سومین بخش از مصاحبه رئیس سابق سی آی ای با پولیتیکو

نمایندگی سازمان ملل، آخرین کار یک سفیر کارکشته است

۲۹ آذر ۱۳۹۲ | ۲۲:۴۹ کد : ۱۹۲۶۳۰۷ اخبار اصلی آمریکا
من فکر می کنم که سازمان ملل شاید یکی از آخرین پست هایی باشد که یک دیپلمات بتواند به آن جا برود تا دیپلماسی سنتی واقعی با قدرت کامل خود را نشان دهد.
نمایندگی سازمان ملل، آخرین کار یک سفیر کارکشته است

دیپلماسی ایرانی: جان دیمیتری نگروپونته، از سال 1960 تا 1997 در دستگاه دیپلماسی ایالات متحده امریکا فعال بوده است، وی تجربه کار با 9 رئیس جمهوری امریکا با دیدگاه های مختلف سیاسی را داشته است. او فارغ التحصیل آکادمی فیلیپس اکستر و دانشگاه ییل است و قبل از آن که به دستگاه سیاست خارجی امریکا بپیوندد در مدرسه حقوق دانشگاه هاروارد دوره گذرانده است. در سال 1981 نگروپونته سفیر امریکا در هندوراس شد. پس از آن به مکزیک رفت و مدتی را نیز در فیلپین گذراند. در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان، مشاور امنیت ملی شد. پس از افشای نقش او در ماجراهای هندوراس و ماجرا ایران – کنترا برای مدتی کوتاه از دنیای سیاست دور شد و با انتشارات مک گروه هیل به همکاری پرداخت. با آمدن جورج بوش پسر از سال 2001 تا 2004 سفیر امریکا در سازمان ملل شد و پس از آن به عنوان سفیر به عراق رفت. در سال 2005 رئیس سازمان امنیت ملی امریکا شد که انتخابش سر و صدای بسیاری به پا کرد. روزنامه نیویورک تایمز بعد از انتخاب او نوشت: "اگر کسی می خواست به دنبال یک فرد استثنائی بگردد که بتواند جاسوس ها را گیج کند، بهتر از جان نگروپونته نمی یافت." بعد از آن مدتی را در شورای امنیت ملی امریکا کار کرد و پس از پایان دوران ریاست جمهوری جورج بوش به عنوان نویسنده و پژوهشگر در امور روابط بین الملل به موسسه جکسون دانشگاه ییل پیوست. هم زمان معاونت شرکت مک لارتی را نیز پذیرفت. جان نگروپونته در حال حاضر 75 سال سن دارد و پدر پنج فرزند است. وی به پنج زبان انگلیسی، ویتنامی، فرانسوی، اسپانیایی و یونانی مسلط است و به رغم سابقه طولانی ای که در عرصه سیاسی داشته تمایل چندانی به حضور در رسانه ها ندارد.

دیپلماسی ایرانی در سلسله مصاحبه هایی که از شخصیت های برجسته دنیا منتشر می کند، این بار به سراغ وی رفته که مصاحبه مفصلی را با روزنامه پولیتیکو انجام داده است. در ادامه سومین بخش آن را می خوانید:

چگونه این مساله را درک کردی که کار کردن به عنوان سفیر در سفارت خانه ها با کار کردن در نمایندگی سازمان ملل تفاوت دارد؟

دیپلماسی چند جانبه بسیار متفاوت است. در این جا همیشه بیشتر شبیه قانونگذار هستی تا یک سفیر دو جانبه. در سازمان ملل بیشتر نمونه های یک نماینده پارلمان را شاهد هستی از جلمه در آیین های دادرسی، در رای گیری های عمومی و در هیئت های نمایندگی. پروفسرون پائول کندی موضوعی را در کتابش مطرح می کند که زیاد از این مساله دور نیست به خصوص در آن جا که او از زبان یک نماینده مجلس می نویسد. در هر دو بخش شورای امنیت و مجموع عمومی سازمان ملل لابی های قانون گذاری فراوانی هستند که تو باید برای آنها با دیگران وارد مشورت بشوی و با رایزنی با افراد دیگر شایستگی و لیاقت خود را در آن جا بسنجی و به عنوان یک رای دهنده نمایندگی کشورت به گونه ای شرکت کنی که بتوانی مشکلات را پشت سر بگذاری. به ویژه در شورای امنیت، تو باید بدانی که چگونه می توانی بر روی نه عضو دیگر در جایی که نیاز به رای آنها داری حساب کنی، و تو باید بدانی که چه راه هایی وجود دارند که می توانند تو را مطمئن کنند که هیچ کس نمی تواند از آن طریق علیه رای تو رای دهد. این دقیقا اساس کار در سازمان ملل و شورای امنیت است، اما نیاز به کار بسیار و تاثیرگذاری دیپلماتیک نیز دارد.

