قربانی بودن دولت روحانی در شرایط فعلی؟!

تنفر برخی ها در داخل از برجام به مراتب بیشتر از ترامپ و بولتون و پمپئو است

۱۰ شهریور ۱۳۹۷ | ۱۳:۰۰ کد : ۱۹۷۸۷۰۷ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
صادق زیباکلام در گفت و گویی با دیپلماسی ایرانی معتقد است زمانی که مشکلات، بحران و گرفتاری های ناشی از خروج آمریکا از برجام به واسطه رفتارهای بخش انتصابی کشور شکل می گیرد، این بخش انتخابی است که اکنون باید پاسخ گوی تبعات آن و مشکلات ۸۰ میلیون نفر ایرانی باشد، بدون آن که کسی بخواهد از تصمیمات غلط و رفتارهای بخش انتصابی که چه کرد با برجام، بازخواستی داشته باشد.
تنفر برخی ها در داخل از برجام به مراتب بیشتر از ترامپ و بولتون و پمپئو است

عبدالرحمن فتح الهی؛ عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – در شرایطی که اکثر جامعه دولت را در به وجود آمدن شرایط و مشکلات کشور به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی مقصر می داند، این سوال پیش می آید که به واقع سهم دولت در ایجاد شرایط و نا به سامانی های اخیر چه قدر است؟ از آن سو دولت تا چه میزان قربانی شرایطی است که در به وجود آمدنش هیچ نقش و دخالتی  نداشته است؟ آیا می توان در این شرایط به دنبال مقصر و مسبب گشت؟ اساسا می توان سهم هر دستگاه و نهادی مانند دولت را در به وجود آمدن این معضلات مشخص کرد؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی پی گرفته است که در ادامه می خوانید: 

با توجه به شرایطی که برای کابینه حسن روحانی به خصوص تیم اقتصادی وی در چند هفته اخیر پیش آمده که حتی کار به سوال از خود رئیس جمهوری هم کشیده شد و قرار است که دو وزیر دیگر (راه و صنعت) هم پای میز استیضاح حاضر شوند؛ اساسا تا چه میزان تصمیمات و رفتار غلط دولت را در به وجود آمدن این شرایط موثر می دانید و تا چه میزان هم دولت را قربانی تحریم ها می دانید؟

در پاسخ به سوال شما باید ابتدا به ساکن به خلاء موجود در سیستم جمهوری اسلامی ایران اشاره ای داشته باشم. در این سیستم ما با دو نهاد انتخابی و انتصابی مواجهیم. یکی از مهم ترین تفاوت های این دو ساختار این است که نهادهای انتصابی هم با فراغ بال بیشتر و در عین حال با قدرت به مراتب پررنگ تر از بخش انتخابی عمل می کنند و هم این که کوچک ترین بازخواستی در قبال عملکرد خود ندارند. به عبارت دیگر این ارگان ها و نهادها در قبال رفتار به شدت تنش زایشان، تصمیمات غلط خود و اقدامات چالش زایشان که کم هم نیست، به هیچ جایی مانند مجلس پاسخ گو نیستنند. اما در مقابل همه حساسیت ها روی نهادهای انتخابی کشور است. خوب اکنون بخش انتخابی و به خصوص دولت آقای روحانی سال گذشته به اتکای رای 24 میلیونی مردم روی کارآ‌مده است. اما این بخش و مخصوصا دولت باید در چارچوب قانون عمل کند و از خود اختیار عملی ندارد. منهای این، هر کاری که از دولت سر بزند و هر تصمیمی که بگیرد فورا بازخواست می شود. البته این نکته بسیار مثبت است. در این رابطه هم دو تن از وزیران دولت تا کنون نتوانستند از مجلس رای اعتماد مجدد بگیرند و خود روحانی هم بازخواست شد. اما مهمترین مساله که اینجا می تواند پاسخ گوی سوال شما باشد این است که راهکارهای کلان و استراتژی های کشور توسط بخش انتصابی گرفته می شود، اما زمانی که این راهکارها و رفتارهای بخش انتصابی مشکل ساز می شود، این بخش انتخابی است که باید پاسخگو باشد. مصداق عینی و بارز آن را در شرایط اخیر و به ویژه مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی در برجام و عواقب خروج امریکا از آن می بینیم. آمریکا از برجام خارج شد. اما چرا به صورت آشکار اعلام نمی شود که به همان میزانی که ترامپ سر عناد با برجام را داشت در ایران هم از همان روز انعقاد توافق هسته ای، برخی تندروهای داخلی چه ها که بر سر تیم مذاکره کننده، دولت و توافقنامه در نیاودرند. حتی این کارشکنی های داخلی از قبل از انعقاد برجام در همان حین مذاکرات هم صورت گرفته بود. از تجمع در مقابل سفارت سابق آمریکا و توهین به تیم مذاکره کننده که عزت کشور را فروخته اند تا موشک شعارنویسی شده و دیگر موارد. پس کل داستان این نیست که ترامپ با بدعهدی از برجام خارج شد، بلکه بخشی از آن هم داستان سازی ها و بهانه دادن های بی مورد برخی در داخل برای ایجاد زمینه برهم خوردن برجام هم بوده است. من حتی معتقدم که تلاش داخلی برای لغو برجام به مراتب بیشتر و پررنگ تر از ترامپ و تیم او بود. ببینید ترامپ تا قبل از خروج نهایی از برجام سه بار آن را به تعویق انداخت و درخواست مذاکره برای رسیدن به یک توافق بهتر را مطرح کرد، اما در داخل چه رفتاری صورت گرفت. من موافق زیاده خواهی کاخ سفید نیستم. مساله مهم نوع رفتار ما است که هر روز بهانه بیشتری را به واشنگتن برای لغو برجام می داد. باور کنید تنفر برخی در داخل از برجام به مراتب بیشتر از ترامپ، بولتون و پمپئو است. اما نکته مهم اینجا است که زمانی که مشکلات، بحران و گرفتاری های ناشی از خروج آمریکا از برجام به واسطه رفتارهای بخش انتصابی کشور شکل می گیرد، این بخش انتخابی است که اکنون باید پاسخ گوی تبعات آن و مشکلات این 80 میلیون نفر ایرانی باشد، بدون آن که کسی بخواهد از تصمیمات غلط و رفتارهای بخش انتصابی که چه کرد با برجام، بازخواستی داشته باشد. حتی آن رسانه و آن شخصی هم که بخواهد موردی را متوجه این ارگان ها و نهادها کند فورا قلع و قم می کنند. جالب اینجا است که حتی خود بخش انتصابی هم خود را با مردم همراه کرده و بخش انتخابی را مورد بازخواست قرار می دهد. اما قاطبه جامعه می داند که دلار 12 هزارتوانی، سکه 4 میلیونی، پراید 40 میلیونی و خروج به شدت روز افزون سرمایه از کشور و سرازیر شدن آن به ترکیه، آذربایجان، ارمنستان، امارات متحده عربی و دیگر کشورها ناشی از رفتارها و تصمیمات غلط بخش انتصابی است که اکنون خود را زیر لوای مردم پنهان کرده و این روحانی و کابینه اش است که باید روز و شب توهین بشنود و هر روز سوال و استیضاح در راه او و دولتش قرار بگیرد. به نظر می توان گفت که این شرایط باعث شده تا دولت حداقل در بخشی از مسائل و مشکلات قربانی شرایط باشد، نه تصمیمات غلط خود. 

