا نیازی به شعار و یا چراغ سبز در این خصوص نباشیم و از آن مهمتر اساسا مسئله مذاکره با آمریکا دیگر یک قبح سیاسی و دیپلماتیک تلقی نشود.

حال به نظر شما با مجلس یازدهم و آن شاکله سیاسی که اکثریت کرسی هایش به جریان اصولگرای تندرو تعلق دارد می توان این اقدام (مذاکره با آمریکا) را از طریق مجلس پیگیری کرد؟

نگاه من فراجناحی است. من نمی خواهم شرایط حاد کشور را در حد بازی های بیهوده و ناتمام جریان های سیاسی، احزاب و شخصیت‌ها تقلیل دهم و یا شرایط ملتهب و خاص کنونی کشور در حوزه سیاست خارجی را به مواضع پوچ سیاسی داخلی گره بزنم. چون مسئله ما مسئله کلان دیپلماتیک کشور و رسیدن به منافع ملی ایران از طریق سیاست خارجی است، نه بازی‌های سیاسی کودکانه احزاب و نگاه های پیش‌پاافتاده شخصیت ها و برخی از آقایان که توئیت می زنند ما به دنبال کمک به مردم ایالات متحده آمریکا هستیم. همین دست مواضع، آن هم از جانب کسانی که به اصطلاح خود را ریش سفید مجلس آتی می دانند، نشان می‌دهد وضعیت اسف‌بار مجلس یازدهم چه آینده‌ای برای کشور رقم می‌زند. اتفاقاً در سایه همین نگرانی است که من معتقدم باید راهکار جدی و اساسی برای رفع مشکلات کشور را در دستور کار قرار داد. چون نمی‌توان به مجلس یازدهم و این دست مواضع مضحک آقایان دل خوش کرد. اتفاقا من معتقدم مجلس یازدهم به شدت عقب افتاده تر از مجلس دهم خواهد بود. چون این مجلس به فکر بازی های سیاسی، جناحی، حمله به دولت و مهمتر از آن زمینه سازی برای به قدرت رسیدن برخی اشخاص در دولت سیزدهم در سال  ۱۴۰۰ شمسی است، نه حل مشکلات کشور در سال جاری. حال شما قضاوت کنید که ما باید نگاهمان به بازی های کودکانه سیاسی و حزبی باشد و یا مسائل کلان دیپلماتیک و منافع کشور را ببینیم.

کلید واژه ها: علی بیگدلی ایران آمریکا تحریم ایران ویروس کرونا


( ۹ )

نظر شما :

hiwa ۳۰ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۱:۱۸
اول این که نظام باید اعلام کند پذیرش راه حل دو کشوری (اسراییل/فلسطین) را در صورت دادن امتیازات متقابل از سوی غرب به رسمیت می شناسد و آن را اعلام کند. دوماً با توجه به این که امریکا اجازه نخواهد داد برتری هسته ای اسراییل در منطقه به خطر بیفتد و حتی مدل هسته ای ژاپن برای ایران را نخواهد پذیرفت پذیرش کاهش شد سطح غنی سازی (آن هم برای حفظ آبرو) در صورت گرفتن امتیازات از غرب را در دستور کار قرار دهد.سوم این که در زمینه موشکی نیز می توان برد زیر ۲۰۰۰ کیلومتر مشروط به بازسازی و تقویت نیروی هوایی را تعهد داد. در ازای اینها می بایست رفع مشکلات تحریمی و بازگشت کامل ایران به جامعه جهانی درخواست شود. پس از حل مسائل با امریکا ، مسائل ایران با کشورهای عربی و همسایه خود به خود حل خواهد شد و ایران دست بالاتر را خواهد داشت. باید توجه کرد که هیچ تعهدی برای ما و لو آنکه رسماً تعهد داده باشیم تا زمانی است که امریکا قدرت اول جهان است. ده سال دیگر بنا بر منافع کشور شاید نیازی به ماندن در این گونه تعهدات نباشد و همانطور که امریکا از برجام خارج شد ما نیز می توانیم تعهدات هسته ای را بر هم بزنیم و در صورت لزوم هر چه منافعمان اقتضاء کرد بکنیم.
افخمی ۳۰ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۱:۵۱
شانس آوردیم این جناب کاره ای نیست.
