هشتمین بخش از سلسله یادداشت‌های جدید سرکیس نعوم:

کاخ سفید در پرتگاه ایران گیر کرده است

۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ | ۱۲:۳۰ کد : ۱۹۴۷۴۹۲ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
ایران هم زمان هم کار خود را در سوریه و عراق و یمن پیش می برد، هم با هم پیمانان امریکا در منطقه می جنگد و هم به طور هم زمان مذاکره می کند.
کاخ سفید در پرتگاه ایران گیر کرده است

دیپلماسی ایرانی: برای پنجمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت های را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شوند که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در ادامه بخش هشتم این یادداشت ها می آید:

در دیدارم با مسئول عالی رتبه سابق در کاخ سفید و مسئول فعلی در یکی از مراکز پژوهشی در واشنگتن صحبت از روسیه و چین و ایران شد، گفت: «روسیه همیشه تلاش کرده و همچنان هم تلاش می کند که به هر وسیله ای به اسرار دفاعی و هسته ای ما دست پیدا کند. چین تلاش کرد با دستیابی به اطلاعات و اسرار اعلام نشده کارها و اقتصاد ما را به خطر اندازد. ایران هم همیشه تلاش کرده و می کند که بر ما از داخل تاثیر بگذارد. ایرانی ها در امریکا، چه کسانی که شهروند هستند چه افراد مقیم قانونی چه کارکنان غیر قانونی یا پناهندگان، به نظرم و بر اساس اطلاعات من به سه بخش تقسیم می شوند. یک بخش مجاهدین خلق (منافقین) (MIK) و طرفداران آن است که در ایالت های مختلف حضور دارند. آنها جمعیت های خودشان را دارند و همیشه در دفاع از میهن اصلی شان، ایران و اردوگاه لیبرتی تحرکاتی از خود نشان می دهند. ایران آنها را متهم به تروریسم می کند. امریکا نیز همین اتهام را به آنها زده است. حرکت هایشان منظم است و از امریکا می خواهند به آنها کمک کند. بعضی وقت ها ده ها نفر از آنها به مناسبت های مختلف در برابر وزارت امور خارجه در واشنگتن تجمع می کنند در حالی که خود را با پارچه های زرد پوشانده اند. وقتی هم که می خواهند در کنگره تحرکی از خود نشان دهند، در جایگاه میهمانان می نشینند در حالی که با همین پارچه ها خود را پوشانده اند. بخش دوم، مردم عادی هستند که کار می کنند، شاید از لحاظ تعداد، شمار آنها از همه بیشتر باشد. دقیقا تعداد آنها را نمی دانم. اما بخش سوم، طرفداران حکومت شاهنشاهی سابق هستند که جمهوری اسلامی ایران توانسته است بعضی از آنها را به خدمت خود در آورد. احساس ملی – میهنی نزد آنها واقعا بالا است. اما به دلیل مسائل مادی یا شاید هم تهدید احتمالی وضعیت مناسبی ندارند. انقلاب اسلامی ایران بعد از پیروزی خود در سال 1979 توانست شبکه ساواک (سازمان امنیت دوران شاه) به خصوص عوامل آن در خارج را به سمت خود جذب کند. موفق شد آنها را راضی کند یا حتی بعد از آن که پیشنهادهای متعددی به آنها داد، توانست آنها را با خود همراه کند. بعضی از آنها را تهدید کرد حالا یا از طریق مصادره اموالشان در ایران یا اعمال تحریم های مشخص علیه آنها در مقابل با دادن بعضی چیزهای مهم و سخاوتمندانه توانست آنها را به همکاری با خود وا دارد. بعضی از آنها پذیرفتند با جمهوری اسلامی کار کنند، بعضی هایشان هم استاد هستند، پژوهشگرانی در مراکز پژوهشی متعددی هستند و بعضی از آنها حتی بازرگانان بسیار بارز و شایسته ای هستند. یکی از همین بازرگانان معروف توانست اداره های دولتی در امریکا را قانع کند که با ایران همکاری کنند و از انجام هر گونه کار خصمانه علیه آن خودداری کنند. شورای امریکایی ایرانی (National Iranian American Council) یا (NIAC) یکی از بارزترین این سازمان ها است که ایران از آن برای رسیدن به اهدافش استفاده می کند. اعضای این شورا کم است با وجود این که خود موسسه درباره تعداد اعضایش مبالغه می کند. بیش از صد نفر نمی شود. یک بار از یکی از آنها در یکی از برنامه های تلویزیونی پرسیدند، امریکایی هستی؟ جواب داد: نه سوئدی ام. امریکایی نبود. حالا شاید هم ایرانی – امریکایی و در عین حال اروپایی هم بود، اینها نمی توانند وارد ایران شوند جز با گذرنامه ایرانی. در میان بخش سوم ایرانی هایی هستند که همچنان از یاران حکومت سابق محسوب می شوند که بیشتر در اروپا به ویژه در فرانسه ساکن هستند.»