اما در این میان دولت را نمی توان در به وجود آمدن شرایط کنونی مقصر دانست؟

یقینا دولت هم مقصر است. اما به اندازه خودش. من به هیچ وجه نمی خواهم از روحانی دفاع کنم، چون شرایطی که او در آن قرار دارد و نیز برخی رفتارهای دولت و اعضای کابینه امکان دفاع را می گیرد. اما مساله اینجا است که انصاف را هم باید در نظر گرفت. اگر این بخش انتصابی زیر بار رفتارها و تصمیمات غلط خود برود، آن گاه می توان در خصوص قصور دولت سخن گفت و به تبعش هم در به وجود آمدن برخی مشکلات هم قوه مجریه را مقصر دانست. این که روحانی نتوانست دفاع چندان خوبی از خود در مجلس داشته باشد را هم باید در این موارد دید. پس دفاعی از روحانی و کارنامه تیم اقتصادی او نمی توان داشت. قطعا از خود روحانی تا کابینه او به خصوص تیم اقتصادیش دچار اشتباهات راهبردی بوده اند که مهمترین آن عدم اتخاذ یک سیاست شفاف و روشن اقتصادی متناسب با شرایط به خصوص در دولت دوم است. اما این که ما بیاییم و به گونه ای رفتار کنیم و طوری سخن بگوییم که تنها و تنها دولت و رئیس جمهوری مسبب تمام بدبختی ها و مشکلات کشور است، به شدت دور از انصاف است. این تصور نوعی خود فریبی است.

اما این رویه دو بخشی کشور از همان آغاز به کار نظام جمهوری اسلامی ایران وجود داشته است، اما وضعیت به اینجا کشیده نشده بود. آیا فکر نمی کنید در این شرایط دولت کمی بیشتر از دیگر نهادها مقصر است؟

