آینده روابط آمریکا و عربستان در سایه یک قتل

جمال خاشقجی آخرین قربانی بهار عربی است

۰۹ آبان ۱۳۹۷ | ۱۰:۱۴ کد : ۱۹۷۹۸۳۳ خاورمیانه انتخاب سردبیر
صلاح الدین خدیو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: خاشقجی با همه تناقض هایی که به عنوان یک شخصیت آزادیخواه و دمکرات دارد، برگردانی از تضادهای این بهار خزان زده است.
جمال خاشقجی آخرین قربانی بهار عربی است

نویسنده: صلاح الدین خدیو، کارشناس مسائل بین الملل

دیپلماسی ایرانی: نشریه آمریکایی استرانفورد قتل فجیع جمال خاشقجی را یادآور تراژدی کشته شدن توماس بکت، قدیس اسقف اعظم کلیسای کانتربری، به دست هنری دوم، پادشاه بریتانیا، در قرن دوازدهم دانسته است.

توماس بکت هنگامی که  بر سر حقوق کلیسا با پادشاه دچار اختلاف شد، عمری دوستی با شاه و خدمت به دربار نتوانست جانش را نجات دهد.
پرداختن ظریف استرانفورد به پایان تراژیک خاشقجی حاوی اشاره به چند دهه دوستی و قرابت وی با حکومت کشورش و دربار سعودی در کسوت یک روزنامه نگار ممتاز و مورد اطمینان است. به گونه ای که وی حتی در دوران تبعید خودخواسته اش هم حاضر نبود خود را اپوزیسیون دولت سعودی بنامد و بیشتر تمایل داشت به عنوان یک فعال طرفدار پلورالیسم و آزادی مطبوعات شناخته شود.

خاشقجی البته علی رغم برخی تمایلات اسلام گرایانه هیچ تعلقی به گروه اخوان المسلمین نداشت و به عنوان مثال شاخه مصری این سازمان را به دلیل نقش مستقیم و غیرمستقیم آن در بازگشت دیکتاتوری به مصر پس از کودتای سیسی سرزنش می کرد.

لوموند در تعبیری جالب این روزنامه نگار بخت برگشته را آخرین قربانی بهار عربی خوانده است: تقلای ملت های عرب برای رهایی از دهه ها استبداد و دیکتاتوری که با شعار "ملت سقوط نظام را می خواهد" شکوفا شد و با همان سرعت اسیر رقابت مرگبار ژئوپولتیک میان ایران و عربستان و ترکیه و خیانت و مماشات دولت های غربی و فقدان زمینه های داخلی فرهنگی و سیاسی مناسب شد و به خزانی زودهنگام مبدل شد.

خاشقجی با همه تناقض هایی که به عنوان یک شخصیت آزادیخواه و دمکرات دارد، برگردانی از تضادهای این بهار خزان زده است.

به همین دلیل حادثه قتل او به بزرگترین زلزله سیاسی تاریخ معاصر سعودی تبدیل شده است: مهمتر از اشغال مسجد الحرام و حادثه یازده سپتامبر و آتش سوزی مدرسه دخترانه در سال 2002.

به عبارت بهتر این رودروترین مواجهه دولت سعودی با جامعه جهانی و به ویژه هم پیمانان غربی آن از زمان استقلال این کشور است و پرسش های بنیادینی را نیز برانگیخته است.

آینده روابط آمریکا و عربستان چه می شود و آیا این قتل می تواند سیاست واشنگتن را در این باره تغییر دهد؟

معروف است که در لابی های طرفدار عربستان در واشنگتن، رابطه دو کشور نمونه ای از یک ازدواج کاتولیکی خوانده می شود. یعنی ازدواجی بدون طلاق و محکوم به ادامه تا ابد!

این تعبیر البته پربیراه نیست. رابطه ای که 73 سال قبل با ملاقات فرانکلین روزولت و عبدالعزیز آل سعود آغاز شد، با وجود برخی فراز و نشیب ها، بدون وقفه ادامه یافته است.

طی دهه های گذشته اما جامعه عربستان به مدد درآمدهای نفتی به شدت متحول شده و از یک اجتماع محافظه کار سنتی به جامعه ای پویا و طالب تغییر و برابری تبدیل شده و این دقیقا نقطه عزیمت سیاست منطقه ای ریاض در سرکوب جنبش های دموکراتیک منطقه در اثر هراس از سرایت آنها به داخل است.

صد البته همین امر هم می تواند به پاشنه آشیل روابط قدیمی و استوار آن با ایالات متحده تبدیل شود. واشنگتن در سال های آتی و به ویژه پس از رسوایی اخیر به سختی می تواند، با این استدلال که شیوه حکمرانی و نظام حکومتی سعودی، سنتی درونزا و به صورت نسبی مورد رضایت جامعه محافظه کار این کشور است، خود را از انتقادات نقص حقوق بشر و دموکراسی در این کشور برهاند.

عربستان سالهای قرن بیست و یک که در عرصه بین الملل اعتماد به نفس بیشتری یافته بود، می کوشید مثال کلاسیک ازدواج کاتولیکی را با یک تعبیر نقیض جایگزین کند:

رابطه ما با آمریکا از نوع ازدواج اسلامی است که همزمان یک مرد به شرط رعایت انصاف و اعتدال می تواند تا چهار همسر اختیار کند، ما با روسیه، چین و اتحادیه اروپا هم روابط راهبردی و مستحکمی داریم!

این البته یک تعارف و بذله گویی سیاسی بیش نیست، ستون سیاست خارجی عربستان اتحاد راهبردی با آمریکاست. اتحادی که امروزه به شدت زیر سوال رفته و از قضا دوام آن در این روزهای سخت مدیون وجود رئیس جمهوری در کاخ سفید است که آشکارا ارزش های لیبرال دمکراسی را تحقیر می کند.

با این وصف این مانع از آن نمی شود که ژورنالیست های غربی این روزها تعبیر خاص خودشان را برای وصف ملاقات روزولت ـ ملک سعود بکار ببرند: آغاز رابطه فاوستی! 

یعنی آمریکا مانند فاوست در ازای گرفتن نفت، روح انقلاب 1776 خود را به شیطان فروخته است!

کلید واژه ها: بهار عربی جمال خاشقجی


( ۲ )

نظر شما :