بعد از این شرح مفصل درباره ایرانی های امریکا و خارج از ایران عموما، نظر دادم که بنابراین بنا به اظهارات تو می توان گفت بیشتر ایرانی های امریکا موافق ایران هسته ای هستند، نه به دلیل تعلقشان به حکومت اسلامی ایران بلکه به این دلیل که ایران کشور مدرن و قدرتمندی است، برای این که ملی گرایان متعصبی دارد و تمایل دارند که گشایشی در روابط ایران و امریکا و کل غرب به وجود آید، مثل بسیاری از جوانان ایرانی. وقتی این را گفتم، پرسید: «چرا این حرف را می زنی؟» جواب دادم: «این حرف را از خیلی از ایرانی ها با طیف های مختلف شنیده ام، بعضی از آنها حتی مخالف حکومت جمهوری اسلامی هستند، و بعضی هایشان از جمهوری اسلامی طرفداری می کنند. به هر حال شما در امریکا نه تنها معروف بلکه مشهور به نظرسنجی های جدی و واقعی هستید. چرا درباره هسته ای شدن ایران در میان ایرانی های مقیم امریکا با توجه به تنوع آنها که نه 500 یا 1000 نفر بله ها ده ها هزار نفر می شوند، نظرسنجی نمی کنید تا ببینید چند نفر با آن موافقند چند نفر مخالف آن هستند؟ ایرانی ها ملت با افتخاری هستند. با وجود این که همه ایرانی های مقیم خارج با حکومت جمهوری اسلامی ایران همراه نیستند اما از این که کشوری واقعا شایسته و قابل اعتنا در خاورمیانه دارند به خود می بالند.»

گفت: «فکر خوبی است. اما برویم سراغ حرف اولمان درباره مذاکرات هسته ای مجموعه 1+5 با ایران. از ابتدای مذاکرات ایران تلاش می کرد ما را قانع کند که استراتژی اش موفق شده است. هر دفعه می گفت که مذاکرات جدی و مثمرثمری انجام شده بدون این که نشانه ای از پیشرفت وجود داشته باشد. از امریکایی ها و دیگر مذاکره کنندگان نیز وقتی همین سوال پرسیده می شد، جواب می دادند که جدی و عمیق و سازنده بوده است. اما بعد اضافه می کردند: اما همچنان از یکدیگر دوریم و به نتیجه ای رسیده ایم که امیدوار باشیم کارمان تمام شده است. هدف ایرانی ها از این اظهارات اطمینان دادن به امریکایی ها و غرب به این بود که در مذاکرات جدی هستند و در رسیدن به توافق صادقند. هم زمان می خواهند جلوی امریکایی ها و اروپایی ها را در انجام هر گونه اقدامی که بخواهد جلوی طرح هسته ای شدنشان از یک سو و گسترش طرح سیاسی منطقه ای شان از سوی دیگر بگیرد را بگیرند. مساله ای که می تواند جلوی کنترل آنها بر قلب خاورمیانه یعنی عراق و سوریه و لبنان و فلسطین (یعنی همان غزه که حماس بر آن کنترل دارد) را بگیرد. چندی پیش صالحی، که یکی از مسئولان عالی رتبه ایرانی است، گفت که 90 درصد امور مختلف فنی در مذاکرات هسته ای حل شده اند. اما کاخ سفید این حرف را رد کرد و گفت که با واقعیت مطابقت ندارد، و همچنان موفقیت مذاکرات و امضای توافق نهایی 50 درصد است.»

