سی‌‌ونهمین بخش از سلسله یادداشت‌های جدید سرکیس نعوم:

روسیه و ایران از فرصت‌ها نهایت استفاده را کردند

۱۴ شهریور ۱۳۹۵ | ۱۶:۳۰ کد : ۱۹۶۲۸۱۶ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: سرکیس نعوم
پوتین با رفتارهایش نشان داده که فرد جدی و باهوش و برنامه‌ریزی است. گفته می‌شد که او آدم تاکتیکی است اما ثابت شد که او آدم استراتژیکی است.
روسیه و ایران از فرصت‌ها نهایت استفاده را کردند

دیپلماسی ایرانی: برای ششمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شود که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در این جا قسمت سی و نهم آن را می خوانید: یکی از بارزترین مصری های ساکن نیویورک درباره کنفرانس ژنو سوریه گفت: «شاید این کنفرانس همان طور که می گویی چند سال طول بکشد. البته استفان دی میستورا امیدوار است که بتواند ظرف 18 ماه تعیین شده به راه حلی برسد، به ویژه بعد از تفاهم نوعی ای که بین روسیه و امریکا به دست آمد و هر دو تصمیم به توقف حملات خصمانه (Cessation of Hostilities) گرفتند.»

پرسیدم نظرت درباره ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه و دخالت او در سوریه چیست؟ جواب داد: «پوتین با رفتارهایش نشان داده که فرد جدی و باهوش و برنامه ریزی است. گفته می شد که او آدم تاکتیکی است اما ثابت شد که او آدم استراتژیکی است. وارد شبه جزیره کریمه شد و آن را اشغال کرد. این کار را چه وقت کرد؟ بعد از آن که امریکا حمله به رئیس جمهور بشار اسد را تهدید کرد و خط قرمز برای او کشید. تا قبل از آن روز او خارج از اوکراین بود اما درگیر آن شده بود، نه نظامی، بلکه بین المللی به دلیل تحریم های امریکا و اتحادیه اروپا که علیه او اعمال کرده بودند. از فرصت استفاده کرد و از عدم تمایل اوباما به درگیر شدن نظامی در سوریه بهره برداری کرد و پیشنهاد همکاری برای خروج تسلیحات شیمایی از آن جا را داد. چنین هم شد. وقتی که دخالت نظامی در سوریه کرد با ایران به تفاهم رسید، ایرانی که با وجود این که نیاز به روسیه دارد، طرفدار دخالت او در سوریه نبود، برای این تبدیل به شریک آن در سوریه می شد. از خطر تروریسم و شیوع تروریسمی که داعش و دیگر گروه های تروریستی ترویج می کنند، بهره برداری کرد، همچنین از حوادث تروریستی ای که در بروکسل و قبل از آن در پاریس رخ دادند، بهره برداری کرد، و به این ترتیب ضربه خود را زد، حالا چه با تفاهم با امریکا چه بعد از این که مطمئن شد که ممانعتی با ورود او به سوریه ندارد، برای این که تروریسم آزار می دهد و تهدیدی برای همه جهان است. به هر حال تو می دانی وقتی که اوباما انتخاب شد اولویت خارجی او رسیدن به تفاهم با ایران و رسیدن به راه حلی در موضوع فلسطین – اسرائیل (بر اساس راه حل دو کشور)، عدم بازگشت به درگیر شدن نظامی از جمله در خاورمیانه بود که تجربه بوش پسر و جمهوریخواهان را در افغانستان و عراق از سر گذرانده بود. تجربه های تلخی که در نتیجه آن هزاران نفر کشته و زخمی و آواره شدند، و هیچ راه حلی در هر دو کشور به دست نیامد. عراق به سمت فدرالیسم و جنگ داخلی رفت. به هر حال، او خودش می دانست که درگیری فلسطینی – اسرائیلی در دور دوم ریاست جمهوری اش به راه حلی نمی رسد. برای همین وقتی که جان کری، وزیر امور خارجه اش به او پیشنهاد داد تا در تحریک مذاکرات میان دو طرف تلاش کند تا به تفاهمی برای رسیدن به راه حل برسند، گفت: "هر کار می خواهی بکن. اما تا از زمانی که مطمئن نشدی که چیزی به دست آورده ای پیش من نیا که کمک بخواهی یا از من پیشنهاد راه حل بخواهی. اگر چیزی به دست آوردی پیش من بیا و بگو نتیجه تلاش هایت چه بوده آن موقع می بینیم چه کار می توانیم بکنیم!"

پرسیدم: «نظرت درباره جنگ یمن چیست؟» جواب داد: «این جنگ سختی است، نه عربستان پیروز آن می شود نه ایران. آن چه به دست می آید و البته به دست هم آمده، ویرانی یمن است.»

نظر دادم: «بخش بزرگی از یمنی ها در عربستان کار می کردند. همیشه هم مایه نگرانی عربستان بودند. آن طور که گفته می شود عربستان همه تخم مرغ هایش را در سبد (رئیس جمهور مخلوع) علی عبدالله صالح گذاشت و کلی پول کلان به او داد و نسبت به قبایل بی اعتنا شد و گذاشت که صالح طرف حساب آنها باشد. او را به واسطه پول عربستان سعودی به خود وابسته کرد. اما بعدا هم او را از دست داد و هم قبایل را. او تلاش های لازم برای جلوگیری از فروپاشی یمن آن طور که در گذشته می کرد، نکرد، یمن همسایه عربستان است که هم می تواند منشا حمایت از آن باشد و هم منشا خطر. ایران حاضر بود از این وضعیت بهره برداری کند. "حوثی بزرگ" را به قم دعوت کرد، او یک سال در آن جا ماند و برگشت تا شیعیان زیدی متفاوت از شیعه اثنی عشری را شیعه اثنی عشری کند، از این مهمتر عربستان هیچ واکنشی از خود نشان نداد یا احساس خطر نکرد الا بعد از این که صالح و حوثی ها بر کل یمن مسلط شدند که این هم خیلی طول کشید.» نظر داد: «فراموش نکن، یک چیز دیگر هم در آن جا هست. یمن مطالباتی از شورای همکاری خلیج فارس داشت که مهمترین آن بررسی پیوستن آن به شورا بود برای این که خود را بخشی از خلیج "ا ل ع ر ب ی" ]فارس[ می داند. اما این درخواست مورد قبول واقع نشد و بررسی آن چندین بار به تعویق افتاد. البته یمنی ها خوب می دانند که عربستانی ها از آنها می ترسند. این مساله حساسیت هایی به وجود آورده است. عربستان باید یمن را وارد شورا می کرد یا حداقل زمینه های انضمام آن را فراهم می کرد، با کمک به زیرساخت های آن و تلاش برای پیشرفتش و توسعه آموزش و دور کردن آن از عقب افتادگی. ایران از کل این وضعیت بهره برداری کرد و مثل پوتین عمل کرد. منتظر وقت مناسب شد و وارد یمن شد و با قدرت هم وارد شد.»

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

سرکیس نعوم

نویسنده خبر

سركيس نعوم، نويسنده و روزنامه نگار مشهور لبناني ويكي از ستون نويسان روزنامه النهار است. وی در سال 2011 جایزه جهانی جبران خلیل جبران را در استرالیا دریافت کرد. ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: سلسله یادداشت‌های جدید سرکیس نعوم


نظر شما :