من گفتم دفاعی از دولت ندارم و به اندازه خودش هم در به وجود آمدن شرایط و مشکلات کشور مقصر است. اما تعیین اندازه آن زمانی صورت می گیرد که دیگر دستگاه ها و نهادها همپای دولت در مقابل میز سوال و بازخواست قرار بگیرند، آن گاه با روشن شدن حقایق بدون هیچ گونه جانب داری می توان میزان و سهم هر کدام از بخش ها و دستگاه ها را در عدم مدیریت کشور و به وجود آمدن مشکلات مشخص کنیم. من نمی گویم که دولت روحانی در این شرایط بیشتر و یا کمتر مقصر است، بلکه حرف من این است که باید با نگاهی همه جانبه و جامعه الشرایط به وضعیت کشور داشته باشیم. اما در خصوص بخش دیگر سوالتان هم باید گفت که این دو بخشی بودن نظام از همان آغاز هم مشکلاتی برای کشور و دولت ها داشته است. مثلا در زمان جنگ هم وضعیت همین گونه بوده است. همه کارها در جنگ توسط بخش انتصابی پیش می رفت، اما همه کشور دولت میرحسن موسوی را مورد سوال و بازخواست قرار می داد. پس این نیست که این مساله تازگی داشته باشد. همه دولت ها کم و زیاد با این مشکل و سایه سنگین و آزار دهنده بخش انتصابی دست و پنجه نرم کرده اند. محمد جواد ظریف شب و روز را به هم می دوزد تا بتواند از دالان مذاکره و دیپلماسی گره کشور را باز کند، آن گاه برخی خیلی راحت موشک شعار نویسی شده شلیک می کنند و عکس ظریف و کری را مایه شرم می دانند. اگر چنین است چرا از ابتدا اجازه مذاکره داده شد. 

در سایه نزدیک شدن به 4 نوامبر (13 آبان ماه) یعنی زمان اعمال تحریم های ثانویه، برخی در داخل معتقدند به دلیل عدم حصول نتایج لازم از مذاکرات با 1+4 باید دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی به فکر تغییر دکترین خود و فراهم آوردن زمینه سیاست خارجی جدیدی به نام فرابرجام باشد. اما از آن سو برخی هم معتقدند که چون بدیلی برای برجام فعلا در شرایط حال حاضر وجود ندارد، لذا فرابرجام یعنی تنش و جنگ. باور و ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

ببینید همان طیف تندروی داخلی که نشات گرفته از همان بخش انتصابی است، یک سری شعارهای پر طمطراق، اما پوک را در هر دوره ای برای مشکلات کشور تجویز کرده اند. در این راستا این طیف معتقد است که دولت ها در هر دوره ای باید برای مصلحت کشور این شعارها را دنبال کرده و جامه حقیقت به آن بپوشانند، حال این که آن شعارها آیا اساسا محلی از اعراب دارند و اصولا توان اجرایی شدن پیدا می کنند بماند. لذا در این خصوص استراتژی فرابرجامی، آن هم به شرطی که آن را استراتژی و دکترین بدانیم، یقینا نمی تواند کاری از پیش ببرد. ببینید ما در شرایط حقیقی و در بستر واقعیات است که می توانیم یک سیاست خارجی و دیپلماسی مبتنی بر تعقل را پیش ببریم، نه با شعارهایی که هیچ توجهی به این تحولات جامعه بین الملل ندارد. فرابرجام هم در قالب شعار می گنجد. اساسا راهکار، تاکتیک و جزئیات این دکترین و استراتژی چیست؟ خوب همان طوری که اشاره داشتید ما زمان کمی برای بازگشت تحریم های ثانویه داریم، آیا تاکنون در خصوص جزئیات این فرابرجام مساله طرح شده است؟ آیا اساسا وزیر امورخارجه که متولی امر دیپلماسی کشور است، در جریان این مساله قرار دارد یا فقط شعار آقایان است؟ آیا دولت اعتقای به فرابرجام دارد؟ تازه این ها به کنار، در این فرصت کم چگونه می توان برای یک استراتژی، راهکار پیدا کرد، آن هم برای تحریم هایی که به شدت راه هر گونه عملی را از ایران گرفته است؟ پس نمی توان طرفی به فرابرجام بست. باید برجام ادامه پیدا کند، اما در آینده نیز چکش هایی روی آن بخورد. فرابرجامی در این شرایط وجود ندارد و نمی توان در این شرایط تنگ و حساس دست به تغییر استراتژی هم زد.

کلید واژه ها: تحریم آمریکا اقتصاد صادق زیباکلام حسن روحانی محمد جواد ظریف برجام دونالد ترامپ


( ۶ )

نظر شما :

hamed ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ | ۱۴:۰۴
سلام هر اندازه هم که سعی کنید برای ناکامی برجام مقصر تراشی کنید بی فایده است. نطفه برجام از همان اول نامشروع بود. آقای روحانی، اصلاح طلبان و هواداران دولت تدبیر و امید نقصر اصلی هستند، آیا قرار است که هر کاری دولت خواست انجام دهد مخالفی و منتقدی نداشته باشد؟
ابراهیم قدیمی ۱۱ شهریور ۱۳۹۷ | ۰۳:۰۲
برجام یک شاهکار دیپلماسی بین المللی بود. هنوز هم هست.فرا برجامی در موردبرجام وجود ندارد.گرچه برنامه ریزی هائی جهت تحریم ها یک جانبه امریکا که با تحریم های شورای امنیت تفاوتهای اساسی دارد باید زودتر انجام میشد.
kaveh ۱۱ شهریور ۱۳۹۷ | ۰۴:۵۰
البته زیبا کلامکه میدونه چی بگه وظیفه ای که بهش محول کردنو خوب انجام میده ولی دارم میگم با صدتا زیبا کلام هم برجامو نمیتونید به منتقدینش وصل کنید