مشابه این کار زمانی که تو نیاز به حساب کردن به روی هر کدام از نمایندگی های دیگر داری نیز وجود دارد، تو باید از تجربه کافی برخوردار باشی تا بتوانی مردم دیگر کشورهای جهان را به توانایی و ارزش موقعیتی که به سر می بری، جلب کنی. این جوهره اصلی فعالیت های دیپلماتیک محسوب می شود. من فکر می کنم که سازمان ملل شاید یکی از آخرین پست هایی باشد که یک دیپلمات بتواند به آن جا برود تا دیپلماسی سنتی واقعی با قدرت کامل خود را نشان دهد.

بسیاری هستند که صحبت از لزوم اصلاح در شورای امنیت سازمان ملل می کنند، آیا تو فکر می کنی واقعا نیاز به این کار باشد؟

من دلیلی که باعث می شود چنینی احساسی به وجود آید و عده ای گمان کنند که باید این شورا به وضعیت ایده آلی برسد را می فهمم. عضویت در شورای امنیت بازتابی ندارد – به ویژه کرسی های دائمی این شورا – شاید بتواند جهان فکر بهتری برای آن کند. ما در طول بیست یا سی سال گذشته تلاش بسیاری کردیم که که اصلاحاتی در شورای امنیت سازمان ملل به وجود آوریم اما هر به بار نوعی بن بست برخوردیم. برای این که بتوانیم اصلاحاتی در شورای امنیت سازمان ملل بدهیم، من فکر می کنم که نیاز به دخالت شخصی رئیس جمهوری ایالات متحده و ریاست این شورا و همچنین دیگر کشورهای عضو این شورا وجود دارد، به ویژه از سوی پنج عضو دائمی. که انجام این کار تا کنون برای من روشن نبوده است.  

وقتی که تو در این مسئولیت کار می کردی آیا می دیدی که همکاری ها و ارتباطات ایالات متحده با سازمان ملل تغییر کرده باشد؟

سازمان ملل بیشتر تغییر کرده است برای این که فضای جهانی به واسطه تغییراتی که هر کشوری داشته تغییر کرده است. من فکر می کنم بزرگترین تغییر پایان یافتن جنگ سرد بود. به گمان من تو شاهد دوره ای هستی، به ویژه در دهه نود، که درصد نامحدودی از همکاری ها با سازمان ملل و تاثیرگذاری آن به وجود آمده است. من فکر نمی کنم که که بالاترین حد استقبال و همکاری با سازمان ملل همیشه از جانب ایالات متحده بود باشد. به خصوص در مقایسه با اولین باری که این سازمان شکل گرفته است. وقتی که من کودک بودم به یاد دارم که مردم درباره سازمان ملل خیلی با تعجب و شگفتی صحبت می کردند و نسبت به توانایی های آن تردید داشتند. رئیس جمهور هری ترومن وقتی از سازمان ملل صحبت می کرد در دوره هایی با تجلیل و تمجید از آن حرف می زد. من به خاطر دارم یعنی اخیرا شنیدم – یعنی ریاست مجمع سازمان ملل در یک کنفرانس خبری جواب ترومن را داد – و ترومن توضیح می داد که او چرا به عنوان طرفی از سازمان ملل کاری نکرده است. او گفت: "یکی از دلایلی که من کاری نکردم برای این بود که فکر می کردم سازمان ملل دوست ندارد من کاری کنم." تو نمی توانی الآن تصور کنی که رئیس جمهور امریکا امروزه بتواند این گونه صحبت کند. اگر بسیاری از کارهای امریکا را ردیابی کنیم درمی یابیم که امریکا چگونه تلاش می کرده بسیاری از همکاری های خود با سازمان ملل را به رخ جهانیان بکشد، مثل سازمان های محافظ صلح و آژانس های حقوق بشر. اما امروزه سازمان های مهم بسیاری هستند که امروزه وابسته به سازمان ملل هستند و من فکر نمی کنم که امریکا از وجود آنها کاملا خشنود باشد.

ادامه دارد...

کلید واژه ها: جان نگروپونته


نظر شما :