مسعود ۳۰ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۲:۰۰
از این همه " قیل و قال" بگذریم ! اصل قضیه این است که آمریکا در رابطه با ایران و مذاکره با ایران صادق نیست و به دنبال اهداف دیگری است ! آنهایی که آمریکایی شناسی و دشمن شناسیشان ضعیف است می خواهند ایران را به دام آمریکا بیندازند! اگر به دام دشمنی سفاک مثل آمریکا افتادید دیگر خلاصی یا ممکن نیست یا چنان هزینه ی گذافی دارد که مپرس! قضیه خیلی ساده است آمریکا می خواهد جمهوری اسلامی نباشد! اگر باشد چیزی از محتوی اسلامی در آن نباشد و از عنصر انقلابیگری و پیشوایی امت اسلامی خالی باشدو جمهوری اسلامی چون حکومت قذافی در لیبی یا جمهوری اسلامی پاکستان یا جمهوری اسلامی افغانستان باشد!
ناشناس ۳۰ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۴:۵۰
hiwa نقد بدیم،نسیه بگیریم؟اساسا چرا باید از حقوقمان کوتاه بیایم و ما به ازاش وعده هایی تحویل بگیریم؟حالا فرضا از حقوقمان کوتاه بیایم،شما فکر کردید اونا اینقدر نادان هستند که این فرصت رو بدن که اگر اونا از تعهداتشان سرپیچی کردن ما هم سرپیچی کنی؟خدارو شکر عاقلانی هستند که اینجوری فکر نمیکنند.
ناشناس ۳۰ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۵:۰۲
اساسا یه عده اگه شهاب سنگ هم به زمین بخوره،معتقدن راه حلش مذاکره با آمریکاست
به مسعود ۳۰ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۵:۵۰
آقا مسعود می شود عنصر انقلابی گری مد نظر خود را تعریف کنید؟ می شود بفرمایید پیشوایی امت اسلامی ما که شما ادعا می کنید کجاست و نمود آن چیست؟ مگر حماس که گمان بردیم یار غارمان است، بر سر بزنگاه ، داعش و جبهه النصره را بر ما و حزب الله و بشار اسد ترجیح نداد؟ و به نظرتان آیا راهی وجود ندارد که منافع ایران و شیعیان منطقه حفظ شود تا زمانی که زمینه وحدت واقعی مسلمین فراهم شود یا گمان می کنید هزینه دادن فقط باید برای ملت ایران و شیعیان منطقه باشدو در عوض سایرین حتی با اسراییل علیه ما متحد شوند چرا که دشمنی با شیعیان را واجب تر از دشمنی با اسراییل می دانند ( توجه کنید که ما دم از دولت های اسلامی می زنیم اما هواره دعا می کنیم که در کشورهای سنی، لاییک ها حاکم باشند چرا که امثال اسلامگرایانی چون محمدمرسی و داعش و جببه النصره و اردوغان و حماس و ... امتحان خود را پس داده اند!)
از hiwa به ناشناس 14:50 ۳۰ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۹:۲۶
اول این که مشخص است که شرایط نه جنگ نه مذاکره مدت زمان زیادی دوام نخواهد آورد. دوم اینکه چرا دخالت بیش از حد در مسائلی که به منافع ملی ما ارتباطی ندارد و موجب ضرر و زیان کشور است را جزء حقوق خود می دانید؟ سوم این که بارها مسئولین در کشور گفته اند که به دنبال سلاح هسته ای نیستند ( که ای کاش بودند که همه می دانیم که غرب زبان زور را به خوبی می فهمد ) درواقع پس فرقی میان غنی سازی 1000 سو با غنی سازی 1000000 سو برایمان وجود ندارد. مهم اصل غنی سازی و تداوم کار بر روی توسعه سانتریفیوژهای جدید است که هرگز و هرگز و هرگز نباید مورد معامله قرار گیرد. چهارم این که مسئولین بارها گفته اند که دنبال موشک قاره پیما نیستند پس همین برد 2000 کیلومتر کافی است و درو واقع یک امتیاز الکی است که به امریکا داده می شود! پنجم این که درواقع هیچ چیزی نداده ایم که نگران باشیم و مگر حالا که چند هزار سانتریفیوژ می چرخد چیزی داریم؟ و اگر این چند هزار به چند صد کاهش یابد چه می شود؟. ششم این که از فرصت برجام استفاده ای نشد و می بایست طرحی برای استفاده از فرصت جدید داشته باشند هفتم و مهمتر از همه اینکه تمام تعهدات ما تا فقط تا زمانی است که امکان چانه زنی پیدا کنیم آنگاه که امریکا از این شرایط امروزش خارج شد و جهان چند قطبی پدیدار شد بنای ناسازگاری بگذارند و هر محدودیتی که با منافعمان سازگار نبود را کنار بگذارند
خسرو ۳۰ فروردین ۱۳۹۹ | ۲۱:۳۴
علی بیگدلی سیاستمدار کار کشته ای است که همه چیز را صریح و بی پرده ومنطقی مطرح کرد ، آنهایی که سعی دارند جنگ و درگیری را بهتر از مذاکره جلوه دهند صادق نیستند زیرا ضعف کشور وفقر ملت تا کنون هیچ کشوری را قدرتمند و خوشبخت نکرده است ، تردید نکنید که برخی از عناصر بد نیت ، دوست دارند برای رسیدن به امیال شیطانی(تجزیه کشور ) خود ، ایران را درگیر جنگ واختلاف کنند ، چون دیدند که بعد از رفراندوم اقیلم شمال عراق چگونه توسط ایران سرکوب ومضمحل شدند و حتی اسراییل نتوانست کمکشان کند
پارسی ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۰۰:۳۵
آدم گرسنه دین و ایمان ندارد ، استاد بیگدلی با شناخت و تجربه ای که داردواقعیت ها و روزهایی را پیش بینی میکند که اگر مذاکره صورت نگیرد و تحریم هارفع نشود وقایع و اعتراضاتی در کشور شکل می گیرد که دیگر نه اثری از تاک می ماند و تاک نشان !!!حالا چه عده ای خوششان بیاید و یا خوششان نیاید البته واقعیت تلخ است .
محمد ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۰۰:۴۷
تا ما در منطقه خاورمیانه با وجود سوخت های فسیلی فراوان و موقعیت ژئوپولوتیک ممتاز قرار داریم و تا آمریکا این منطقه را کلید قدرت خود حداقل بر بخش اعظمی از مناسبات بین المللی می بیند هیچ مذاکره یا راه میانه ای بین ما و آمریکا وجود ندارد یا باید به اندازه ای قدرتمند شویم که کاری از دست آمریکا برنیاید یا اینکه باید تسلیم شویم مطمئنا مذاکره بر سر برگه های قدرت ما بر ضعف ما تنها خواهد افزود و در انتها نتیجه ی آن هم همان نتیجه ی مذاکرات منتهی به برجام و خروج آمریکا خواهد بود .
علي ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۰۲:۰۵
مطالب بسیارارزشمندوشایان توجهی است وآینده نگری برای ایران کاملاً درآن بصورت درست ومنطقی بیان شده است ازآقای بیگدلی تشکرمیکنم
میانجی ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۰۲:۲۲
تا وقتی توان مراقبت ازحقت را نداری مذاکره ، تفاهم ، قرداد آب در هاون کوبیدن است تکلیف پیمان بین شیر و خرگوش را حس گرسنگی شیر مشخص میکند و پیمان فی ما بین دم دست بودن خرگوش را برای شیر فراهم میکند باید بسیار قوی شویم تا بتوانیم از حقمان دفاع کنیم باور شیر نهایت اشتباه است
شیروانی ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۶:۰۷
عجیب است که عده ای گمان می کنند بودن در تحریم و عدم فروش سالی 60 میلیارد دلار نفت و عدم سرمایه گذاری و عدم رشد صادرات غیر نفتی و عدم رشد اقتصادی و رنج اقتصادی مردم ، کشور در مسیر قدرتمند شدن قرار گرفته است! ، اینان یا واقعاً نمی دانند یا وابسته به گروههای ضد ایرانی و تجزیه طلب هستند که برآنند تا از نمد مشکلات سیاسی و فروپاشی اقتصادی و احیاناً درگیری نظامی با امریکا برایشان کلاهی بافته شود.