پرسیدم: «ایران چرا آن طور که شایع شد، مهلت مذاکرات اول را تمدید کرد؟ چرا توافق را قبل از پایان آن امضا نکرد؟ چرا مهلت مذاکرات را شش ماه دیگر تمدید کرد؟ سه ماه از آن برای رسیدن به چارچوب توافق و سه ماه دیگر برای رسیدن به توافق نهایی بعد از حل همه اختلاف های فنی؟»

جواب داد: «به نظر من ایران در مذاکرات جدی نیست. دلایل بسیاری وجود دارد. یکی از دلایل این است که روحانی و دیگر مقام های ارشد ایرانی زیاد با این موج همراه نیستند. دلیل دیگر این است که توافق نهایی به رفع کامل تحریم ها علیه ایران که می تواند نزدیک به 120 میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده ایران را آزاد کند، منجر نخواهد شد. اوباما در سایه مخالفت کنگره نمی تواند تحریم ها را به جز تحریم هایی که خودش به عنوان رئیس قوه اجرایی لغو کرده است، لغو کند، نه می تواند کاری برای تحریم های کنگره انجام دهد نه برای تحریم های شورای امنیت. شاید بعضی تحریم های اروپا در رقابت با امریکا با هدف سرمایه گذاری در ایران که واقعا کلان و سودآور است، لغو شوند. ایران نیازمند به نوسازی بیشتر زیربناهای متنوع خود است که برخی از آنها 700 میلیون دلار هزینه می برد.»

او در ادامه افزود: «به اعتقاد من کاخ سفید در پرتگاه ایران گیر کرده است. ایران الآن در موضع قدرت است. ایران الآن تلاش می کند که با سیاست ها و کارهایش جلوی حرکت امریکا علیه خود در رسیدن به اهدافش را بگیرد. تاکنون هم موفق بوده است، ایران کاری کرد که اوباما و وزیر امور خارجه اش، کری و مشاور امنیت ملی اش، رایس از انجام هر کاری یا اقدامی یا هر عملی یا هر گامی که مذاکرات را تهدید کند، خودداری کنند در نتیجه امکان رسیدن به توافق وجود دارد. ایران هم زمان هم کار خود را در سوریه و عراق و یمن پیش می برد، هم با هم پیمانان امریکا در منطقه می جنگد و هم به طور هم زمان مذاکره می کند. به هر حال گفته می شود که روسیه با ایران در زمینه هسته ای همکاری می کند اما کاملا سری. این را هم گفتند که سه کارشناس روس به ایران رفتند و در مذاکره با مسئولان ایرانی امکان فروش مواد مورد نیازش در فعالیت های هسته ای را بررسی کردند، صحبتی هم از تاسیسات هسته ای زیر زمینی در تهران است.»

جواب دادم: «با بعضی از حرف هایی که زدی موافقم اما معتقدم مبالغه های بسیاری هم در مورد ایران و فعالیت هایش می شود. امریکا خود را برای آشتی با ایران هلاک کرده است. امریکا ایران را واقعا قوی می داند و معتقد است که در جایی که اصلا فکرش را هم نمی کرده پیروز شده است. امریکا مجبور است با ایران مذاکره کند.»

جواب داد: «با آن چه می گویی موافقم. مذاکره امریکا با ایران اگر به من باشد با آن موافقم. اما معتقدم که باید کاخ سفید به خصوص شخص اوباما با کنگره بر سر خطی روشن در مورد برنامه هسته ای ایران توافق کند و آن را در موعدی روشن به اجرا بگذارد، همچنین باید تحریم ها رفع شوند و تروریست دانستن ایران پایان یابد.»

 

ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

کلید واژه ها: سلسله یادداشت های جدید سرکیس نعوم


نظر شما :