ایرانی ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۶:۵۶
پاسخ به مسعود : نظر شما نظر اینجانب هم هست ، تمام بهانه گیری ها برای این است که مدل لیبی را برای ایران پیاده کنند ، یکبار ندیدم این نویسنده ویا نویسنده های دیگر بگویند نیروهای ارتش امریکا در افغانستان و عراق چه غلطی میکنند یا اشاره ای کنند به تعداد کودتا هائی که امریکا در کشورهای مختلف براه انداخت تا حکومت دست نشانده مطبوع خود را داشته باشد ، نمونه اش در ایران کودتای ننگین ۱۹۵۳ و شکست دولت قانونی مصدق و باز گرداندن شاه و محروم کردن مردم از دمکراسی حتی بشکل نیم بند برای سالها ، و هزاران توطئه دیگر در چهل سال گذشته که همه و همه به شکست انجامید ، یکبار ندیدم نویسنده ای بگوید بعد ترور شهید قاسم سلیمانی آنهم در خاک کشورعراق آیا جائی هم برای مذاکره باقی مانده ؟ و آنهائی که در این صفحه حرفشان را با کلمه نظام شروع میکنند هنوز یاد نگرفتند که نام کشور ما ایران است ، هنوز یاد نگرفتند که خود اسرائیل موجودیت دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل را قبول ندارد بعد از ایران توقع دارند که فلان بهمان کند .
هیوا در پاسخ به ایرانی ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۰
مشکل این است که تمایلی ندارید که علت العلل دشمنی امریکا با ایران را بفهمید و گمان می کنید می شود هم در قضیه عرب و اسراییل کاسه داغتر از آش بود و هم از مواهب ارتباط با دنیا بهره برد! اینکه اسراییل و فلسطین می خواهند یک کشور یا دو کشور داشته باشند نباید سبب تحریم و زجر اقتصادی مردم ایران و تباهی آینده فرزندان این کشور شود. منظور این است که لزومی ندارد کاسه داغتر از آش باشید. و حرف از کودتای ۲۸ مرداد؟ چرا بخاطر چالدران با ترکها سرشاخ نمی شوید؟ چرا به خاطر حمله اسکندر با یونان درگیر نشویم؟و چرا امثال شما با انگلیس مشکل ندارید؟ مگر نقش انگلیس در ۲۸ مرداد کمتر از امریکا بود؟ و چرا با فرانسه مشکل ندارید که از خیانت در زمان قاجار تا خون آلوده تا مشارکت در ساخت سلاح هسته ای برای صدام تا تامین انواع سلاح های متعارف و نامتعارف برای صدام تا خیانت خودروسازانش تا باجگیری های برجام را در کارنامه دارد؟ مگر می شود آینده کشور را به تخیلات و تنفر و احیاناً عشق شما به مصدق دوستی گره زد؟ و مگر صدام ۴۰۰ هزار نفر از مردم ما را نکشت؟ و مگر فراموش کرده اید که چطور با صدام مذاکره کردند و بر دماغش بوسه زدند؟
hiwa در پاسخ به ایرانی ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۶
پذیرش راه حل دو کشوری یعنی به رسمیت شناختن هر دو طرف و متعهد شدن به عدم نابودی یکی از طرفین درگیری اسراییلی و فلسطینی و این به معنای بیرون کشیدن کشور از زیان های غیرقابل تحمل به اقتصاد کشور است. خود فلسطینیان و تمام کشورهای عربی خواهان تشکیل فلسطین جدای از اسراییل هستند ، حالا یکی مثل حماس مرزهای ۱۹۶۷ را قبول دارد و در منشور جدیدش اعلام می کند و یکی به کمتر هم راضی است و این یعنی راه حل دو کشوری. مشکل شما این است که شاید بعلت اینکه اخبار را کاملاً یک طرفه دریافت کرده اید و از خواست فلسطینیان اطلاع درستی ندارید.
سهراب ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۲:۱۰
تقریبا جواب همه این مباحثات در این جمله کسینجر هست که "ایران باید تصمیم بگیرد که ایا یک کشور هست یا یک نهضت ازادی بخش" کشورها بر اساس منافع رفتار میکنند نهضت ها بر اساس ارمانها و شعار.
پاتریوت ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۴:۵۲
آیا نباید فکر کنیم که شاید کسانی که تداوم وضع کنونی را می خواهند مغرض و وابسته به سرویس های کشورهای رقیب باشند؟ میانگین رشد اقتصادی دهه ۹۰ کشور صفر است. این به نفع چه کسی است؟